حکایت آموزنده فرمانده و سکه پیروزی + مردمک
در این پست حکایتی جالب را دربارهی دلیل پیروزی و شکست میخوانیم که شما را به فکر فرو خواهد برد.
در خلال یك نبرد بزرگ، فرماندهای قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان كامل داشت اما سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع كرد، سكهای از جیب خود بیرون آورد، رو به آنها كرد و گفت: من سكه را بالا میاندازم، اگر رو بیاید پیروز میشویم و اگر پشت بیاید شكست میخوریم. بعد سكه را به بالا پرتاب كرد.
_g0nb.png)
پیشنهاد ستاره
سربازان همه با دقت به سكه نگاه كردند تا به زمین رسید. سكه به سمت رو افتاده بود. سربازان نیروی فوقالعادهای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله كردند و در نهایت پیروز شدند. پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت: قربان، شما واقعا میخواستید سرنوشت جنگ را به یك سكه واگذار كنید؟ فرمانده با خونسردی گفت: بله و سكه را به او نشان داد. هر دو طرف سكه رو بود!
نظر شما راجع به این حکایت چه بود؟ به نظر شما واقعا چه عاملی باعث شد تا سربازان در جنگ پیروز شوند؟