بحرانهای جنگ و ناآرامی، بازارهای مالی را زیر سایهای تیره فرو بردهاند/ سهامداران در هراس از آینده مبهم بازار
به گزارش خبرنگار اقتصاد آنلاین، سقوط بازار سهام ایالات متحده و بازارهای مالی مختلف در روز دوشنبه نه تنها آخر هفته تلخی را برای فعالین بازارها رقم زده، بلکه باعث نگرانی بسیاری از تحلیلگران اقتصادی شده و آنها را با حدس و گمانهای بسیار در مورد اینکه آیا رکود در سال 2024 محتمل است یا خیر رها کرده است.
در طی این هفته، عوامل مختلفی مانند افزایش تنشهای ژئوپلتیکی مختلف در سرتاسر دنیا، انتشار دادهها اقتصادی جدید، پیشبینی اقتصاددانان و موسسات مختلف از آینده، و اخبار مربوط به انتخابات پیش رو در ایالات متحده، همه دست در دست هم دادند تا آخر هفته سرخی را برای فعالین بازارهای مالی رقم بزنند.
اگرچه همزمان با وقوع تنشها، بازار سهام نوسانات مختلفی را تجربه کرد، با این حال توانسته بود انعطافپذیری خود را حفظ کند و سطح بازدهی 12 ماهه معادل 17.7 درصد داشته باشد. در این میان، ریزش اخیر نگرانیهایی را به همراه داشته است، با این حال بسیاری از سرمایهگذاران و سهامدداران همچنان به روند صعودی بازارها در آینده امیدوار هستند.
در واقع بسیاری از فعالین بازار، این افت در بازار را نتیجه تنشهای ژئوپلتیک، و هیجانات کوتاه مدت دانستند و معتقدند بنیانهای اقتصادی در بلند مدت همچنان با بازارهای مالی یار است.
حتی بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بازار سهام در حال حاضر میتواند به عنوان پناهگاهی برای رکود پیش رو باشد و سرمایهگذاران را به توزیع ریسک، و تشکیل یک سبد متعادل با دید بلندمدت تشویق میکنند.
نگرانیهای اقتصادی، ریشه اصلی سقوط بازار
در سقوط بازار سهام در روز دوشنبه، بزرگترین بازنده بازار NASDAQ بود. این شاخص در روز ذکر شده، افتی 3.4 درصدی را تجربه کرده است. شاخص S&P 500 هم عملکرد بهتری از خود نشان نداد و کاهشی 3 درصدی را تجربه کرد. شاخص صنعتی Dow Jones نیز با کاهشی 2.6 درصدی مواجه شد.
تحلیلگران این روند صعودی در بازار سهام را به عوامل مختلفی نسبت میدهند. اگرچه همچنان بخش بزرگی از فعالین بازار نوسانات روز دوشنبه را نتیجه افزایش ریسکهای ژئوپلتیک میدانند، با این حال بسیاری از تحلیلگران نیز عملکرد نا امیدکننده شاخصهای اقتصادی اقتصادهای بزرگ دنیا را عامل اصلی این سقوط میدانند.
عواملی همانند نرخ تورم، افزایش سختگیری در سیاستهای پولی توسط بانک مرکزی، و نگرانی از کند شدن رشد اقتصادی در سرتاسر دنیا، از مواردی هستند که تحلیلگران آن را ریشههای بنیادی نوسانات بازار سهام میدانند.
نرخ تورم همچنان در بسیاری از اقتصادهای دنیا در سطوح قبلی باقی مانده است که این مسئله نگرانی فعالین بازار را در مورد عملکرد بانکهای مرکزی افزایش داشته است. معمولا در چنین شرایطی، بانکهای مرکزی به افزایش نرخ بهره دست میزنند که این سیاست میتواند تا مدت طولانی ادامه داشته باشد و در بلندمدت نیز باعث ادامه روند نزولی در بازارهای مالی شود.
شرکتهای مختلف که پس از پایان همهگیری در حال بهبود اوضاع خود بودند، اکنون با خطر بزرگ افزایش دوباره نرخهای بهره مواجه هستند. این سیاست با افزایش هزینههای استقراض برای بنگاهها، باعث میشود تا بنگاهها به کاهش هزینههای خود، کاهش سرمایهگذاری، و تعدیل نیروی کار خود اقدام کنند که این مسئله در نهایت به رکود منجر شده، و عملکرد ضعیف شرکتها نیز خود را در بازار سهام نشان خواهد داد.
از سوی دیگر، در اروپا نیز زنجیره تأمین انرژی همچنان با اختلالهای مختلف مواجه است. افزایش نا اطمینانی در این حوزه نیز، خطر افزایش احتمالات در مورد وقوع یک بحران انرژی در این منطقه را افزایش میدهد. این مسئله باعث میشود تا سرمایهگذاران از خریدهای جدید ترس داشته باشند، و در موقعیت فروش قرار بگیرند. این دسته از نا اطمینانیها، میتواند تا پایان جنگ روسیه و اوکراین نیز ادامه داشته باشد که این معضل، نگاه منفی سهامداران در بلندمدت را تشدید میکند.
تصمیم اخیر بانک مرکزی ژاپن نیز از چند طریق بر شروع این روند منفی در بازار سهام تأثیر داشت. این تصمیم در مرحله اول نگرانیها در مورد افزایش نرخ بهره توسط سایر بانکهای مرکزی را افزایش داد و از سوی دیگر، با توجه به تقویت ین در برابر دلار در اثر این تصمیم، سهامداران شرکتهای آمریکایی را با نگرانیهای جدیدی مواجه کرد. به طور خاص، در صورتی که این افزایش نرخ بهره بلندمدت باشد و بانک مرکزی ژاپن تصمیم داشته باشد تا سیاستهای پولی سختگیرانه خود را ادامه دهد، ترس سهامداران نیز بیشتر خواهد داشت. با این حال، فعالین بازار منتظر اخبار جدید از اقدامات بانک مرکزی هستند.
به طور کلی، تقویت ین در برابر دلار، باعث میشود تا کالاهای صادراتی ژاپن برای خریداران آمریکایی گرانتر باشد که این مسئله در مجموع تقاضای داخلی برای این کالاها در ایالات متحده را کاهش میدهد. همچنین سرمایهگذاری در داراییهای آمریکایی نیز در اثر این تصمیم کاهش پیدا میکند که مجموع این دو مورد، خود را در بازار سهام نشان خواهد داد.
تمامی این موارد، ترس سهامداران در بلند مدت را افزایش میدهد. بسیاری از تحلیلگران با استناد به دلایل ذکر شده، بیان میکنند که این نگرش بلندمدت منفی برای بازار سهام نگرانکننده است چرا که دلایل بنیادی، ریشه اصلی عملکرد سهام در بلند مدت هستند. با این حال، افزایش ریسکهای سیاسی مختلف نیز همانند سوختی در آتش نا اطمینانی بوده است.
سایه سنگین حوادث ژئوپلتیک
یک ماه گذشته، ماه پر حادثهای در سرتاسر دنیا بود و باعث شد تا نگرانیهای مختلفی در مورد آینده اقتصاد جهانی، و عملکرد بازارهای مالی شکل بگیرد. انتخابات ونزوئلا و حواشی آن یکی از این اتفاقات بود. با توجه به نقش قابل توجه ونزوئلا در بازار نفت، اتفاقات سیاسی مختلف در این کشور میتواند برای فعالین بازار مهم باشد. در صورت افزایش تنشها، تمام بخشهایی که به نفت وابسته هستند، ممکن است که با مشکل مواجه شده و آن را در تابلوی سهام نشان دهند.
افزایش شدید تنشها در خاورمیانه، یکی دیگر از دلایل ترس سرمایهگذاران در روزهای اخیر بود. خاورمیانه همواره نقشی اساسی در بازار نفت داشته است و تنشها در این منطقه، در برهههای تاریخی مختلف توانسته بحرانهای بسیاری را در بازار نفت و انرژی بوجود بیاورد که وضعیت اقتصادی کشورها در سرتاسر دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد.
در یک ماه گذشته، افزایش تنشها بین اسرائیل و نیروهای مقاومت، و همچنین انجام عملیات ترور توسط این کشور در خاک ایران، باعث شده تا خطر یک جنگ گسترده در منطقه افزایش پیدا کند. در این صورت، ممکن است بازارهای مختلف در سرتاسر دنیا تا مدت طولانی با تنشهای جدی دست و پنجه نرم کنند.
در منطقه اروپا نیز افزایش تنشهای اجتماعی و فرهنگی در انگلستان و فرانسه، مخصوصا در مورد مهاجرین، باعث شده تا نا اطمینانیهای سیاسی در این منطقه افزایش پیدا کند.
با توجه به این که نا اطمینانی بسیار بالایی در مورد نتایج بیرون آمده از هر یک از این حوادث مختلف وجود دارد، بازارها نیز دچار هرج و مرج میشوند و حداقل در کوتاه مدت، خود را در قالب نوسانات منفی تخلیه کرده و در بلند مدت، میتوانند سوختی برای یک روند نزولی قوی باشند.
چرا بازار سهام مهم است؟
عملکرد بازارهای جهانی یکی از نماگرهای مناسب برای بررسی احتمال وقوع رکود است چرا که بازارهای سهام، در عمل یک نظام آیندهنگر هستند. به طور کلی، سرمایهگذاران تصمیمات خود را بر اساس انتظارات خود از ترکیب دادههای اقتصادی، و ریسکهای ژئوپلتیک اتخاذ میکنند.
کاهش مداوم قیمتها در بازار سهام نشان میدهد که سرمایهگذاران برای چالشهای اقتصادی مانند کاهش مخارج مصرفکننده و کاهش درآمد شرکتها آماده می شوند که منعکسکننده شک و تردید جمعی در مورد ثبات اقتصادی در آینده، و همچنین احتمال وقوع رکود است.
از سوی دیگر، بازارهای سهام در کشورهای مختلف وابستگی قابل توجهی نسبت به عملکرد اقتصادی کشورهای دیگر دارند. به عنوان مثال، عملکرد منفی در ایالات متحده، میتواند بازارهای سهام در اروپا و آسیا را تهدید کند. از سوی دیگر، افزایش ریسکها در اروپا، میتواند شرکتهای آمریکایی که در این منطقه سرمایهگذاری کردهاند را تهدید کند. همچنین عملکرد منفی در اقتصادهای بزرگی مانند چین نیز میتواند بر شرایط اقتصادی در سرتاسر دنیا، و در نتیجه بازارهای سهام در این کشورها تأثیر گستردهای بگذارد.
رکود نزدیک است؟
برای پاسخ به این سوال، نیاز است تا برخی از شاخص اقتصادی را که میتوانند نماگری برای وقوع رکود باشند را بررسی کنیم. سطح اعتماد و مخارج مصرفکننده، یکی از این شاخصها است. سطح اعتماد مصرفکننده، خوشبین بودن یا بدبین بودن مصرفکنندگان را نسبت به چشمانداز شرایط مالی خود، و عملکرد کلی اقتصاد نشان میدهد که در نهایت این شاخص خود را در مخارج مصرفکنندگان نشان میدهد.
زمانی که سطح این شاخص بالا است، مصرفکنندگان مخارج خود را افزایش میدهند که به معنی افزایش تقاضا برای کالا و خدمات میباشد. این مسئله در نهایت باعث میشود تا بنگاهها تولید خود را افزایش بدهند. این فرایند در انتها منجر به افزایش رشد اقتصادی خواهد شد. در نقطه مقابل، زمانی که سطح شاخص اعتماد مصرفکننده پایین است، خانوارها مخارج خود را کاهش میدهند که به کاهش تقاضای کل در اقتصاد، و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی منجر خواهد شد.
سقوط ناگهانی شاخص اعماد مصرفکننده و تداوم روند نزولی آن، میتواند یکی از نشانههای قوی برای یک رکود قریب الوقوع باشد.
سرمایهگذاری کسب و کارها و روند اشتغال، شاخص دیگری است که نیاز است بررسی شود تا بتوان در مورد احتمال وقوع رکود تصمیم گرفت. نماگرهای مرتبط به این مورد، در نهایت تمایل بنگاهها برای سرمایهگذاری را نشان میدهد که موتور محرکه اصلی برای رشد اقتصادی است. در صورتی که بنگاهها سرمایهگذاری خود را کاهش دهند، رشد اقتصادی نیز کندتر خواهد شد.
در کنار تمایل بنگاهها به سرمایهگذاری، سطح اشتغال نیز شاخص مهم دیگری برای پیشبینی رکود است. زمانی که سطح اشتغال به طور مداوم کاهش پیدا میکند، از طرفی بنگاهها عدم تمایل خود را به افزایش هزینهها در آینده نشان میدهند، و از سوی دیگر این کاهش در اشتغال منجر به کاهش در سطح تقاضا برای کالا و خدمات میشود که میتواند به رکود منجر شود.
در مجموع سرمایهگذاران باید به کاهشهای مداوم در سطح این شاخصها توجه کنند چرا که کاهش و افزایشهای مقطعی، جزئی از یک اقتصاد است و نماگری برای رکود و یا رونق در بلندمدت نیست.