تلویزیون؛ ابزاری نوین در میدان نبرد سیاست
گفت و گو با اسدالله (اسی) نیکنژاد به بهانه بازپخش سریال «پاییز صحرا»
پلتفرمها میخواهند تمامی محتواها را با هم یکجا داشته باشند!
کارگردان مجموعه تلویزیونی «پاییز صحرا» که بازپخش آن به تازگی از شبکه آی فیلم آغاز شده، در گفتو گو با بانیفیلم درباره این سریال و موضوعاتی نظیر دلایل کاهش مخاطبان تلویزیون و… گفت.
اسدالله نیکنژاد در ابتدا درباره مشکلاتی که در زمان پخش «پاییز صحرا» در دهه شصت به وجود آمده بود، گفت: زمانی که «پاییز صحرا» برای اولین بار از صدا و سیمای ایران پخش شد مردم با زندگی شخصیتهایی مواجه شدند که از آنان به حد زیادی دور بود. بعد از پخش چند قسمت از سریال مخاطبان به میزان اختلاف فرهنگی در جامعه آن دوره پی بردند و به نظرم این مجموعه در زمان پخش خود یک آگاهی درست و نمایشی واقعی از زندگی دو طبقه پایین و بالای جامعه برای بیننده ترسیم میکرد. در آن برهه مشکلاتی هم در پخش به وجود آمد و عدهای به نوع پوشش بازیگران اصلی زن اعتراض کردند که در ادامه حضرت امام(ره) در پاسخ به معترضان فرمودند: این سریال هیچگونه اشکال شرعی ندارد و افرادی که اعتراض دارند بروند خودشان را اصلاح کنند… .
کارگردان فیلم سینمایی «برنج خونین» در ادامه با اشاره به ممیزیهایی که در هنگام پخش و یا بازپخش برنامهها ممکن است به آثار وارد شود، افزود: تحلیلم از سانسور چیز دیگری است و در کل با آن موافق نیستم، ولی قبل از آن باید متوجه مفهوم لغات باشیم و بعد از آن استفاده کنیم. ببینید در این جهان متمدن قوانینی در ارتباط با صاحبان سرمایه و هنرمندان و یا برای هنر و هنرمند نهادینه شده و همه نیز از آن پیروی میکنند. مثل اینکه در قوانین شهری قواعدی وجود دارد که باید از آن پیروی کرد تا نظم در جامعه برقرار باشد. عبور از چراغ قرمز جرم محسوب میشود و هیچ تبصره یا بخشنامهای وجود ندارد که بتوان از آن تعبیر دیگری بیان کنند. پس قوانین شهری وجود دارد و نظم هم برقرار است. حال چرا در امور فرهنگی چنین قوانین مدونی وجود ندارد که دچار مفاهیم اشتباه نشویم؟ در فرهنگ و هنر هم باید اوضاع به همین منوال باشد. اگر اثری در دوره مدیریت یک مدیر دچار ممیزی شود از اساس اشتباه است چون دچار اختلاف بین هنرمندان و دولتمردان میشود. و فریادها بالا میرود که چرا فلان اثری را به اصطلاح توقیف کردهاید؟ و یا گفته میشود سانسور شدهایم و یا ما سانسور کردهایم. و این نوع گفتوگوها در یک جامعه فرهنگی دچار دلسردی و بینظمی و خدای ناکرده مورد سوءاستفاده هوچیگران میشود. به همین دلیل بنده با لفظ این کلمه موافق نیستم.
وی ادامه داد: در واقع هنرمندان و مدیران فرهنگی باید مانیفست مشترکی داشته باشند تا از این آشفتگی و بیبرنامه بودن یکدیگر را نجات داده و کمک کنند تا جامعهای پیشرو در زمینههای هنری باشیم و هنرمند و دولتمند یاران هم باشند نه در مقابل هم. اگر این مفاهیم مدون و روابط مشخص و قوانین جامع داشته باشیم و همگی باید بدانند قوانینی وضع شده و باید از آن پیروی کرد، دیگر هر مدیری در مواجهه با یک اثر هنری نمیتواند سلیقهای رفتار کند. ضمن اینکه دیگر هر هنرمندی برای خود شعار نمیسازد و در مقابل مدیران خدای ناخواسته حزبی برخورد نمیکند و هنرمند نیز ناراضی نمیشود.
کارگردان فیلم سینمایی «لاله» درباره دلیل استقبال مخاطبان از آثار قدیمی تلویزیون اظهار داشت: بسیار خوشحالم که در بازپخش چند باره «پاییز صحرا» این سریال پس از گذشت ۴۴ سال بیننده خودش را دارد و مخاطب همچنان میتواند با آن ارتباط برقرار کند. باید از شبکه آی فیلم و صدا و سیما که چنین اتفاقی را رقم میزنند و زدهاند و باعث خاطرهسازی مردم میشوند تشکر کنم.
وی با اشاره به نقش مهم تلویزیون به عنوان وسیلهای تفریحی و آگاهی برای مردم گفت: اولا اگر درست بگویم ایران جزو تنها کشورهایی است که تلویزیون مجانی دارد و بنا بر این رسم، چون مردم برای دیدن آن پول نمیدهند صدایی برای چون و چرا باقی نمیگذارد. و البته با ورود شبکههای خانگی کمی سلیقهها فرق کرده است. پس تلویزیون ملی ما که جزو رسانههای جمعی و مردمی محسوب میشود و باید برای تمام مخاطبان نقش سرگرمی و آگاهیدهنده را داشته باشد کمی حالا دیگر تبدیل شده به یک مدیوم سیاسی، (البته این نظر من است و ممکن است اشتباه باشد) یعنی از آن نقش ذاتی و اصلی خود به طور نسبی فاصله گرفته است. نتیجه آن چیست؟! مردم برای تأمین نیاز خود که همان سرگرمی و اوقات خوش است به سراغ شبکههای دیگر میروند و رفته رفته این اعتماد مردم به شبکههای خودشان و ملی تبدیل به بیاعتمادی میشود و مخاطب حداکثری نیز از دست میرود.
نیکنژاد در ادامه گفت: به عقیده برخی اگر تلویزیون میخواهد به روزهای خوب خود بازگردد کسانی که برای این رسانه تصمیم میگیرند و سیاست تعیین میکنند باید بازیابی مجدد کنند و بدانند برای مردم چه برنامهای ساخته شود که مردم بدنبال شبکههای دیگر نروند. یعنی در این حالت نیاز مردم و خواسته آنها در اولویت و صدر برنامهسازی رسانه ملی میشود.
نیکنژاد که از کارگردانان ایرانی در هالیوود است افزود: ببینید من بهطور مثال اگر در حال حاضر بخواهم از اتفاقات روز ورزش با خبر شوم انتخابم قطعاً شبکه ورزش خواهد بود و خوشبختانه این شبکه نیز در میان کانالهای تلویزیون ایران وجود دارد و من از طرفداران آن هستم. در مورد سایر حوزهها نیز باید به همین منوال باشد، به زبان سادهتر شبکه خبر با خط و ربط حوزه تخصصی خود باید به صورت شبانهروز خوراک خبری مناسب را به مخاطب ارائه دهد، دیگر نمیشود در این شبکه درسهای آشپزی نمایش داد. در حوزه سیاست نیز به همین شکل، در حوزه نمایشی هم باید باشد، در حوزه موسیقی هم باید چنین کارهایی را انجام دهیم. یعنی در هر شبکه موضوع و محتوای خاصی را ارایه دهیم. در واقع مدیران ارشد صدا و سیما باید این تعداد مدیومی که در اختیار دارند را طبقهبندی کنند (گرچه من میبینم که کردهاند ولی… نه کامل نشده هنوز…).
وی ادامه داد: به عنوان مثال در یک شبکه همان چیزی پیدا میشود که در شبکه دیگر هم یافت میشود، پس کدام شبکه نیاز متفاوت مردم را ارایه میدهد؟ بهنظر من مدیران رسانهها باید این مسئله را هر چه سریعتر و قبل از این که اعتماد مخاطب نسبت به آن رسانه از دست برود توسط یک گروه تحقیقاتی کارشناسی و کاربلد ریشهیابی کنند. متوجه باشید این مشکل در پلتفرمهای داخلی نیز وجود دارد. در واقع پلتفرمها میخواهند تمامی محتواها را با هم یکجا داشته باشند در صورتی که مردم امروز دیگر دارای سلیقههای متفاوت هستند و خودشان تعیین میکنند فلان محتوای خاص را در فلان رسانه تخصصی آن موضوع ببینند. مثل تمام تلویزیونهای روز دنیا که هر مدیا فرمت و محتوای خاص خودش را دارد و بر اساس آن مردم را جذب میکنند. نیک نژاد گفت: اگر بخواهیم به درآمد نیز نگاه کنیم درآمدسازی هم میکنند و من امید دارم بشود چنان کرد که دیگران در دنیا کردهاند و موفق بودند. ما نیاییم از روی دست آنها کپیبرداری کنیم و هم باعث بیاعتباری خود و جامعه خود نشویم. که البته من متأسفانه خیلی این روزها کپیسازی میبینم و چقدر هم بد. ایکاش باور کنند که ایرانی همیشه خلاق بوده و احتیاج به کپیسازی نیست.
نیکنژاد که قصد دارد در جدیدترین فعالیت خود سریال تلویزیونی «مال استیرت» را در مقام نویسنده، کارگردان و تهیهکننده مقابل دوربین ببرد، با اشاره به نقش مهمی که هنرمندان در ایجاد آرامش در جامعه به عهده دارند، اظهار داشت: شاید از نگاه بسیاری این فرضیه غلط و دور از باور باشد ولی بنظرم یک هنرمند میتواند با خلق یک اثر در تزریق آرامش به مخاطبان خود تأثیر بسزایی بگذارد. در رسانههای حرفهای دنیا اثبات شده که باید در ساعات پایانی شب آثاری برای مخاطب به نمایش درآورد تا میزان استرسی که در طول روز به وی وارد میشود تا حد زیادی کاهش یابد و حتی بیننده بتواند پس از خاموش کردن تلویزیون، خوابی راحت داشته باشد. خواب راحت مخاطب، روز با نشاطتری را برای وی رقم خواهد زد و در نتیجه راندمان کاری وی در روز بالا میرود و تنش نیز در جامعه به مراتب کاهش مییابد. به همین سادگی و با یک برنامهریزی درست و حرفهای شما میتوانید از طریق آثار هنرمندان برای جامعه خود رفاه روانی ایجاد کنید، مسئلهای که باید مدنظر مدیران سیما و یا پلتفرمهای ما نیز قرار گیرد.
این کارگردان در ادامه درباره صدور تعداد بالای مجوزهای راهاندازی پلتفرمها در شبکه نمایش خانگی نیز گفت: در حال حاضر امید دارم پلتفرمهای خصوصی در یک رقابت جدی با یکدیگر قرار داشته باشند. البته برایم جالب است این تعداد و گویا همچنان ادامهدار نیز خواهد بود. مشتاق هستم بدانم فلان پلتفرم تازه تأسیس و یا قدیمی دارای چه استراتژی است و مانیفست فعالیت ۲۴ ساعتشان چیست؟! اصول استاندارد برنامهسازی در کل دنیا به این شکل است که هر شبکه یا کمپانی برای خودش مانیفست یا قوانینی دارد که همیشه از آن پیروی میکند. و جالب است بدانید برای هنرمندان هم عالی است که بدانند فلان رسانه چه تیپ برنامه میسازد و به دنبال آن باشند. وای از روزی که همه از روی دست هم کپی کنند، و آش شله قلمکار بدی از آشپزخانههای آنها بیرون میآید که البته خدا کند که اینچنین نباشد (میخندد).
کارگردان «پاییز صحرا» در ادامه به دلایل فروش بالای فیلمهای کمدی این روزهای سینما اشاره کرد و افزود: در سالهای اخیر چندین فیلم به اصطلاح کمدی روی پرده قرار گرفتهاند و در گیشه نیز به فروش بالایی دست پیدا کردهاند.
خیلیها هم اعتراض کردهاند که این فیلمها سخیف هستند و به سلیقه مخاطب خدشه وارد میکنند. همه این اعتراضها میتواند درست باشد. هر چند که این کل ماجرا نیست. پس واقعیت چیست؟! چرا این فیلمها میفروشند؟! کاری به دستهای پشت پرده این مسئله ندارم که همه چیز را در اکران در دست دارند، اما به نظرم تنها دلیل فروش بالای این کمدیها در سینمای ما به تنشی برمیگردد که در جامعه وجود دارد. هر گاه در جامعه تنش بالاست مردم ما نیز در مواجهه با مشکلات متعدد زندگی به میزان زیادی عصبانی میشوند. در واقع مردم با خرید بلیت فیلمهای به اصطلاح کمدی میخواهند همراه با دوستان و خانوادهشان برای یکی – دو ساعت هم که شده از این فضای پرتنش زندگی به دور باشند، این همان کلیدی است که صاحبان رسانهها به آن تکیه میکنند. آنها مراقب حال مردم هستند و باید باشند و وقتی درست انجام شود معجزه هنر دیده میشود.
اسدالله نیکنژاد درباره کیفیت آثار کمدی چند سال اخیر سینمای ایران که مورد انتقاد منتقدان نیز قرار گرفته گفت: به نظرم برخی از این فیلمها از آن طرف بام افتادهاند. البته که در هیچ کجای دنیا فیلم بد ساخته نمیشود، شما تنها میتوانی بگویی این و یا آن فیلم در سلیقه من نیست، اما مطمئن باشید آن اثر بالاخره مخاطب خود را خواهد داشت و این ذات هنر سینماست. یعنی در حوزههای هنری دیگر از جمله مجسمهسازی، شعر، کتاب، و… غیره نیز اوضاع به همین شکل است و همیشه هر اثر مخاطب خود را پیدا خواهد کرد. بنابراین اگر شما خریدار آن کار نیستید دلیل بر بد بودن آن نیست. شرایط فیلمهای کمدی روی پرده نیز به همین شکل است، فیلمها در هر حالتی مخاطب خودشان را دارند چه بخواهیم و چه نه… و البته ما هم نباید این موضوع را بهانه کنیم و با نیت پر کردن جیب خود، در کنارش مغز مردم را تهی کنیم. این یعنی بیوجدانی در کار هنری و کسی که این کار را انجام میدهد نامش مطمئناً هنرمند نیست.
وی در پایان گفت: بهترینها را برای رسانههای مملکت خودم میخواهم و برای مردمم نیز بهترین زندگی را آرزو میکنم. این را هم اضافه کنم، مایل نیستم چنان بنمایم که کنار گود نشستهام و بگویم میشود لنگش کرد. خیر، من در طول فعالیتهای هنری و اجتماعی خود همواره به پیشرفت مملکت و مردم خودم میاندیشم و در هر زمان حاضر بودم و هستم سهمی در پیشرفت این مرز و بوم داشته باشم. همگی سلامت باشید.