جملات قصار روان‌شناسی از اروین یالوم / 40 جمله اگزیستانسیالیستی از یالوم

در این بخش از سایت ادبی و هنری متن‌ها جملات قصار روان‌شناسی از اروین یالوم را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. با ما باشید. اروین دیوید یالوم روان‌پزشک هستی‌گرا و نویسنده آمریکایی است. او بیشتر به عنوان نویسنده رمان‌های روانشناختی، به ویژه رمان مشهور وقتی نیچه گریست شهرت دارد.

سخنان زیبا و سنگین از اروین یالوم

«خودشیفتگی» چنان در فرد یکدست و یکپارچه است که اغلب بیمار قادر نیست «جای‌پایی» خارج از «استثنا بودن» خویش در آن بیابد تا بر آن بایستد و به خود بنگرد.

فردی با استعدادهای والا و نادر ذهنی که به حرفه‌ای صرفا مفید گمارده شود، مانند یک ظرف باارزش تزئین‌شده با زیباترین نقش‌هاست، که به‌جای دیگ آشپزخانه استفاده شود.

اگر بنا بود که کودکان تنها بر اساس عقل سلیم و با رجوع به منطق به دنیا بیایند، آیا تضمینی برای تداوم نسل بشر وجود می‌داشت؟ آیا انسان بر آن نسل بعد که می‌باید بار هستی را بر دوش کشد بسیار دل نمی‌سوزاند؟ در هر حال قادر نبود و بر خود هموار نمی‌کرد که آن بار را با خونسردی بر نسل بعد تحمیل کند.

مطلب مشابه: جملات روانشناسان معروف {50 متن از روان شناسان بزرگ تاریخ)

جمله های قصار یالوم

جهانی که هر کس در آن زندگی می‌کند، عمدتا به شیوه‌ی نگرش خود او وابسته است. بنابراین؛ به تفاوت ذهنی اشخاص بستگی دارد و متناسب با این تفاوت؛ فقیر، پوچ و سطحی یا غنی، جالب‌توجه و پرمعنا می‌گردد. مثلا بعضی‌ها به علت اتفاقات جالبی که در زندگی کسی رخ داده است، بر او رشک می‌برند، اما می‌بایست به نحوه‌ی ادراک او حسرت برند که به آن رویدادها چنان اهمیتی داده است که توصیفش توجه آدمی را جلب می‌کند. زیرا رویدادی که ذهنی پرمایه را به‌شدت به‌خود جلب می‌کند، در ادراک ذهن تیره‌ی فردی عادی، چیزی جز صحنه‌‌ای پوچ از زندگی روزمره نیست.

دیگر هیچ‌چیز نمی‌تواند او را بترساند یا متاثر کند. همه‌ی آن هزاران ‌رشته‌ی میل و اشتیاق که ما را به دنیا وصل می‌کند و با رنجی مداوم (لبریز از اضطراب، ولع، خشم و ترس) به این‌سو به آن‌سو می‌کشاند، همه و همه را بریده است. لبخند می‌زند و با آرامش به خیالات گذرای این دنیا می‌نگرد. دنیایی که اکنون به بی‌اعتنایی یک شطرنج‌باز در پایان بازی، در برابر او ایستاده است.

همان‌طور که هر فرد در محدوده‌ی پوست خود قرار دارد، از حیطه‌ی شعور خود نیز نمی‌تواند بیرون رود و درست در همین محدوده زندگی می‌کند. از این‌رو نمی‌توان از بیرون، چندان کمکی به افراد کرد.

نیروی جنسی، برای ایجاد مزاحمت به وسیله‌ی مهملات خود و مختل کردن گفت‌وگوی سیاست‌مداران و کندوکاو دانشمندان، هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد. روزی نیست که ارزشمندترین روابط را نابود نکند. در واقع، وجدان را از کسانی که پیش‌تر آبرودار و شرافتمند بوده‌اند، می‌رباید.

متن‌های عمیق از اروین یالوم

شامفور: «خوشبختی به آسانی دست یافتنی نیست: یافتن آن در درون خود دشوار است و در جای دیگر ناممکن.»

روان‌درمانی اگزیستانسیال در پنج مورد خلاصه می‌شود:

١- درک اینکه گاهی زندگی بی‌انصاف و ستمگر است.

٢- درک اینکه در نهایت از بعضی از رنج‌های زندگی و از مرگ نمی‌توان گریخت.

٣- درک اینکه هر قدر هم به دیگران نزدیک شوم، باز باید به‌تنهایی با زندگی مواجه شوم.

۴- مواجهه با مسایل اساسی زندگی و مرگ تا بتوانم صادقانه‌تر زندگی کنم و کمتر خود را درگیر جزئیات کنم.

۵- درک اینکه هر چقدر هم از دیگران راهنمایی و حمایت گرفته باشم، در نهایت مسئولیت شیوه‌ی زندگی‌ام برعهده خودم است.

برترین خرد آن است که لذت بردن از زمان اکنون را والاترین هدف زندگی قرار دهیم، زیرا این تنها واقعیتی‌ست که وجود دارد و مابقی چیزی نیست جز بازی‌های فکر. ولی می‌شود آنرا بزرگ‌ترین بی‌خردی هم نامید؛ زیرا آنچه تنها برای یک لحظه هست و بعد همچون رویایی ناپدید می‌شود، هرگز به کوششی جانفرسا نمی‌ارزد.

یک ضرب‌المثل ژاپنی می‌گوید: «دانستن و عمل نکردن، با ندانستن یکی‌ است.» آگاهی از مسئولیت به‌خودی‌خود معادل تغییر نیست؛ بلکه نخستین گامی‌ است که در فرآیند تغییر برداشته می‌شود. برای اینکه فرد متحول شود، ابتدا باید مسئولیت بپذیرد: باید خود را به انجام یک عمل متعهد کند. واژه‌ی «مسئولیت یا پاسخ‌گویی responsibility» خود به توانایی اشاره دارد: «پاسخ response» + «توانایی ability» که به معنای توانایی پاسخ‌گویی است.

رنج‌های عظیم موجب می‌شوند رنج‌های کوچک‌تر دیگر احساس نشوند و برعکس؛ در نبود رنج‌های عظیم، حتا کوچک‌ترین دردسرها و مزاحمت‌ها مایه‌ی عذابند.

«تنها در رویارویی با مرگ است که خویشتن انسان متولد می‌شود.» بسیاری از راهبان قرون وسطی در مکان زندگی خود یک جمجمه‌ی انسان نگه می‌داشتند تا توجه خود را به اخلاقیات متمرکز کنند و از آن، درس زندگی بگیرند. مونتنی (نویسنده‌ی فرانسوی) پیشنهاد داد نویسندگان، اتاقی را برای نوشتن انتخاب کنند که پنجره‌ی آن به قبرستان باز شود، تا اندیشه‌ی نویسنده را باز کند. به این طریق و به شکل‌های دیگر، معلمان بزرگ به ما یادآور شده‌اند که هرچند مرگ جسمانی، ما را از میان می‌برد؛ ولی آگاهی از مرگ، نجاتمان می‌دهد.

جملات روا‌شناسانه از اروین یالوم

مصلحت آن است که با تعمق لازم و ارزیابی درست از موهبت‌های زندگی، در حساسیت بیش از اندازه‌ی خود در قبال نظر دیگران اعتدال به وجود آوریم؛ چه‌آن‌جا که ما را می‌ستایند، چه‌آن‌جا که موجب رنجش ما می‌شوند. زیرا این دو با هم فرقی ندارند. اگر چنین نکنیم، بنده‌ی نظر دیگران و افکار آنان باقی می‌مانیم. هوراس می‌گوید: «آنچه کسی را که تشنه‌ی ستایش است، بر زمین می‌کوبد، یا به عرش می‌برد؛ چه ناچیز است.»

آنچه را که ما از خود می‌دانیم و در حافظه نگه‌ داشته‌ایم، کمتر از آنچه که فکر می‌کنیم در خوشبختی زندگی ما تاثیر دارد. روزی فرا خواهد رسید که آنچه دیگران درباره‌ی ما می‌دانند [یا خیال می‌کنند که می‌دانند]، در زندگی ما دخالت می‌کند و آنگاه درمی‌یابیم که عقیده‌ی آنان قدرت و اثرگذاری بیشتری دارد. آخر ما با «عذاب ‌وجدان» خود بهتر کنار می‌آییم تا با «سابقه و شهرت بد» خود./

اگر جوهر اصلی [ذاتی] فرد انکار یا سرکوب شود، بیمار می‌شود؛ گاهی محسوس و گاهی نامحسوس. این جوهر ذاتی ظریف و آسیب‌پذیر است و عادت و فشار اجتماعی به آسانی بر آن مستولی می‌شود. با آنکه انکارشده، مخفی و زیرزمینی باقی می‌ماند و همواره اصرار به شکوفایی دارد. هر دورافتادگی [از جوهر ذاتی] و هر لغزش از فطرت، خود را در ناخودآگاهمان ثبت می‌کند و موجب می‌شود از خود بیزار شویم.

مطلب مشابه: سخن بزرگان { عمیق ترین سخنان افراد معروف درباره موضوعات زندگی }

آنچه که بیش از هر موهبتی موجب خوشبختی می‌شود، شادی است. فقط شادی است که تاثیر خود را بلافاصله دریافت می‌کند و هیچ‌چیز را نمی‌توان جایگزین آن کرد. وقتی کسی جوان، زیبا، ثروتمند و مورد احترام است، می‌پرسیم که «آیا شاد هم هست؟» تا بدانیم که خوشبخت است یا نه. ولی اگر شاد باشد، دیگر فرقی نمی‌کند که جوان است یا پیر، راست قامت است یا گوژپشت، ثروتمند یا فقیر؛ چنین ‌کسی شادکام است و این برای او کافیست.

در میان آموزگاران اخلاق و زاهدان، چیزی کمیاب‌تر از شرافتمندی نیست.

طبع انسان به گونه‌ای است که اگر صدبار، پاره‌ای از معتقداتش را با دلیل و منطق رد کنند، باز هم در صورت نیاز بدان‌ها باز می‌گردد و آن‌ها را «واقعی» می‌انگارد.

مسئولیت یعنی ایجاد و تالیف. آگاهی از مسئولیت یعنی آگاهی از اینکه خودمان سرنوشت، گرفتاری‌های زندگی، احساسات و در نتیجه رنج‌هایمان را پدید آورده‌ایم. برای بیماری که چنین مسئولیتی را نپذیرد و همچنان دیگران (دیگر افراد یا دیگر نیروها) را به خاطر ناراحتی‌هایش سرزنش کند، درمان حقیقی امکان پذیر نیست.

«آدم عاقل زندگیش رو صرف کسب محبوبیت نمی‌کنه. این یک امید واهیه. محبوبیت به معنی درست بودن یا خوب بودن نیست؛ برعکس، آدمو همتراز بقیه و در نتیجه خرفت می‌کنه. خیلی بهتره که در درون خودمون دنبال ارزش و هدف باشیم.»

مطالب مفید