به بهانه تندرویها در واکنشها به رخشان بنی اعتماد؛ عفاف و حجاب، نماد حرمتبخشی است نه حرمتشکنی
جبار آذین
در روزهای اخیر دو گروه و جریان فکری و سیاسی، برمبنای استنباطهای شخصی و سلیقهای از مفاهیم مقدس و ارزشمند واژههای “عفاف” و “حجاب” با بهانه قراردادن حضور و فعالیتها و گفتارهای یک خانم سینماگر محترم که با آثار شاخص سینمایی خود، به افتخارهای سینمای ایران افزوده است و گرچه چندسالی است که به لطف حاکمیت نگاه دگم و نگرشهای تند که در پس آنها حفظ، کسب مقام، موقعیت و منافع نهفته است، مانند بسیاری از سینماگران محترم خانهنشین شده است، در هجمه و دفاع از او، ضدیکدیگر یورشهایی را در رسانهها و محافل و مجامع فرهنگی و اجتماعی دامن زدهاند که تاسفها و تاثرها را برانگیخته است.
درک نادرست و اجرای نادرستتر از مقولههای آشنای عفاف و حجاب که خود نور و روشنایی و در جهت تکریم مقام انسان و انسانیت است، سبب حرمت و عزت شکنیهای فراوان در جامعه شده است، این برداشتها و روند غلط که با شعار فاشیستی؛ “یا روسری یا توسری!” از روزهای آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در کشور، به نمایش درآمده و باعث محرومیتهای هنرمندان از فعالیت در سینما شده که تا امروز ادامه دارد، اکنون و امروز که دولتمردان با وفاق ملی با تمام اختلافهای فکری و سیاسی و منافعی، خنجر در قفا، کنار یکدیگر نشستهاند با یورش تند و نابخردانه به بانوی محترم سینمای ایران “رخشان بنیاعتماد” شکل تازهای به خود گرفته تا ثابت شود، هنوز هم بعد از چند دهه، تندروهای دگم و عقب مانده در همان شرایط و تلقیهای خام ونادرست پیشین در جامی زنند و از درک و فهم و تشخیص و اتخاذ مواضع منطقی و خردمندانه انسانی و دینی و اجتماعی عاجز هستند.
در مقابل هجمههای کور این عده، جماعتی دیگر در دفاع از بنیاعتماد، راه مقابله را در پیش گرفته و کوشیدهاند به هر شکل و قیمت از این سینماگر هنرمند دفاع کنند.
واقعیت اینکه، آن هجمه و این دفاع، گرچه بخش هایی از واقعیت و قابل توجهاند، ولی واضح اینکه، هر دو گروه و جریان، در جاده تندروی قلم و نظر خود را میرانند.
مهاجمان باید بدانند چنانچه و اگر به راستی اهل ایمان و تدین باشند، در کار دین اجبار که هیچ اکراه هم وجود ندارد و با زور و تندی و خشونت و دیکتاتوری نمیتوان انسانها را مومن و مجبور به اجرای مسائلی کرد که به آنها باور ندارند.
ازهمین رو اقدام و تهاجم آنها تنها میتواند هتک حرمتها و آسیب زدن به عزت عمومی و خدشه وارد کردن به اعتقادات باشد و گمراهانی را از میان آنهاب ه خفاشان شب تبدیل کند.
از آن سو هم، دفاع کور و به قصد درهم شکستن حملات تندروها، ثمری جز آشفته کردن اوضاع ندارد.
باید بدانیم و بپذیریم که، نور و حق و روشنایی، حجاب ندارد و حجاب همان دگمگراییهاست که موانعی برای رسیدن به حق و نور هستند و عفت و عفاف در رعایت حجاب اجباری حجاب تن در حالی که افکار و اندیشهها و هنر و قلم در حجاب محدودیت و محرومیت اسیرند، بی معناست.
مشکل اصلی، تفاوت و برداشت و نحوه اجرای قانونی و غیرقانونی حجاب و عفاف است.
انسان و هنرمندی که از ارزشها و آرمانهای مردم و کشور و شخصیت و منزلت انسان در آثار خود دفاع میکنند، انسانهایی شریف و عفیف هستند و چون با زدودذو حجابهای سیاهیها و تاریکیها از تفکر و اندیشه و وجود خود، تماشاگر و ترویجگر عالمانه نور و رستگاری و فردای نیک بشریت هستند، شایسته احترام هستند.
به همین دلایل انسانها و مردان و زنان و هنرمندان ایران زمین که به خود و مردم و هنر و فرهنگ و باورهای اجتماعی احترام میگذارند و عشق و ایمان و مهر و مهربانی را مانند رخشان بنی اعتماد هرمندانه به درون قلبها، خانهها و خانوادهها میبرند شایسته احترام و تکریم هستند.