چشمانداز بریکس و شانگهای: با عضویت ایران چه تحولاتی در راه است؟
به گزارش اقتصاد آنلاین، تجارت ایران در سالهای گذشته دستخوش تغییرات بسیاری شده و تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گرفته است. از یک سو سیاستهای داخلی تأثیر بالایی در وضعیت تراز تجاری داشته است و از سوی دیگر تحریمهای مختلف به کسری بیشتر تراز تجاری دامن زده است. همچنین تحریمها باعث شده تا ساختار شرکای تجاری ایران نیز تا حدی تغییر کند.
این موضوع نه تنها برای ایران، بلکه برای کشورهای دیگری نیز که تحت تحریم قرار گرفتهاند صادق است. تحریمها باعث شده تا کشورهای تحت تحریم تجارت بیشتری با بلوک شرق داشته باشند و سعی کنند در پیمانهای مختلف منطقهای و بینالمللی عضو شوند تا آثار تحریمها را خنثی کنند.
ایران نیز در سالهای اخیر به عضویت دو پیمان مهم شانگهای و بریکس درآمده است. اگرچه تا پیش از آن نیز ایران حجم تجارت قابل توجهی با کشورهای عضو این پیمانها داشته است اما دادههای مختلف نشان میدهد که تحریمها اثرگذاری معناداری بر افزایش حجم تجارت ایران با کشورهای عضو این پیمانها داشته است.
بررسی میزان تجارت ایران با اعضای بریکس و شانگهای
دادههای گمرک نشان میدهد در پایان سال ۱۴۰۲ حجم تجارت ایران با کشورهای عضو بریکس و شانگهای، به ترتیب برابر با ۴۰.۲۲ میلیارد دلار و ۴۳.۷۳ میلیارد دلار بوده است. با توجه به اینکه کل تجارت ایران در این بازه زمانی حدود ۱۱۷ میلیارد دلار بوده است، سهم تجارت اعضای پیمان بریکس و شانگهای از کل تجارت ایران به ترتیب برابر با ۳۴.۳۸ و ۳۷.۳۸ درصد میباشد.
در این بین، هند و چین جزو شرکای اصلی تجاری ایران هستند که در هر دو پیمان حضور دارند. اعضای اصلی پیمان بریکس که در محاسبات ذکر شده است کشورهای روسیه، برزیل، چین، هند و آفریقای جنوبی هستند. همچنین اعضای شانگهای را کشورهای چین، هند، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان، ازبکستان و بلاروس تشکیل میدهند.
تحریمها چگونه سهم بریکس و شانگهای از تجارت ایران را افزایش داد؟
تحریمهای مختلف باعث شده تا حجم تجارت ایران با کشورهای بلوک شرق بیشتر شود. اگرچه ایران در این سالها عضو این پیمان نبوده است، با این حال تجارت کشور دستخوش اثرات تحریم شده و هدف صرفا بررسی تجارت ایران با منطقه مورد مطالعه است. در سال ۱۹۹۲(۱۳۷۱) سهم تجارت کشورهای بریکس و شانگهای از تجارت ایران تنها ۴.۴۵ و ۳.۳۱ درصد بوده است. نخستین محرک جدی برای رشد تجارت ایران با این مناطق را میتوان تحریمهای سال ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ میلادی دانست. تحریم ایران و لیبی از سوی ایالات متحده و همچنین تحریمهای این کشور علیه صادرات ایران، باعث شد تا سهم این مناطق از کل تجارت کشور که تا آن زمان نزدیک به ۱۰ درصد بود، به بیش از ۱۵ درصد در سال ۲۰۰۰ برسد.
با کمتر شدن شدت تحریمها و افزایش حجم معاملات ایران با سایر کشورها، سهم کشورهای بریکس و شانگهای نیز از تجارت با ایران ثابت ماند و رشدی را تجربه نکرد. حتی سهم این کشورها از کل تجارت از سال ۲۰۰۳ الی ۲۰۰۷ زیر ۱۵ درصد بود. مسدودسازی داراییهای ایران توسط ایالات متحده و سازمان ملل و همچنین تحریمهای بانکی وضع شده توسط این دو بخش در سالهای ۲۰۰۶ الی ۲۰۰۸، باعث شد تا تجارت ایران با کشورهای عضو بریکس و شانگهای هستند افزایش پیدا کند به طوری که سهم این کشورها از کل تجارت ایران در سال ۲۰۱۲ به نزدیکی ۲۵ درصد رسید.
وضع تحریمهای جدید در سالهای ۲۰۱۱ الی ۲۰۱۳ و افزایش شدت تحریمها (با استفاده از دادههای مقاله هاشم پسران) محرک قویتری برای افزایش حجم تجارت ایران با منطقه مورد مطالعه شد و در نهایت افزایش سهم این کشورها از تجارت ایران به نزدیکی ۳۵ درصد در سال ۲۰۱۴ را در پی داشت که تا آن زمانی رکورد جدیدی به شمار میآمد.
با این حال در سال ۲۰۱۵ و با وقوع توافق برجام و کاهش شدت تحریمها، سهم کشورهای مورد مطالعه از تجارت ایران کاهش یافت و در سال ۲۰۱۶ به زیر ۳۰ درصد رسید. باید خاطر نشان کرد که این کاهش سهم تنها به دلیل تغییرات حجم تجارت ایران نبوده و حجم تجارت ایران با کشورهای مورد نظر نیز کاهش یافت.
به عنوان مثال، حجم تجارت ایران در سال ۲۰۱۴ با کشورهای بریکس و شانگهای به ترتیب برابر با ۲۹.۹ میلیارد دلار و ۳۱.۵۲ میلیارد دلار بوده است. تجارت ایران با کشورهای مذکور در سال ۲۰۱۵ به ۲۴.۹ و ۲۴.۴ میلیارد دلار و در سال ۲۰۱۶ به ۲۳.۲ و ۲۲.۶ میلیارد دلار رسید.
در سال ۲۰۱۷ حجم تجارت ایران با کشورهای مورد مطالعه روندی افزاشی را در پیش گرفت و به سطح پیشین خود رسید. همچنین خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ و شدت گرفتن دوباره تحریمها محرک دیگری برای افزایش مبادلات ایران با کشورهای بریکس و شانگهای شد به طوری که در سال ۲۰۲۱ سهم تجارت ایران با هرکدام از این مناطق از مرز ۳۵ درصد از کل تجارت کشور گذشت.
نمودار زیر سهم اعضای بریکس و شانگهای از کل تجارت ایران را نشان میدهد.
عضویت در پیمانهای بریکس و شانگهای وضعیت تجارت ایران را تغییر میدهد؟
رشد قابل توجه کشورهای در حال توسعه و همچنین آینده روشن آنها در حال جان دادن به پیمانهایی مانند بریکس است. در ابتدای تشکیل بریکس، تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو بریکس (بر اساس برابری قدرت خرید) سهمی کمتر از ۲۲ درصد از کل تولید ناخالص داخلی دنیا را داشت؛ در حالی که سهم گروه G۷ در سال ۲۰۰۱ حدود ۴۳ درصد بود. در سال ۲۰۲۲، سهم گروه بریکس به بیش از ۳۴ درصد رسیده است و سهم گروه G۷ به ۳۰ درصد کاهش پیدا کرد است.
همچنین پیشبینی میشود سهم گروه بریکس در سال ۲۰۲۴ تقریبا به ۳۵ درصد برسد و سهم گروه G۷ به زیر ۳۰ درصد سقوط کند. یکی از دلایل اصلی این پیشی گرفتن را میتوان جذب اعضای جدید و همچنین رشد اقتصادی بالای کشوری مانند چین دانست.
نمودار زیر، سهم تولید ناخالص داخلی کشورهای G۷ و بریکس را بر اساس برابری قدرت خرید از کل تولید ناخالص داخلی دنیا نشان میدهد.
همچنین در آینده نه چندان دور، بریکس پتانسیلهای بسیار بالایی در جهت رقابت با سایر کشورهای دنیا دارد. افزایش تعداد اعضای این گروه از یک سو و وجود ستارهای مانند هند، میتواند آینده درخشانی را برای بریکس رقم بزند. هند کشوری است که تا کنون از فرایند کلی توسعه عقب مانده است. با این حال، پتانسیلهای بسیار زیادی مانند نیروی کار ارزان، منابع فراوان برای تکنولوژیهای جدید علی الخصوص در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و موقعیت خوب سیاسی میتواند این کشور را در رشدی انفجاری قرار دهد.
از سوی دیگر پتناسیلهای خاموشی مانند مشارکت زنان در بازار کار این کشور وجود دارد که با افزایش آن و با توجه به تعداد بالای نیروی کار موجود در جامعه میتواند بیش از پیش به رشد اقتصادی هند کمک کند.
در حالی که کشورهای توسعهیافته در گروه G۷ به دلایل مختلف با رشد اقتصادی پایین دست و پنجه نرم میکنند، صندوق بینالمللی پول رشد قابل توجهی را برای کشورهای بریکس پیشبینی میکند. طبق گزارش این مرکز در ماه آپریل، پیشبینی میشود چین و هند به عنوان ستارههای گروه بریکس، رشد اقتصادی به ترتیب ۴.۶ درصدی و ۶.۸ درصدی را در سال ۲۰۲۴ به ثبت برسانند.
بنابراین روند رو به رشد اعضای این پیمان باعث میشود تا شرکای تجاری آن نیز از این روند مثبت بهرهمند شوند. اگرچه این مسئله تا حدی وابستگی به کشورهای غربی را کاهش میدهد، با این حال نمیتوان اهمیت بالای بازی تجاری صحیح بین طرفین غربی و شرقی را نادیده گرفت. در واقع کشورها در صورتی میتوانند پیشرفت کنند که با تمام دنیا تجارتی بهینه داشته باشند. تکیه به یک طرف غربی یا شرقی یک اشتباه بزرگ اقتصادی و سیاسی میباشد و فرصتهای رشد آینده را از بین میبرد.
از سوی دیگر علیرغم این که چین تا کنون موتور محرکه اقتصادی بریکس بوده است، با این حال نگرانیها در مورد آینده اقتصادی این کشور و شکست طرحهای مختلف دولتی، باعث شده تا برخی از تحلیلگران چین را پاشنه آشیل آینده اقتصادی بریکس بدانند. سهم بالای چین از اقتصاد دنیا و گروه بریکس و طرحهای اقتصادی این کشور که برخی از اقتصاددانان انجام آن را در بلندمدت نتیجهبخش نمیدانند، باعث شده تا در مورد آینده اقتصادی این کشور ابهاماتی وجود داشته باشد و باعث نگرانی شود. بنابراین با توجه به ریسکهای اقتصادی که در آینده بریکس وجود دارد، تکیه به یک منطقه تصمیم صحیحی نمیباشد.
نکته: در یادداشت تنها از دادههای اعضای اصلی بریکس استفاده شده است. همچنین تجارت با برخی از کشورهای عضو شانگهای در برخی از سالها نامعلوم بوده است اما با توجه به سهم پایین آنها از تجارت، این مسئله در نتیجه تحلیل اثرگذار نمیباشد.