افزایش تنش ایران و غرب، برگ برندهای برای روسیه
به گزارش تجارت نیوز،
جدال سیاسی میان جمهوری اسلامی ایران و تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) بر سر ادعای ارسال موشک های بالستیک جمهوری اسلامی ایران به روسیه به منظور استفاده در جنگ اوکراین همچنان ادامه دارد. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران این ادعا را با ادبیات تند و تیزی رد کرده و اروپایی ها را به اعتیاد به ابزار تحریم متهم کرده است. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا به همین بهانه حلقه جدیدی را به زنجیره تحریم های ایران اضافه کرده و سه کشور اروپایی نیز می گویند وضع و اجرایی شدن تحریم علیه شرکت ملی هواپیمایی ایران (ایران ایر) را دنبال می کنند.
پرونده اوکراین از چه وزنی در اختلاف های میان ایران و اروپا برخوردار است؟ آیا می توان به دیپلماسی برای حل و فصل این اختلاف در کوتاه مدت امیدوار بود؟ روسیه از طرح این ادعاها علیه همکاری نظامی ایران با این کشور در میانه جنگ اوکراین چه سودی می برد و نقش لابی روسیه در ایران در کشیده شدن پای جمهوری اسلامی ایران به این پرونده پر پیچ و خم چیست؟
این پرسش ها را با کوروش احمدی، دیپلمات و کارشناس ارشد سیاست خارجی در میان گذاشتیم.
عباس عراقچی، وزیر خارجه ادعای طرف غربی مبنی بر ارسال موشک بالستیک کوتاه برد به روسیه را تکذیب کرده است؛ اظهاراتی که البته بعید است مورد پذیرش طرف مقابل قرار بگیرد. فکر می کنید سهم پرونده اوکراین در اختلاف های میان ایران و اروپا چقدر جدی باشد؟
اگر چه خبر ارسال موشک های بالستیک از ایران به روسیه توسط مقامات ما تکذیب شده، اما اظهارات دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در این مورد مبنی بر اینکه «این قبیل خبرها هر بار درست نیست»، کمکی نکرده و به معنی طفره رفتن از پاسخ تلقی شده است. به هر حال، سهم پرونده اوکراین در اختلاف های بین ایران و اروپا بسیار زیاد است. حتی زیادتر از سهم آن در اختلافات ایران و آمریکا. اروپا جنگ اوکراین را در حیات خلوت خود تلقی می کند و نگران آن است که در صورت پیروزی روسیه در اوکراین دیر یا زود مسکو تحرکات مشابهی در یکی دیگر از کشورهای اروپایی را شروع کند که هم هزینه امنیتی و هم اقتصادی آن برای اروپا بسیار بالا خواهد بود.
مسأله این است که رابطه بین ایران و اروپا شاید هیچگاه در تاریخ تا این حد تیره نبوده است. انعکاس اعتراضات ۱۴۰۱در محافل رسمی و رسانه ای و مدنی و پارلمانی اروپا گسترده بود. همزمان، ادعای استفاده از پهبادهای ایرانی در اوکراین عامل مضاعفی برای مشکل بیشتر شد و مسأله هسته ای و نهایتا بحران غزه نیز بر مشکلات افزود. تا آنجا که طی دو سه سال گذشته شاهد سفری در سطوح بالا و حتی میانی بین مقامات دو طرف نبوده ایم و حتی در خرداد ۱۴۰۲ ملاقات بین معاون سیاسی وقت وزارت خارجه ایران با نمایندگان انگلیس، آلمان و فرانسه در ابوظبی برگزار شد.
آیا با توجه به تنش جدید می توان به دیپلماسی برای حل این موضوع در میان مدت امیدوار بود؟
اکنون اگر غرب به رغم تکذیب ارسال موشک به روسیه از سوی ایران بر ادعای خود اصرار کند و دست به تحریمی علیه ایران ایر بزند و ایران نیز به قول سخنگوی وزارت خارجه دست به «اقدامات متناظر و متناسب» بزند، طبعا دورنما برای نقش آفرینی دیپلماسی تیره تر خواهد شد.
به هر حال، طی یکی دو ماهی که دولت جدید شروع به کار کرده، ما هنوز طرح و برنامه ای برای کار با اروپا از مقامات نشنیده ایم. حتی برعکس نه تنها اروپا در زمره اولویت های اعلام شده توسط آقای عراقچی نبود، بلکه ایشان کار با اروپا را مشروط به اصلاح سیاست اروپا دانست. در مورد مسیر آینده، با توجه به مشکلات موجود و مادام که طرفین بر سیاست های کنونی مصر هستند، بعید می دانم در کوتاه مدت حتی شاید در میان مدت شانس زیادی برای بهبود روابط با اروپا وجود داشته باشد. مگر اینکه حداقل برای غرب مشخص شود که خبر تحول موشک به روسیه نادرست بوده است.
رابطه ایران با روسیه در میانه جنگ اوکراین برای تهران هزینه ساز شده است. تهران می گوید سابقه این همکاری به پیش از آغاز جنگ بازمی گردد، اما نمی توان از کنار استفاده روسیه از پهپادهای -البته دستکاری شده- خریداری شده از ایران در این جنگ ساده گذشت. فکر می کنید چرا روسیه با وجود علم به هزینه سازی این اقدام برای ایران دست به چنین کاری زده و حتی در مقام تکذیب دریافت موشک های بالستیک از ایران هم با ابهام موضع گیری می کند؟ ترس روسیه از مسیر سیاست خارجی دولت جدید که تنش زدایی از رابطه با اروپا و مدیریت تخاصم رابطه با آمریکا است را چقدر در رفتارهای اخیر این کشور نسبت به ایران جدی می دانید؟
بله. ابهام در موضع گیری سخنگوی روسی در مورد ادعای ارسال موشک به روسیه مهم است و می توان احتمال داد که هدفشان کمک به باز نگهداشتن این پرونده بوده است. در مورد دریافت پهپادهای شاهد نیز مقامات روسی سیاست توام با ابهام را در پیش گرفتند. به رغم تکذیب اولیه، نهایتا مقامات ایرانی نیز اظهار کردند که پهپادها قبل از شروع جنگ اوکراین تحول روسیه شده و برای استفاده در اوکراین تحویل نشده اند. در سال گذشته و تا قبل از اینکه در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ تحریم های موشکی و پهپادی علیه ایران مطابق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ برداشته شوند، غربی ها تلاش داشتند که سازمان ملل در مورد استفاده روسیه از پهپادهای مورد ادعا در اوکراین بررسی کند و گزارش بدهد، اما روسیه با چنین اقدامی توسط دبیرکل سازمان ملل مخالف بود و سازوکارهای پیش بینی شده در قطعنامه نیز به نحوی نبود که غربی ها بتوانند این نظر خود را پیش ببرند.
مسأله دیگر این است که اقتصاد ایران و روسیه مکمل یکدیگر نیستند. ایران و روسیه هر دو دارای بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان و از این نظر رقیب هم هستند. بهبود روابط ایران با غرب خطر بازشدن راه برای فروش گاز و نفت ایران به اروپا را برای روسیه ایجاد می کند. اگر چه روسیه در جنگ فرسایشی و طولانی که در اوکراین آغاز کرده، با مشکل تسلیحات لازم و ارزان مواجه است و برای رفع این مشکل در پی تهیه سلاح هایی از ایران و کره شمالی و کشورهای دیگر بوده، اما به طور مشخص در مورد ایران شاید آنها نظر به دستاورد دیگری هم داشته اند و آن اینکه رابطه ایران با غرب را به لحاظ عملیاتی در موقعیت دشوار و غیرقابل بازگشتی قرار دهند. روسیه به طور طبیعی همیشه مخالف رابطه نزدیک بین ایران و غرب بوده است. چرا که ایران در جوار روسیه قرار دارد و کشور مهم خاورمیانه است و به ویژه در شرایطی که روسیه مصمم به بازسازی موقعیت جهانی اش است، هر گونه تنشج زدایی بین ایران و غرب لطمه سنگینی به طرح های جاه طلبانه پوتین خواهد بود.
ایران اگر در مدار روسیه باقی بماند می تواند سرپلی برای حضور روسیه در خاورمیانه هم باشد؛ بدون اینکه ایران به خاطر دشمنی با غرب و ناچاری از کار با چین و روسیه در موقعیتی باشد که بتواند ما به ازایی از روسیه مطالبه کند. کما اینکه به رغم همکاری ایران و روسیه در سوریه، اما هیچگاه روسها تمایلی به استفاده از کنترل فضای سوریه برای جلوگیری از حمله به اهداف ایرانی توسط اسرائیل نداشته اند. در نتیجه، وضعیت کنونی یک بازی همه سر برد برای روسیه است. البته وضعیت کنونی را من به دولت جدید در ایران ربط نمی دهم. چون هنوز دولت جدید اراده ای برای ایجاد تحولی در این وضعیت نشان نداده است. «مدیریت تخاصم» با آمریکا سیاست دولتی سیزدهم بود و هنوز نشانی از میل دولت چهاردهم به تنش زدایی با اروپا هم ظاهر نشده است.
نمی توان از کنار این حقیقت گذشت که خروج آمریکا از برجام و بی عملی کشورهای اروپایی و حتی بی اعتنایی آنها به عدم انتفاع اقتصادی ایران از برجام، چرخش بیشتر به سمت شرق را تا حدودی به گزینه گریزناپذیر ایران تبدیل کرد. فکر می کنید راهکار ایران در چنین شرایط حساسی که روسیه و چین به تنها منابع تامین حداقلی منابع مورد نیاز کشور تبدیل شده اند و غرب هم روی خوشی به رفع تحریم در کوتاه و شاید هم میان مدت نشان نمی دهد، چیست؟
من فکر می کنم امکان مذاکره و توافق با ترامپ وجود داشت. او 16 ماه طول کشید تا از برجام خارج شود و در نزدیک به دو سال اول تقریبا تمام مقامات امنیتی کابینه او و نیز جمع قابل توجهی از جمهوریخواهان کنگره با خروج از برجام مخالف بودند. بعد از خروج از برجام، ترامپ حداقل سه بار کوشید تا وارد مذاکره با ایران شود. یکبار از طریق ژاپن، باردیگر از طریق سناتور رند پال در نیویورک و بار سوم از طریق فرانسه در اجلاس جی 7 در بئاریتس فرانسه. شاید همان راهی که مکزیک و کانادا در مورد توافق تجارت آزاد آمریکا شمالی که ترامپ تهدید به خروج از آن کرده بود، وجود داشت. یعنی شاید امکان داشت با تغییراتی شکلی مثل تغییر نام و روزآمد کردن برجام، این توافق را حفظ کرد. اما ما این مسیر را نیازمودیم.
در مورد اروپا هم می دانیم رابطه بین لیبرال دمکرات های اروپایی با ترامپ اصلا خوب نبود. آنها از برجام خارج نشدند و تحریم ها برنگرداندند. و تلاش های بی ثمری نیز مانند اینستکس و یک مشابه سوئیسی برای آن هم کردند. و در اکتبر 2020 تلاش دولت ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه و جلوگیری از لغو تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران را به شکست کشاندند. اما مسأله این بود که دولت های اروپایی روی شرکت ها و بانکهای خود کنترلی ندارند و این شرکت ها و بانکها از ترس از دست دادن بازارهایشان در آمریکا هر گونه همکاری با ایران را متوقف کردند.
راهکار ما در چنین شرایطی باید در دستور کار قرار دادن سیاست خارجی متوازن و تلاش برای استفاده از همه کارت ها در صحنه بین المللی باشد. بدون چنین سیاستی روسیه و چین در حوزه امنیتی صرفا سواری مجانی خواهند گرفت و کالاهای درجه چندم خود را به ما خواهند فروخت.
وزیر خارجه دولت چهاردهم می گوید که احیاء برجام به شکل اولیه آن چندان در دسترس نیست. این موضع گیری پیش از این نیز از سوی بسیاری از کارشناسان بیان شده بود و بسیاری تنها راه را بستر قرار دادن برجام برای رسیدن به توافقی جامع تر می دانند. شما فکر می کنید که با توجه به اینکه هر روز برگ جدیدی به پرونده قطور اختلاف میان ایران و غرب اضافه می شود، اساسا می توان از نزدیک بودن طرفین به میز هرگونه مذاکره ای سخن گفت و آیا این بار هم گفت و گو درباره صرفا اختلاف های هسته ای می تواند انتفاع اقتصادی برای ایران در سایه توافقی جدید به همراه داشته باشد؟
من هم به لحاظ کارشناسی با اینکه برجام قابل احیاء نیست، موافقم. اما این خوانشی از منظر غرب است. روشن است که احیاء برجام به شدت به ضرر غرب است. در شرایطی که برنامه هسته ای ایران به شدت توسعه یافته و دو سررسید اکتبر 2020 و اکتبر 2023 یعنی لغو محدودیت های تسلیحای و موشکی علیه ایران سپری شده و در سررسید بعدی در اکتبر 2025 هم قرار است قطعنامه 2231 منقضی شود و برنامه هسته ایران عادی شود، روشن است که احیاء برجام به ضرر غرب و به سود ایران است. لذا اگر چه می توانیم از منظر کارشناسی راجع به عدم موافقت غرب با برجام صحبت کنیم، اما از موضع رسمی، مقامات ما باید خواستار بازگشت به برجام باشند و حداکثر در نهایت خواستار شوند که برجام مبنای مذاکرات برای برخی اصلاحات و تغییر برخی تاریخ ها قرار گیرد. اما حداقل فعلا تا بعد از مستقر شدن رئیس جمهور جدید آمریکا در کاخ سفید امکان مذاکره، الّا در ادامه همان «تفاهم نانوشته» اردیبهشت 1402، وجود ندارد. البته من ترجیح می دهد که اسم این همین «تفاهم نانوشته» باشد تا «مدیریت تخاصم» که اصطلاحی بسیار منفی است.
برخی از کارشناسان معتقدند، گروهی در داخل ایران همواره در مسیر سیاست خارجی که به دنبال بازگشت نسبی توازن میان شرق و غرب است به نفع تخریب رابطه با غرب، سنگ اندازی می کنند. شما به عنوان فردی که سالهاست ناظر تحولات سیاست خارجی ایران بودید تا چه اندازه با چنین تحلیلی موافق هستید؟ فکر می کنید که نوع مواجهه غرب با ایران در بزنگاه های متفاوتی که تهران مایل به تنش زدایی از این رابطه بوده، بخش تصمیم گیر در حوزه سیاست خارجی را به این نتیجه رسانده که ما باید به سطحی از تنش دائمی با غرب حتی اروپا عادت کنیم و فرمان سیاست خارجی را هم با این روند همراه سازیم؟
اینکه کشوری در داخل کشور دیگر به اصطلاح لابی داشته باشد، امری عادی است و اگر بطور شفاف و قانونمند انجام شود، مشکلی ندارد. طبعا روسیه هم حتما لابی در ایران دارد و برای حفظ منافع خود در ایران و جلوگیری از بهبود رابطه ایران با رقبای جهانی خود تلاش می کند. بسیار از جمعی شنیده ایم که دشمنی بین «کشور ایران» با «کشور آمریکا» ازلی ابدی است. این در حالی است که از زمان برقراری رابطه آمریکا با ایران در زمان امیرکبیر شاهد فراز و نشیب هایی در رابطه دو کشور بوده ایم و حداقل تا قبل از کودتای 28 مرداد نشانی حاکی از دشمنی بین دو کشور وجود نداشت. از طرفی، در تاریخ گذشته ملت ها همیشه مقاطع بسیار هولناکی وجود داشته که پرداختن به آنها باید صرفا به مورخین واگذار شود و نباید آنها را از بستر تاریخ خود خارج به مسأله روز تبدیل کرد. اما در مورد لابی روسیه من فکر می کنم اگر چه نقش این لابی موثر است، اما تعیین کننده نیست؛ بلکه فکر می کنم، مقامات کنترل سیاست خارجی را در دست دارند و به رغم نقش این یا آن لابی، سیاست های خود را پیش می برند.
منبع :
جماران
به اشتراک گذاری