نقد ناعادلانه بر «فیلمفارسی»: شاید وقت بازنگری فرا رسیده باشد! – تازههای سینمای ایران و جهان
سینماپرس: عادل تبریزی با اشاره به اینکه سینمای پیش از انقلاب و فیلمهای فارسی تأثیر زیادی بر جامعه و سینمای ایران داشتهاند، تأکید کرد که در ساخت «مفتبر» از برچسبها فرار نکرده و حتی در سکانس آخر به فیلمفارسی اشاره کرده است.
به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «مفتبر» به کارگردانی عادل تبریزی و تهیهکنندگی حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است.
این فیلم دومین تجربه سینمایی عادل تبریزی به حساب میآید. او پیش از «مفتبر» فیلم سینمایی «گیجگاه» را ساخته که سال گذشته اکران شد. «مفتبر» یک فیلم کمدی است که مثل اثر قبلی این کارگردان، حامد بهداد نقش اصلی آن را بازی میکند و بازیگرانی چون سحر دولتشاهی، رضا بابک، بهرنگ علوی، شقایق فراهانی، فروغ قجابگلی، سیاوش چراغیپور، قدرتالله ایزدی، منوچهر آذری و گیتی معینی در آن ایفای نقش کردهاند.
به بهانه اکران «مفتبر» ایلنا با عادل تبریزی گفتگویی داشت که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
پس از ساخت فیلم «گیجگاه» به سراغ یک اثر کاملاً کمدی رفتید. چطور به فیلمنامه «مفتبر» رسیدید؟
کسی که علاقه و رشته تحصیلیاش سینماست و سینما تبدیل به حرفهاش میشود شرایط زندگی و مسائل شخصی او در هنرش تعیینکننده میشود. ممکن است یک فیلمساز در شرایط سختی که وجود دارد تصمیم بگیرد هر چند سال یک بار فیلم بسازد و یک فیلمساز تصمیم بگیرد که فیلمسازیاش را به صورت مستمر ادامه دهد. هیجان من نسبت به سینما و فیلمسازی طوری است که چندان فکر نمیکنم بعد از فیلم اولم چه فیلمی بسازم و یا برای خودم مسیری تعیین کنم.
ساخت «مفتبر» اینگونه بود که آقای فرحبخش به من قصهای را پیشنهاد دادند که من با توجه به قصه و این نکته که ایشان از تهیهکنندههای تأثیرگذار سینمای ایران هستند و حتی در فیلم قبلیام ادای دینی هم به فیلمهای این تهیهکننده داشتم، تصمیم گرفتم که با آقای فرحبخش در ساخت «مفتبر» همکاری کنم.
با این حال شاید مشخصترین ویژگی مشترک «مفتبر» و «گیجگاه» عشق و علاقه فیلمساز به سینما است که ردپای شما را در «مفتبر» نشان میدهد و همچنان شاهد ادای دین به برخی فیلمها هستیم.
آقای فرحبخش قصهای را به من پیشنهاد داد که پس از خواندن آن تصمیم گرفتم قصه را با لحنی که دارد هویتی از خودم هم به فیلم تزریق کنم و این مهمترین عنصری بود که برای من اهمیت زیادی داشت.
هر تهیهکننده هم یک ساختار و جهانبینی دارد. من باید در ساختار حرفهای دفتر تهیه آقای فرحبخش فیلم را تولید میکردم و در جلساتی که با آقای فرحبخش و دیگر افرادی که فیلمنامه اولیه را نوشته بودند، حضور داشتیم به اینکه حس و حالی از سینمایی که خودم دنبال میکنم هم در فیلم ایجاد کنم. به عنوان مثال در ابتدای فیلم وقتی ماشین به ایست بازرسی میرسد، دیالوگی داریم که میگوید؛ “دریا طوفانی است یا آفتابی؟ ” و من همین دیالوگ را از فیلم «گروگان» بیرون آوردم یا در صحنهای که کامران به تازگی وارد تهران شده و در خیابان است ما صدای حامد بهداد «نارنجی پوش» را میشنویم که در بکگراند کاراکتر یک نفر رفتگر مشغول کار است.
من سعی کردم با حفظ حال و هوایی که فیلم دنبال میکند سینمایی که دوستش دارم را هم به فیلم اضافه کنم و حتی این موارد را در سکانسهای عاشقانه نیلوفر و کامران هم وارد کردم و علاوه بر این فیلم و «گیجگاه» در سریال «جنابعالی» هم چنین سینمایی را دنبال کردم.
محمدحسین فرحبخش از جمله تهیهکنندههایی است که شاید بیشتر از کارگردانهایی که با آنها کار میکند، سینمایش مشخصههای معرفی شدهای برای مخاطبان جدی سینما دارد. چقدر در ساخت «مفتبر» میتوان نقش این تهیهکننده را بر محصول نهایی تأثیرگذار دانست؟
برخی بر این عقیدهاند که محمدحسین فرحبخش یک جنس سینما دارد و یک سری از منتقدها هم خیلی وقتها برای نقد یک فیلم از اصطلاحاتی مثل “فیلمی در مدل سینمای فرحبخش” و… استفاده میکنند که من این عنوان “مدل فرحبخش” را متوجه نمیشوم.
اگر کارنامه سینمایی این تهیهکننده را پس از انقلاب دنبال کنید دفتر «پویا فیلم» تأثیر بزرگی بر سینمای ایران داشته و معلوم نبود اگر “پویا فیلم” وجود نداشت چه بلایی بر سر سینمای ایران و به خصوص ارتباط سینما با مردم میآمد. کارنامه محمدحسین فرحبخش یکی از متنوعترین کارنامههای سینمایی است که یک تهیهکننده میتواند داشته باشد، او چند اثر بسیار جسورانه در کارنامه خود دارد که به اعتقاد من «آواز قو» یکی از همین آثار است. در کارنامه آقای فرحبخش فیلمهای اکشن، کودک، کمدی، اجتماعی و… را مشاهده میکنید و به نظر من این یک کارنامه متفاوت و کمیاب است.
فیلمهای بسیاری در سالهای اخیر با برچسب «فیلمفارسی» مورد انتقاد قرار گرفتهاند اما شما به نظر میرسد که از این برچسب ترسی ندارید و به راحتی در فیلمتان به این سینما ادای دین میکنید.
وقتی محمدعلی فردین و خیلی از بازیگران مطرح پیش از انقلاب فیلم بازی میکردند شاید نگرشی به وجود آمد که سینمای ایران یک ساختار دارد و آقای هوشنگ کاووسی از اصطلاح «فیلمفارسی» برای این فیلمها استفاده کرد اما چند وقت پیش بعد از چندین سال مستندی با عنوان «ابر مرد سینمای ایران» در گروه هنر و تجربه اکران شد که این فیلم اثری در نکوداشت ناصر ملکمطیعی بود. جالب است که فیلمهای او معمولاً برچسب فیلمفارسی میخوردند و او را به شدت مورد انتقاد قرار میدادند.
من سعی دارم سینمای مورد علاقه خودم را دنبال کنم، وقتی اولین فیلم کوتاهم را ساختم در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم هجمههایی به من وارد شد که در ساختار یک اثر کوتاه چطور به یک فیلم کمدی رسیدهام. این هجمهها برای «مفتبر» هم وجود ندارد، من میدانستم که ممکن است خیلیها این فیلم را فیلمفارسی بدانند اما از آن فرار نکردم و حتی در سکانس آخر دیالوگی استفاده کردم که نشان میدهد من اصلاً نمیخواهم از این عنوان فرار کنم. حتی وقتی که میدانم ممکن است از برچسب “سینمای آبگوشتی” علیه من استفاده شود به آبگوشت خوردن کات میزنم. به نظر من به ناحق از فیلمفارسی بد گفتند چرا که وقتی جلوتر رفتیم متوجه شدیم که محمدعلی فردین چه تأثیری بر سینمای ایران داشته و حتی در فیلمهایش که مدام از عدالتخواهی، جوانمردی، مردانگی، عشق به خانواده، احترام به مادر، احترام به عشق و اخلاق تأثیرات مثبت اجتماعی را میتوان شاهد بود. من میدانستم که در ساختار حرفهای دفتر پویافیلم قرار است چه فیلمی بسازم و چه کاری انجام دهم.
ارتباط مخاطب با «مفتبر» را چطور ارزیابی میکنید؟
در برآورد بازخورد مخاطبان به کامنتها بسنده نمیکنم، شب گذشته به سینما آزادی سر زدم و واقعاً با بازخوردهای خوبی مواجه بودم. یک خانواده بودند که تأکید داشتند پس از دیدن این فیلم با حال خوب از سالن سینما بیرون آمدهاند. حتی برخی این فیلم را با «گیجگاه» مقایسه کردند که به سادگی مفاهیمی چون احترام، خانواده و عشق را دنبال میکند.
من در ساخت این اثره همواره به این نکته توجه داشتم که چگونه میتواند فیلمی کمدی بسازم که تأثیر خوبی بر مخاطبش داشته باشد. به عنوان مثال همان سکانس دیزی خوردن یک سکانس کاملاً اخلاقی است که در سینمای پیش از انقلاب نمونهاش را مشاهده میکنیم.
چطور به انتخاب حامد بهداد و سحر دولتشاهی برای ساخت یک فیلم کمدی رسیدید؟
حامد بهداد بازیگر هیجانانگیزی است و من با او آنقدر هماهنگ هستم که فکر میکنم مدتها با هم کار خواهیم کرد و حتی فیلمنامهای دارم که به او گفتهام این فیلم را برای ۸۰ سالگیات کنار گذاشتهام. خانم دولتشاهی نیز بازیگر بسیار خوبی است و در این فیلم هم به خوبی از نقشش برآمده است و در دیگر نقشها از بازیگرانی قدیمی چون رضا بابک، گیتی معینی و منوچهر آذری استفاده کردیم که شاید مدتهاست در نقشهایی اینچنین آنها را ندیدهایم.
چند سال پیش رابرت دنیرو فیلمی بازی کرد که در آن با نوهاش درگیر بر سر یک اتاق درگیر بود. فیلمی که واقعاً یک اثر درجه سه به حساب میآمد، اگر آقای علی نصیریان یا پرویز پرستویی چنین فیلمی بازی میکرد در کشور ما بارها مورد هجمههای عجیبی قرار میگرفت. حامد بهداد در سالهای اخیر فیلمهای باکیفیت بسیار خوبی بازی کرده و او یک کارنامه مراقبتشده دارد و من با او در «گیجگاه» تجربه خوبی داشتم و او خیلی هوشمندانه بازی در «مفتبر» را پذیرفت تا از چارچوب امنی که در آن قرار دارد بیرون بیاید و این امتیاز بزرگی است که یک بازیگر میتواند خود را خیلی آگاهانه و هوشمندانه بشکند. حامد بهداد یک بوکسور بسیار خوب است که ضربههای خوبی میزند و در «مفتبر» رقص پایش را به نمایش گذاشته است.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
خودم را چندان درگیر اکران نکردهام اما حس میکنم که «مفتبر» تا الان معقول عمل کرده و جلو رفته و وقتی به سینماها سر میزنم هم متوجه رضایت مردم میشوم.
در سینمای ایران متأسفانه فیلمسازها و بازیگران در یک سینما محبوس میشوند و اگر کسی آن سینما را کنار بزند و بیرون از ساختار رایج کار کند نامتعارف جلوه میکند و مورد هجمه قرار میگیرد اما من این نامتعارف بودن را ادامه میدهم، حتی اگر هجمهها بیشتر شود.