«فرمانروای ایران و جهان»؛ مردی که امپراتوران روم را به زانو درآورد
در قرن سوم میلادی، یعنی حدود 1700 سال قبل، مجسمههای و نقشبرجستههایی عظیم در سراسر قلمرو ایران باستان برای یادبود پیروزیهای سهگانه بر امپراتوری روم نصب شدند. در یکی از این نقشبرجستهها، شاهنشاه ایرانی شاپور اول ساسانی، بر روی اسب خود نشسته و پیکر یک امپراتور رومی در زیر پای اسب او افتاده است. امپراتور رومی دیگری نیز در این اثر دیده میشود که در برابر شاه ساسانی زانو زده و دستانش را به نشانه تسلیم بالا برده است. در همان مجسمه، شاپور مچ دست یکی دیگر از امپراتوران رومی را به دست گرفته و این به معنای اسارت او به دست شاپور است.
برای ساسانیان، این پیروزیها واقعاً ارزش بزرگداشت داشتند؛ زیرا امپراتوری با عظمت روم شاید هرگز به چنین تحقیرهایی از سوی یک قدرت خارجی دچار نشده بود؛ اما ایرانیان توانسته بودند بزرگترین رقیب خود را به معنی واقعی کلمه تحقیر کنند.
در این نقشبرجسته که در تنگ چوگان قرار دارد، شاپور اول در مرکز نقش و سوار بر اسب به تصویر کشیده شدهاست. جنازه گردیانوس در زیر پاهای اسب شاپور افتاده و دستان والریان به نشانه اسارت در دست شاپور قرار دارد. فیلیپ نیز در جلوی اسب شاپور زانو زده و تقاضای صلح دارد.
شاپور همچنین دستاوردهای خود را بر روی یک سنگنوشته عظیم در نقش رستم به سه زبان از جمله یونانی ثبت کرد. استفاده از زبان یونانی اطمینان میداد که دیپلماتها و بازرگانان رومی نیز قادر به خواندن سنگنوشته باشند.
در این سنگنوشته، شاپور خود را به عنوان «شاهنشاه ایرانیان و غیرایرانیان» توصیف میکند؛ لقبی که نشان میدهد او ادعای پادشاهی بر تمام جهان را داشته است. شاپور در این کتیبه دستاوردهای شگفتانگیز خود را شرح میدهد که یکی از آنها پیروزی در برابر در برابر سه امپراتور رومی بود؛ یک امپراتور در نبرد با او کشته شد، دیگری مجبور به امضای معاهدهای تحقیرآمیز شد و سومی به اسارت درآمد.
شاپور اول که بود؟
داستان او با حکمرانی پدرش آغاز میشود: اردشیر، نخستین شاه ساسانی. در اواخر دهه 230 میلادی، اردشیر یکم جنگ مداوم خود با روم را از سر گرفت. او بخش زیادی از بینالنهرین را که تحت کنترل روم بود فتح کرد. در سال 238 یا 239، نیروهای او همچنین شهر هترا، پادشاهی مستقل و مرکز تجاری در شرق بینالنهرین در شمال عراق امروزی را محاصره کردند.
این شهر که بر روی یک لبه صخرهای واقع شده و توسط قبایل وفادار که آن را به عنوان مرکز مذهبی میپنداشتند، احاطه شده بود، توانسته بود محاصرههای امپراتور روم تراجان و دو محاصره دیگر توسط سپتیمیوس سوروس را به خوبی تاب بیاورد و دفع کند.
اما در سال 240 اردشیر برای آخرین تلاش علیه شهر آماده شد و برای این منظور پسرش شاپور را به عنوان فرمانده منصوب کرد. شاپور احتمالاً در جنگ تجربههای دیگری نیز داشت اما با این حال در هترا بود که مورخان برای اولین بار استعدادهای نظامی شاپور را مشاهده کردند.
نقش برجستۀ شاپور ساسانی (سوار بر اسب) و همراهانش در نقش رجب
در ویرانههای به جا مانده از این شهر، باستانشناسان شواهد گستردهترین آثار یک محاصره نظامی در تمام خاورمیانه را شناسایی کردهاند؛ از جمله یک محاصره دایرهای، یک اردوگاه محاصره به مساحت 184 هکتار و یک محیط بیرونی 101 هکتاری، شامل 25 کیلومتر دیوار و خندق. شاپور نهایتا موفق به تصرف شهر شد. این جنگ خونین بود، اما شاپور را به مسیر عظمت هدایت کرد.
شاپور اول دومین شاه ساسانی امپراتوری دوم ایران بود. تاریخهای دوران حکومت او معمولاً بین سالهای ۲۴۱ تا ۲۷۲ میلادی در نظر گرفته میشود، اما احتمالاً او قبل از مرگ پدرش، اردشیر، در سال ۲۴۱، به عنوان نایبالسلطنه همراه با پدرش حکومت میکرده است.
اردشیر در برابر مجمعی از بزرگان، شاپور را به عنوان «مهربانترین، خردمندترین، شجاعترین و تواناترین فرزند خود» معرفی کرد و او را به عنوان جانشین خود تعیین کرد. نام شاپور نیز به عنوان ولیعهد در کتیبههای تاجگذاری اردشیر در نقش رجب و فیروزآباد دیده میشود. گفته میشود که تا سال ۲۴۰، اردشیر و شاپور هر دو با هم حکومت میکردند. در نامهای از گوردیان سوم به سنای روم که به سال ۲۴۲ بازمیگردد، از «پادشاهان ایرانی» به صورت جمع یاد شده است. همچنین در سکههای آن دوران که اردشیر را در کنار پسر جوانش نشان میدهد، این پادشاهی مشترک مشهود است و کتیبهای وجود دارد که نشان میدهد از شاپور حتی در زمان حیات پدرش نیز به عنوان شاه یاد میشده است.
تاریخ تاجگذاری شاپور همچنان مورد بحث است، اما سال ۲۴۱ معمولاً به عنوان تاریخ تاجگذاری او ذکر میشود. در همان سالی که مرگ اردشیر و تسخیر و تخریب هترا توسط شاپور رخ داد.
نبرد با روم
زمانی که شاپور اول دوباره به مبارزه علیه رومیها در بینالنهرین بازگشت، توسط امپراتور گوردیان سوم (238-244 میلادی) که در آن زمان تنها 17 ساله بود، متوقف شد. شاپور اول در ابتدا توسط نیروهای گوردیان سوم شکست خورد، اما وقتی تیمسیتیوس (مشاور بزرگ گوردیان) بر اثر طاعون درگذشت، وضعیت تغییر کرد؛ گوردیان سوم استعداد طبیعی برای جنگ نداشت و نمیتوانست با استراتژیهای جنگی شاپور اول را مقابله کند. پس از چندین شکست برای نیروهای رومی، گوردیان سوم کشته شد. نحوۀ مرگ گوردیان به طور دقیق مشخص نیست اما به هر حال این نخستین پیروزی بزرگ شاپور بر یک امپراتور رومی به حساب میآمد.
نگین عقیق با نقشبرجستۀ اسارت والریان به دست شاپور اول
پس از گوردیان فرماندهای به نام فیلیپ عرب (244-249 میلادی) بر تخت امپراتوری روم نشست. اما فیلیپ خیلی زود متوجه شد که باید خود را از جنگ با شاپور اول بیرون بیاورد تا با چالشهای دیگری که روم با آنها روبرو بود، مواجه شود. او با قبول قراردادی تحقیرآمیز با شاپور اول صلح کرد و 500,000 دینار طلا به عنوان بخشی از معاهده پرداخت کرد. طبق کتیبههای شاپور اول، فیلیپ همچنین موافقت کرد که روم به عنوان یک خراجگزار شناخته شود، اگرچه این ادعا مورد چالش قرار گرفته است. فیلیپ همچنین قلمرو مورد مناقشه ارمنستان را به شاپور اول واگذار کرد اما به سرعت معاهده را نقض کرد و منطقه را بازپسگرفت؛ این عمل خصومتها را دوباره شعلهور کرد.
شاپور اول دوباره به رومیها حمله کرد و استان رومی سوریه را فتح کرد و شهر انطاکیه را نیز به تصرف درآورد. انطاکیه یکی از مهمترین مراکز شهری روم باستان بود و فتح آن نمیتوانست بدون چالش باقی بماند. امپراتور والریان که جانشین فیلیپ شده بود به سوی شاپور اول حرکت کرد و او را از شهر بیرون راند، اما سپس طاعون به ارتش رومیها حمله کرد و آنها مجبور به عقبنشینی به آنسوی دیوارهای انطاکیه شدند.
نقش برجسته اسارت والریان و تسلیم فیلیپ
ارتش ساسانی سپس محاصره شهر را تحت هدایت شاپور اول تشدید کرد و انطاکیه سقوط کرد. در این نبرد امپراتور روم به اسارت شاپور اول درآمد و تا آخر عمر نیز در اسارت باقی ماند؛ موضوعی که در نقشبرجستۀ باشکوه نقش رستم نیز به تصویر کشیده شده و شکوه شاهنشاه ساسانی را به ابدیت پیوند زده است.
میراث
شاپور اول امپراتوری پایدار و پررونقی را تا زمان مرگش حفظ کرد. دوران حکومت او توسط بیشتر نویسندگان باستان به عنوان نمونهای از حکومت یک شاه نجیب و جنگاور بزرگ تحسین شده است. او در کنار شاپور دوم، قباد اول و خسرو انوشیروان به عنوان یکی از بزرگترین پادشاهان ساسانی شناخته میشود.
یکی از بزرگترین آثار هنری دوره ساسانی، مجسمه شاپور اول است که ارتفاع آن 6.7 متر بوده و از یک ستون استالاگمیت در غاری که به غار شاپور معروف است در استان فارس تراشیده شده است. افسانهها میگویند که این غار همچنین مقبره شاپور اول را در خود دارد، اما این موضوع هرگز تأیید نشده است.
این مجسمه با دقت و ظرافتی چشمگیر تراشیده شده و احتمالا در زمانهای باستان با جواهرات نیز تزئین شده بود؛ این شاهکار هنری بهقدری با دقت ساخته شده که حتی در وضعیت کنونیاش نیز تصویر شاه بزرگ را همچنان به شکل تأثیرگذاری به نمایش میگذارد و نمایی از عظمت باستانی ایران و نمادی همیشگی برای امیدواری به آیندۀ این سرزمین باشکوه است.