عنوان بازنویسی شده: از دگرگونی کارکرد «نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی» به «مراکز تجاری» و تبدیل «افسران جنگ نرم» به «تاجران موفق»! – گزارش ویژه از تحولات سینمای ایران و جهان

سینماپرس: امسال در شرایطی به استقبال «هفته دفاع مقدس» و گرامیداشت چهل و چهارمین سالگرد خلق «حماسه هشت سال دفاع نظامی از انقلاب اسلامی» می‌رویم که همچنان ضعف رسانه‌ای کشور در تبیین ابعاد این حماسه مشهود است.

محمدرضا مهدوی‌پور/ امسال در شرایطی به استقبال «هفته دفاع مقدس» و گرامیداشت چهل و چهارمین سالگرد خلق «حماسه هشت سال دفاع نظامی از انقلاب اسلامی» می‌رویم که همچنان ضعف رسانه‌ای کشور در تبیین ابعاد این حماسه مشهود است و حتی استفاده حداقلی از ظرفیت هنر-صنعت-رسانه فیلم و سینما در جهت ثبت و ضبط امتداد آن بالاخص در ایجاد «جبهه فراگیر مقاومت» و نهادینه‌سازی مبانی این حماسه در بسط و گسترش «جبهه مقاومت» مغفول واقع شده و از این جهت مرور چند نکته را ضروروی می‌سازد:

۱/ تنزل «سینمای دفاع مقدس» و خلط مبانی این «ژانر ارزشی و مقدس» به سطح معمول و شناخته شده «ژانر جنگی» و با مختصات «ضد جنگ» آن هم در محتوای سینمایی عموم تولیدات سال‌های اخیر یکی از بزرگترین ندانم‌کاری‌های صورت گرفته توسط «مدیریت فرهنگی کشور» است که در طی دهه‌های اخیر از عمومیت ویژه‌ای برخوردار شده است.

۲/ الگو برداری از کلیشه‌های رایج در «سینمای هالیوود» از دیگر آفت‌های «ژانر دفاع مقدس» است که در ابعاد فُرم و ظواهر این گونه سینمایی ظهور یافته است. موضوعی که بیش از هر چیز با «ردپای شبکه نفوذ» قرین شده است. آفتی که به صورت ویژه تقریبا تمامی تولیدات سینمایی سال‌های اخیر این حوزه را در برگرفته و اساسا در حال «تهی‌ساختن فُرم ژانر دفاع مقدس» از تصویرسازی حداقلی مبانی و ارزش‌های متعالی «انقلاب اسلامی» است.

۳/ تبدیل «نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی» به «بنگاه‌های تولید محصول فرهنگی» از جمله فجایعی است که در طی دهه گذشته گریبان «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» را گرفته است. نهادهایی که فلسفه وجودی آنها در بسط و گسترش «مبانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی» بوده و حالا به واسطه مدیریت‌های اشتباهی و کوتاه قامت خود بیش از هر چیز از کارکرد حیاط خلوتی برای «بودجه‌های فرهنگی کشور» برخوردار شده‌اند. نهادهایی که یا با تولید آثار مجعولی همچون «مصلحت» و «مسیح، پسر مریم» و «سرهنگ ثریا» و… در حال تیشه به ریشه «انقلاب اسلامی» زدن هستند و یا در اوج ناکارآمدی به مجالی برای پُرساختن رزومه و گذران زمان اداری برای کسب حقوق‌های ماهانه و… مبدل شده‌اند.

۴/ در استحاله «نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی» و شتاب ویژه آنها برای تغییر وضعیت به «بنگاه‌های تولید محصول فرهنگی» عوامل بسیاری دخیل است که شاید واضح‌ترین از آنها را بتوان در حضور نشان‌دار عناصر وابسته به «شبکه نفوذ فرهنگی» و بالاخص طیف سلبریتی‌های وابسته به این شبکه در جایگاه مشاورت و همیاری و همکاری با این نهادها دانست. اتفاقی که در بهترین حالت منتج به خلق تولیداتی همچون «دو روز دیرتر» و «مستوران» و «آقازاده» و … می‌شود. فیلم‌ها و سریال‌هایی که سوای نظر از محتوای مغایر آنها با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» و …؛ تولید آنها از هیچ گونه سنخیتی با شرح وظایف این نهادها برخوردار نبوده و در خوش بینانه‌ترین حالت ممکن موجب «هدر رفت بودجه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» شده است!

۵/ برخورداری برخی «نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی» از حاشیه امن ساختارهای بالادستی خود موجب شده تا عموم این نهادها از «خصوصیتی شتر-گاو-پلنگ» برخوردار شوند. خاصیتی ویژه که هرگونه «مطالبه شفاف گزارش عملکرد» و درخواست گزارش‌های مستند از فعالیت‌های فرهنگی این نهادها را دچار آفت «محرمانگی فعالیت‌های فرهنگی» و بالاخص در بخش بودجه و هزینه نموده و تقریبا تمامی تولیدات این نهادها را با «ابهامات مالی جدی» مواجه ساخته است.

۶/ ظهور «بچه‌های نابلغ» و عموما دارای وابستگی سببی و نسبی به رده‌های مختلف در ساختارهای بالادستی نهادها از جمله دیگر معضلاتی است که سبب شده تا «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» امروزه با خطر استحاله از درون مواجه شود. «بچه‌های نابلغی» که به صورت ویژه‌ای در طی دو سه سال اخیر اقدام به حقنه خود به عنوان «مدیران جوان فرهنگی» مبادرت ورزیده‌اند. بچه‌هایی که عموما با عمری کمتر از پنج سال در بخش‌های مختلف «نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی» زایش شده‌اند و با طی مدارج رزومه‌سازی و آزمون و خطای در تولید آن هم با بودجه‌های بی‌حساب و کتاب برخی از این نهادها به صورت بادکنکی بزرگ شده و بجای هزینه کردن خود برای انقلاب اسلامی، حالا با هزینه کرد انقلاب اسلامی و از محل اعتبار این نهادها به ساختارهای رسمی فرهنگی و هنری در کشور راه یافته‌اند و…

۷/ پُرواضح است که درک چرایی افول «ژانر دفاع مقدس» و به طور کل آسیب‌شناسی و تحلیل چرایی «ضعف جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» را می‌بایست در تعمق بر موارد فوق الذکر جستجو نمود. تعمقی ویژه که در گام نخست هر ناظری را به حضور «مدیران میانی بی‌ریشه‌ای» رهنمون می‌سازد که در طی چند سال اخیر با «ریش‌های بعضا بُلند» بر مناسب مختلف فرهنگی تکیه زده و گلوگاه‌های مختلف «جنگ نرم» را در احاطه خود گرفته‌اند. مدیرانی که با حضور مستمر خود در شوراهای اقماری و بالاخص شوراهای تصویب و نظارتی و … موجب فرسایش در بدنه نیروهای متخصص و متعهد به مبانی انقلاب اسلامی شده‌اند.

۸/ سوای نظر از ابعاد ضعف مدیریت فرهنگی کشور؛ حضور گسترده همین طیف «بی‌ریشه» در مقام تهیه‌کننده و کارگردان و سایر عوامل تولید برخی پروژه‌های فیلم و سریال در طی سال‌های اخیر اتفاقی ویژه که در عریان‌ترین وجه خود، سطح «افسران جنگ نرم» را تقلیل داده و برخی از ایشان را به «بیزینسمن‌ها» و «تاجران تولیدات فرهنگی» مبدل ساخته است. تاجرانی که از یک سو «هدف سرگرمی» را مقدس شمرده و برای رسیدن به این هدف استفاده از هروسیله‌ای را موجه می‌شمارند و از سوی دیگر با لطایف‌الحیل گوناگون، باعث گران‌سازی پروژه‌های سینمایی و به تبع آن بالابردن درصد برخورداری از آورده مالی سازمان‌ها و نهادها می‌شوند. تاجرانی که با ظاهرسازی موجه و ترسیم چهره‌ای دغدغه‌مند از خود، به دنبال سوداگری بوده و هدف‌گذاری خود را معطوف بردن سود اصلی در تولید نموده‌اند.

۹/ گلایه‌ها در باب وضعیت کنونی «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» بسیار است و مجال این نوشتار محدود! پس در پایان همچنان باید امیدوار به آینده بود. آینده‌ای که در آن بالاخره «آرمان‌های انقلاب اسلامی» در تولیدات هنری و بالاخص فیلم‌ها و سریال‌ها تجلی پیدا خواهد کرد و مدیران فرهنگی کشور در رشته‌های مختلف به سراغ بازنمایی از جامعه انقلابی خواهد رفت. جامعه‌ای که به دور از روحیه سازشکارانه و ذهنیت تساهل و تسامح به دنبال «صدور انقلاب اسلامی» خود است و تنها مسیر سعادت و کسب استقلال بشریت را پیگیری حقیقتی به نام «اسلام ناب محمئدی صلی الله علیه و آله» می‌داند و از آنچنان بضاعتی برخوردار گردیده که می‌تواند این مهم را به عنوان الگویی در اختیار سایر ملت‌ها قرار دهد.

مطالب مفید