تفال به حافظ دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳؛ یار تشنهلب و لعل سیرابش در سرنوشت ما…
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت
یار شیرین سخن نادره گفتار من است
شرح لغت: معنی لغاتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- بسیار فال نیکو و خوبی است و بر شما مژده باد که محبوب را خواهی دید و به مرادت خواهی رسید و جای کوچکتری نگرانی وجود ندارد. بلکه این دل مشغولی شما ناشی از بی اعتقادی، وسواس و تردید شما میباشد که کاملاً بی جهت است.
۲- حضرت حافظ در بیت ششم شما را خوب وصف کرده است:
گیسوی عبیر آمیز گل و صندوقچه عطرش، تنها نثار اندکی از بوی دلپذیر جانان من است که عطر افشانی و مشک فروشی میکند.
پس شما به خرده گیری دیگران توجه نکنید.
تعبیر غزل:
به شخصی به شدت علاقمندی و برای رسیدن به او ترسی از بذل جان نداری. بعضی تو را به خاطر این عشق آتشین سرزنش میکنند. از ملامت دیگران ملول نباش، زیرا آنها به اندازه تو از محاسن یارت خبر ندارند. به وفای او اطمینان داشته باش و بدان که او مناسبترین شخص برای زندگی توست و تو را به پیشرفت و ترقی میرساند. پس با سعی و تلاش بسیار و توکل به خدا پیش برو.