چگونه فیلترینگ، میراث تمدن ایرانی را از تقاطع‌های جهانی محو می‌کند؟

اگرچه شبکه‌های اجتماعی و وب‌سایت‌های متعدد در کوتاه‌ترین زمان و بدون هیچ نظر کارشناسی به‌راحتی فیلتر می‌شدند اما امروز گفته می‌شود که رفع فیلتر آن‌ها نیاز به فضای کارشناسی دارد. اینکه درست منظور از این فضای کارشناسی چیست واضح نیست؛ دراین‌باره حامد بیدی در کافه خبر خبرآنلاین گفت: «افرادی که برای اینترنت تصمیم می‌گیرند کاربران دست‌اول اینترنت نیستند و دغدغه‌ای برای آن ندارند. بدنه‌ای که برای اینترنت تصمیم‌گیری می‌کند اساساً از جنس محافظه‌کاران دور از فنّاوری است و  شخص رئیس‌جمهور به‌عنوان مجری قانون اساسی باید در لایه‌های مختلف از تمام ظرفیت‌هایش استفاده کند تا بتواند این بدنه را اقناع کند.»

این کنشگر حق اینترنت معتقد است که اگر قرار باشد در فضای کارشناسی که از آن صحبت می‌شود، بدنه کارشناسی دولت، پشت‌هم قرار گیرند و عزم و اراده داشته باشند، احتمالاً می‌توانند قدم‌های مثبتی بردارند. حامد بیدی بر این باور است که بحث فیلترینگ زیرمجموعه بحث جدی‌تر و کلان‌تر در معماری و چشم‌انداز کلی نظام و جایگاه آن نسبت به توسعه، کشورهای توسعه‌یافته و به‌طورکلی نسبت به جهان است. او دراین‌باره گفت: « در دنیای درهم‌تنیده فناوری و با فنّاوری‌هایی که هرروز، به‌روز می‌شود؛ اکنون زمان این است که تمام مباحثی که در دنیای ۲۰ الی ۳۰ سال پیش و پیش از اینترنت طراحی‌شده است را بازنگری کنیم.»

این کارشناس همچنین در رابطه با این موضوع که ادامه‌دار شدن محدودیت‌ها چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت، گفت:« ابتدا باید این محدودیت‌ها را بهتر درک کنیم؛ باید مبنایی‌تر نگاه کنیم و ببینیم که چه می‌شود که حکمران به این نتیجه می‌رسد که باید شبکه‌های اجتماعی را فیلتر کرد، درواقع چه فعل‌وانفعالاتی رخ می‌دهد که به این نتیجه می‌رسد.»

آیا ما با فیلترینگ می‌توانیم دغدغه‌ها را حل کنیم؟

حامد بیدی بر این باور است که یکی از این دغدغه‌ها دغدغه حکمرانی است. او دراین‌باره گفت:« من فکر می‌کنم منظور از آن پایش و رصد کاربران است تا در مواقع موردنیاز آن‌ها را کشف و شناسایی کنند. به‌عنوان‌مثال، زمانی که میگویند اینستاگرام حکمرانی پذیر نیست، منظورشان این است که منتقدی یا معترضی یا عاملی خارجی در اینستاگرام محتوایی تولید می‌کند که مورد تائید ما نیست و یا برای حاکمیت و مردم خطرناک است، بنابراین می‌خواهیم آن را شناسایی کنیم و اینستاگرام اطلاعات کاربر را به ما نمی‌دهد. این دغدغه حکمرانی است. برای این دغدغه باید ببینیم که دیگر کشورها چگونه این مشکل را حل کردند و آیا ما با  فیلترینگ می‌توانیم این دغدغه را حل کنیم؟»

این کارشناس تأکید کرد که مسئله جایی تلخ می‌شود که نه‌تنها با فیلترینگ نمی‌توانیم این موضوع را حل کنیم بلکه آن را بدتر می‌کنیم؛ چراکه حتی کاربران و شهروندان عادی هم  به‌واسطه استفاده از فیلترشکن هیچ رد و نشانی برای حکمران نمی‌گذارند. بخش عمده‌ای از کاربران ما در ایران اکنون آی‌پی‌های فیک دارند و این به معنای نقض غرض حکمرانی است. 

هر شهروند، یک رسانه…

او افزود که اینترنت به‌مثابه رسانه نیز یکی دیگر از دغدغه‌ها است و گفت:« این دغدغه به این شکل است که حکمران نمی‌خواهد فضایی به وجود بیاید که هر کس هرچه دوست دارد بنویسد و منتشر کند. امروز هر شهروندی به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی یک صداوسیما دارد و می‌تواند حرف خود را به گوش بقیه برساند؛ این به این معنا است که امکاناتی که ۴۰ سال پیش انحصاراً دست صداوسیما بود، امروز دست هر شهروند است.»

بخش عمده‌ای از کاربران ما در ایران اکنون آی‌پی‌های فیک دارند و این به معنای نقض غرض حکمرانی است

او دراین‌باره ادامه داد:«طبیعی است کشوری که قانون اساسی و تمام سیاست‌گذاری‌های رسانه‌ای آن در این راستا طراحی‌شده است، در این موارد به مشکل بخورد. برای حل این مسئله هم باید فکر کنند؛ نمی‌توانند در مقابل فنّاوری بایستند، حتی اگر همه پلتفرم بومی داشته باشند بازهم نمی‌توانند آن را کنترل کنند کما اینکه بسیاری از کلاه‌برداری‌هایی که صورت می‌گیرد اکنون در پلتفرم‌های داخلی مثل پلتفرم‌های نیازمندی اتفاق میافتد.»

در ادامه این گفت‌وگو حامد بیدی تأکید کرد:«واقعیتی که اکنون وجود دارد این است که نمی‌توانند ماهیت رسانه‌های نوین و رسانه‌های نامتمرکز شهروندی را درک کنند. تا زمانی که قبول نکنند که اکنون پارادایم تغییر کرده است و دیگر نمی‌تواند با شمشیر چوبین صداوسیما و منبرهای یک‌طرفه به مردم خوراک بدهند، نباید توقع داشته باشند که هیچ‌کس چیزی نگوید. راه‌حل آن قطعاً مقابله نیست چراکه با مقابله نمی‌توانند دردی را دوا کنند؛ کما اینک تا امروز هم دردی را دوا نکرده‌اند.»

حذف حضور تمدنی ایران از جهان

این کارشناس معتقد است که راه‌حل آن این است که به‌عنوان یک تمدن غنی و قوی با پیشینه تاریخی و فرهنگی، با جهان گفتگو کنیم؛ ما امروز حضور تمدنی خود را از جهان حذف کردیم و با سانسور و فیلترینگ باعث شدیم که کاربران ایرانی کمترین حضور مؤثر در توییتر یوتیوب و شبکه‌های اجتماعی بین‌المللی داشته باشند. درحالی‌که در نقطه‌های بزنگاه‌ مختلف دیده‌ایم که این حضور چقدر مهم است، به‌عنوان‌مثال در مورد غزه و اسرائیل دیده‌ایم که چه اتفاقی در شبکه‌های اجتماعی مختلف در مقیاس جهانی افتاد و اتفاقاً ایرانیانی که این‌همه سنگ غزه و لبنان را به سینه می‌زدند، کمترین حضور و نقش را در این عرصه داشتند.

او بابیان این موضوع که ما با این خودسانسوری و فیلترینگ، حضور  خودمان از دنیا را هدف می‌کنیم گفت:« لازمه  آن این است که حاکمیت بفهمد با نگرش به اینترنت به‌مثابه رسانه هم نمی‌تواند رسانه را سانسور کند؛ پس باید فکر کند که می‌شود چه‌کار کرد. یک تمدن باید بتواند خود را نگه دارد. به‌عنوان‌مثال از زبان فارسی پاسداری کند، درحالی‌که امروز در دنیای آنلاین زبان فارسی روبه نابودی است و یکی از دلایل آن هم فیلترینگ است و زبان فارسی یکی از جنبه‌های آن است.»

او ادامه داد:«جنبه‌های مختلفی وجود دارد و واقعیت تلخ این است که در دوره‌ای که تا این حد رقابت فنّاوری و فناوری در دنیا بالا است و همه‌چیز حتی در کشورهای منطقه با شتاب روبه‌جلو می‌رود، ما درها را می‌بندیم و به پستو فرار می‌کنیم. کاملاً مسیر عکس را می‌رویم.»

 

مطالب مفید