بزرگداشت نقاش برجسته بلژیکی در پاییز امسال: تجلیلی خاص از هنرمندی کمنظیر!
موسسات هنری سراسر بلژیک پاییز امسال از «جیمز انسور»، نقاش برجسته هیجاننمایی تجلیل میکنند.
به گزارش ایسنا، سواحل شهر «اوستنده» واقع در بلژیک از نیمه نخست قرن نوزدهم تاکنون یک تفرجگاه ساحلی محبوب بوده است. این سواحل همچنین به خاطر کارناوال سالانهای که افراد نقابدار در آن گرد هم میآیند، که یادآور نقاشیهای «جیمز انسور» هستند. فضای این شهر به شدت جریان هنری «جیمز انسور» نقاش برجسته را تحت تاثیر قرار داد.
«آرتنت» نوشت، «انسور» که هم با پستامپرسیونیستها و و هم نمادگرایان معاصر بود، در هیچ یک از این دو دسته قرار نمیگرفت، بلکه پیشروی دو جنبش از مهمترین و تأثیرگذارترین جنبشهای قرن بیستم بود: اکسپرسیونیسم و سورئالیسم.
امسال ۷۵ سال از مرگ این هنرمند در ۸۹ سالگی میگذرد، و چندین نمایشگاه به این بهانه از «انسور» تجلیل خواهند کرد. در این مناسبت زمان آن فرا رسیده است، که به جایگاه «انسور» در تاریخ هنر پرداخته شود.
از جمله نمایشگاههایی که در پاییز امسال به این هنرمند اختصاص پیدا کردهاند به نمایشگاه «اوستنده، بهشت خیالی انسور» میتوان اشاره کرد تا ۲۷ اکتبر سال ۲۰۲۴ ادامه خواهد داشت. همچنین نمایشگاه «چشمگیرترین رویاهای انسور» که در «آنتورپ» برگزار میشود تا هجدهم ژانویه ۲۰۲۵ برپا خواهد بود.
«جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور» شناخته میشود، در سال ۱۸۶۰ میلادی در شهر بندری «اوستنده» متولد شد. «انسور» یکی از مهمترین اعضای جنبش «رئالیسم بلژیک» بود. او همچنین در شکلگیری اکسپرسیونیسم نقش پررنگی داشت. در ادامه با برخی از آثار کارنامه پربار این هنرمند آشنا میشوید.
«خودنگاره با کلاه گلدار»
«انسور» در این پرتره سنتی به مخاطب خیره شده و خود را به عنوان یک شخصیت با اعتماد بنفس به تصویر کشیده است. «انسور» این نقاشی را زمانی خلق کرد که به تازگی از آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای بروکسل فارغالتحصیل شده بود. این نقاشی گزینه بسیار مناسبی برای هنرمندی است که تمام عمرش را به خلق نقاشیهایی رویایی و در عین حال عجیب صرف کرد.
«زنی که صدف میخورد»
این تابلو نقاشی که در سال ۱۸۸۳ خلق شده است، بانوی جوانی را به تصویر میکشد که در میزی با ظروف شیشهای، پارچه و گل مشغول غذا خوردن است. «انسور» این صحنه را با الهام از خانه دوران کودکیاش خلق کرده است.
«محنت»
این تابلو نقاشی گروهی از افراد نقابدار را به تصویر میکشد که در مقابل آسمان آبی روشن و ابرهای سفید قرار دارند. این صحنه در حقیقت با الهام از رویدادی خلق شده است که در شهر زادگاه «انسور» اتفاق افتاده بود. فردی که در مرکز نقاشی و با لباسی سبز و موهای آبی به تصویر کشیده شده است، در حقیقت «میچ»، خواهر «جیمز انسور» است. او در این نقاشی در کنار نامزدش، فروشنده چینی آثار هنری اهل برلین دیده میشود. نامزدی این دو در شهر «اوستنده» واکنشهای مختلفی را به دنبال داشت. «انسور» در این تابلو نقاشی مردم شهر را در حالی حین تمسخر، خندیدن و اشاره کردن به این زوج به تصویر کشیده است که همگی سعی دارند هویت واقعی خود را پشت نقابهایشان پنهان کنند. این اتفاق تا سالها در ذهن «انسور» باقی ماند.
«نقاش اسکلتی»
«انسور» در سال ۱۸۹۶ تابلو «نقاش اسکلتی» را خلق کرد. در این نقاشی «انسور» را در حالی میبینیم که در مقابل بوم نقاشی و در کارگاه خانوادگیاش ایستاده است. او در این تابلو نقاشی به جای سر، یک جمجمه را به تصویر کشیده است تا نمادی از فانی بودن او باشد. در بوم بزرگ نقاشی که در سمت چپ اتاق قرار دارد، کلیسایی را میبینیم که این هنرمند در نهایت در آن دفن شد. در مرکز این نقاشی و سمت بالا تابلو یک قاب مشکی دیده میشود که یادآور یکی از مشهورترین نقاشیهای «انسور» است. چند نقاب هم در این نقاشی به چشم میخورد. این نقابها روی زمین و بیاستفاده به تصویر کشیده شدند تا نشان دهند که پس از مرگ کاربردی ندارند.
«آشپزهای خطرناک»
در این نقاشی خبری از نقاب نیست. این اثر هنری واکنش کنایهدار «انسور» به از هم پاشیدن گروه هنریاش به نام «Les XX» است. در مرکز این نقاشی، سری را میبینیم که در دیسی به همراه ماهی سرو شده است. این سر درحقیقت سرِ «انسور» است. فردی که سر «انسور» را سرو میکند نیز «اوکتیو ماس» یکی از بنیانگذار این گروه هنری است. این دو پیش از منحل شدن گروه، اختلاف نظرهایی داشتند.
«محاکمه بزرگ»
«مرگ» موضوع بخشی از آثار انسور در آغاز قرن است. در «محاکمه بزرگ»، ترکیببندی مشابه نقاشی «محنت» به چشم میخورد، با این تفاوت که در این اثر هنری جمجمه در مرکز تابلو و نقابهای بیرمق در اطراف آن به تصویر کشیده شدهاند. حتی آسمان هم خاکستری و بیجان به نظر میرسد. شاید این همه سخنچینی در نهایت ارزش نداشت. «انسور» در این نقاشی به ما یادآوری میکند که همهی ما در یک سفر متناهی هستیم و مرگ ناگزیر است.
«خودنگاره با نقابها»
«انسور» در «خودنگاره با نقابها» خود را در میان دریایی از نقابهای رنگارنگ نقاشی کرده است. او که در مرکز نقاشی به تصویر کشیده میشود، تنها کسی است که نقاب بر چهره ندارد. وقتی به «انسور» خیره میشویم، مشخص است که او دقیقا همان مردی است که در «خودنگاره با کلاه گلدار» به تصویر کشیده شده است.