دو خط آبی پرچم اسرائیل یعنی از نیل تا فرات
به گزارش سلام نو به نقل از «انتخاب»، قرار نبود «مصاحبه» باشد. یک دیدار ساده و احوالپرسیِ صرف بود؛ اما بحث و گفتوگو آنچنان داغ شد که از دکتر علیاکبر صالحی خواستیم همان گفتوگوی خصوصی را منتشر کنیم. قول مصاحبه به دیگر رسانهها داده بود. اما دستآخر قبول کرد این گفتوگو منتشر شود.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
موضوع فلسطین را در جهان عرب و جهان اسلام از منظر ایران و نگاه بین المللی چگونه ارزیابی میکنید؟
جمهوری اسلامی باید کاری کند که در افکار عمومی جهان بحث فلسطین تبدیل به نزاع اسرائیلی – ایرانی نشود بلکه این یک جدال بین رژیم صهیونیستی اشغالگر با فلسطینیان صاحب حق است، آنها دارند به گونهای در دنیا جا میاندازند که گویی یک نزاع بین ایران و اسرائیل است؛ و واژه فلسطین را که بیان کننده هویت و حقیقت قضیه است، دارند آرام آرام محو می کنند.بنابراین ایران، دنیای عرب و جهان اسلام باید نسبت به این توطئه حساس باشند و نگذارند این توطئه جامه عمل بپوشد.
ذهنیت اسرائیل را در بحران آفرینی اخیر چگونه میشود دید؟
اسرائیل ساده اندیشانه بخاطر دچار شدن به پدیده الیناسیون (بیگانگی فکری)فکر میکند که چنانچه عناصر تهدید کننده موجودیت خود، مانند ایران و مجموعه مقاومت را از میان بردارد دیگر تا ابد با هیچ مانع موجودیتی روبه رو نخواهد بود.
این کوته فکری است. فرض کنید یکسری اقدامات کرد و از سر راه موانع را برداشت، از کجا مطمئن هستند که این موانع در آینده مقدری مجددا رشد نکند و این بار قوی تر ظاهر نشود؟ برای مثال شما سیر تحول جریان مقاومت را از زمان تشکیل رژیم جعلی بررسی کنید، آیا هر بار علیرغم تحمل رنجها و زجرها ضعیف تر ظاهر شده اند یا قوی تر. تازه علاوه بر آن، تحول چشم گیر در افکار عمومی جهان نسبت به باطل بودن این رژیم نیز بطور مشهودی فراگیر تر و عمیق تر شده است.
اسرائیل اگر میخواهد قوم یهود را [چون که مدعی حمایت از قوم یهود هستند مثل داعش که میخواست خلیفه اسلامی درست کند تا اسلام را نجات دهد ]اگر اینها مدعی خیر و صلاح قوم یهود هستند، راهش این نیست. راهش این است که حق را بپذیرند. برای همیشه نمیشود با ظلم ادامه داد. از تاریخ عبرت بگیرند. یاد اخراجشان از انگلیس قریب به هزار سال پیش و از اسپانیا قریب به هفتصد سال پیش و پناه گرفتن در جهان اسلام را فراموش نکنند. البته فاجعه جنگ جهانی دوم را هم فراموش نکنند.
نظر شما درمورد بحثهایی که وجود دارد مبنی بر اینکه اسرائیل درمورد حمله به خانه نتانیاهو واکنش نشان خواهد داد (این بار در تهران )چیست؟
من بعید میدانم که اسرائیل بخواهد این کار را انجام دهد. اسرائیل همین الان کم آورده، وزیر دفاع اسرائیل گفته ما احتیاج به سربازگیری جدید داریم و این حرف منجر به جنجال در اسرائیل شده؛ حزب الله در دو سه روز اخیر اعلام کرده ۲۰ شهرک دیگر در شمال اسرائیل باید تخلیه شود، چون حزب الله گفته این جاها ملجأ سربازان اسرائیلی شده و لذا ما میزنیم. این قدرت نمایی حزب الله است بعد از تحمل ضربات غافیلگیرانه سنگین. حزب الله سریع خودرا بازسازی کرد و این بخاطر این است که خودرا صاحب حق می داند. جهادشان معنی دارد. بیهوده نمی جنگند. برای استقلال و شرفشان می جنگند. و الا مثل ۱۹۸۰ اسرائیل مجددا بیروت را اشغال می کرد.
اسرائیل درست است که ضرباتی به جبهه مقاومت وارد کرده ولی جبهه مقاومت حداقل تا امروز سرپاست و اسرائیل به هیچ کدام از اهدافش جز تخریب و کشتار مردم بی پناه نرسیده است؛ هدف جنگی که فقط با تخریب و کشتار محقق نمی شود، باید اشغالگر یک جایی مستقر بشود. چه استقراری پیدا کرده؟ آیا در غزه مستقر است؟ البته که حضور دارد ولی این چه حضوری است که همواره با توپ و تانک باشد و در معرض خطر و انفجار باشد و گروگان ها را هنوز آزاد نکرده یا در لبنان سه هفته است میخواهد وارد خاک لبنان شده و در آن مستقر شود که هنوز به حول و قوه الهی موفق نشده.
اپوزسیون خارج نشین ایران خیلی دلبسته به نتانیاهو و اسرائیل است. فکر میکنید این دلبستگی چه محلی از اعراب برای نتانیاهو دارد ؟
آمریکا همین پیام نجات بخش را به عراق داد الان وضعیت عراق به چه صورتی است حتی اختیار آسمان خودش را هم ندارد. آمریکا همین پیام را به افغانستان داد دیدید چه شد. مگر اسرائیل خیرخواه ایران است که میگوید ما برای شما آزادی و آبادی میآوریم.
اسرائیل میگوید مشکل ما فقط با حکومت است آیا میشود فقط با حکومت جنگید؟ می شود بین حکومت و خاک تفکیک کرد؟
خیر. هیچ ملت آزادهای [که در راس آنها ایران است] اجازه چنین اقدامی را نمی دهد. ببینید که اکنون چه هزینه ای داریم میدهیم، هزینه برای حمایت از یک قضیه حق به اسم فلسطین. ما داریم برای این هزینه میدهیم. اگر دست از فلسطین برداریم و بگوییم به ما ربطی ندارد مثل کشورهای دیگر؛ نه دیگر تروریست خواهیم بود نه دیگر ما را به داشتن بمب اتم متهم خواهند کرد و نه دیگر متهم میشویم به ضد دموکراتیک بودن. البته توجه شود همانطور که قبلا نیز به آن اشاره کردم اگر راه جلوی این رژیم هموار بود شک نکنید مدعی تمام خاورمیانه می شد. کافی است به پرچمشان و فلسفه دو خط آبی رنگش توجه شود.
برخی میگویند چرا ما بیشتر از اعراب باید نگران فلسطین باشیم؟
این یک بحث جداگانه است این یک اصل سیاسی است که باید جداگانه بحث کنیم. ورود ایران به قضیه فلسطین دلیلش چیست؟ دلایل انسانی دارد، دلایل سیاسی دارد، دلایل راهبردی دارد و دلایل امنیت ملی دارد. ما نگاهمان باید نگاه بلند مدت باشد و افق دور را ببینیم؛ اکنون ببینید که با کمال پررویی وزیر نتانیاهو علیرغم اینکه در باتلاق گیر کرده اند گفته دوسوم عربستان، عراق، شام، لبنان، مصر و اینها مال ماست، شوخی ندارند؛ همانطور که گفتم، پرچم اسرائیل دو تا خط آبی رویش نقش بسته است یعنی مدعی از نیل تا فرات هستند.
این که برخی میگویند شمارا چه به این کارها، عرض کردم آنها یواش یواش پیش میآیند و بر یکی یکی این کشورها مسلط می شوند؛ حالا که ما قدرتمند هستیم باید با دور اندیشی صیانت دیر پای خودرا برقرار و تضمین کنیم. درست است که در داخل اختلاف آراء داریم ولی این اختلافات بیشتر حول چگونگی انجام کارهاست. ما اختلاف داریم در شیوه عملکرد و اینکه کارهایمان را بهتر میتوانستیم پیش ببریم و یا اینکه دنیا را از خودمان اینقدر نگران نمی کردیم آنهم با یکسری اظهار نظر ها توسط برخی افرادی غیر مرتبط. اما بدانیم اساس فکر و انقلاب و بنیان اجتماعی ما و حاکمیت سیاسی ما قدرتمند و ریشه دار است؛ اما مال بقیه در منطقه به این صورت نیست و ریشه مردمی ندارد؛ اسرائیل در کشورهایی که ریشه مردمی ندارد به راحتی با توطئه و تحریک افکار عمومی و نهایتا با تلنگری آنهارا کله پا و بر آنها مسلط می شود، این آینده را ببینید؟!، این که ما با اسرائیل کاری نداشته باشیم او هم با ما کاری نخواهد داشت یک ساده اندیشی است.
اسرائیل و آمریکا برای تسلط کامل بر خاورمیانه برنامه دارند؛ آمریکا در عمل می خواهد بگوید خیر و صلاح خاورمیانه را من باید تامین کنم. اینکه چقدر بخوری و چگونه زندگی کنی و اینکه به کی نفت بفروشی و به کی نفروشی. من به تو میگویم با چه کشوری تجارت کتی و با چه کشوری نکنی، من به تو میگویم روابط اجتماعی تو چگونه باشد، چه آزادی های اجتماعی داشته باشی و چه آزادیهای اجتماعی نداشته باشی، من اینها را به تو میگویم. یعنی دیکته و تحمیل کردن اراده خودش بر تمامی مقدرات زندگی مردم.
سالهای پیش با وزیر خارجه یکی از کشورهای تازه استقلال یافته شوروی صحبتی عمومی داشتم. گفت که قبل از فرو پاشی عضو (کا .گ .ب )بوده و وقتی که کشورش استقلال یافته، برای مدتی سفیر کشورش در آمریکا شده. در آمریکا همتایان قدیمی از سیا را پیدا کرده ، بحث جنگ جهانی دوم را پیش کشیده و یکی از آنها گفت بخاطر اینکه آلمان در عمل این دو جنگ را راه انداخته بود، باید از این به بعد کاری می کردیم که آلمان دیگر هیچ وقت بلند نشود، نه این که اقتصاد و صنعت نداشته باشد، بلکه باید بر ذهن جوان های آنها تسلط پیدا می کردیم. ما باید ذهنیت جوان های آنهارا شکل می دادیم؛ برای همین توانستیم فرهنگ هالیوودی خودرا هوشمندانه بر آنها تحمیل و از این طریق حساسیت آنهارا به مسائل اجتماعی ، سیاسی و ناسیونالیسم ضعیف تر کنیم.
در دهه های گذشته برای مثال در فرانسه عموم مردم به زبان فرانسه تعصب نشان می دادند و اگر توریستی با آنها به زبان انگلیس صحبت می کرد با اکراه جواب می دادند. ولی الان بخصوص جوان های آنها پیشدستدانه و با افتخار انگلیسی صحبت می کنند. به این می گویند نفوذ و تسلط هوشمندانه فرهنگی.
عزیزانی که از سر دلسوزی دچار برخی تحلیل های آسان هستند، بدانند که هیچ کسی دلسوزی برای شما ندارد جز خود شما. هیچ کسی دلسوز ملت ایران نخواهد بود جز خود ملت ایران؛ انتظار نداشته باشید کشوری استقلال و آزادی خود را وارد کند. استقلال و آزادی که وارداتی نیست آزادی باید به صورت چشمه از درون بجوشد.
در عراق، آمریکا که میخواست حمله کند با هواپیما از آسمان، نشریات میریخت که ما میآییم و در عرض یکسال عراق را تبدیل به بهشت میکنیم. اقتصاد چنین میشود، آموزش چنان می شود، دانشگاه ها رونق پیدا میکند صنعت چنین میشود، و اصلا شمارا از فرش به عرش میرسانیم. متاسفانه عاقبت این وعده های پوشالی را دیدیم.
مردم آن زمان دل خوشی از صدام نداشتند ولی همان اندک افرادی که تعصب ملی داشتند آنها هم با این تبلیغات وا دادند. آمریکا آمد چه شد؟ آیا مردم از فرش به عرش رسیدند؟ هنوز برق و خیلی چیزهای دیگر علیرغم در آمد هنگفت نفتی، بعد از حدود ۲۰ سال از جنگ سامان درست و حسابی پیدا نکرده.
عراق هنوز پول نفتش را راحت نمیگیرد. اول به خزانه داری آمریکا میرود و … این یعنی چی؟ اختیار آسمانش را ندارد الان شکایت کرده به سازمان ملل که چرا اسرائیل از آسمان کشورش استفاده کرده؟
البته باید انتقاد از خود نسبت به عملکرد و نواقص و کمکاریها و ازدست دادن فرصت ها را داشته باشیم؛ باید تعصبات ذهنی را کنار بگذاریم.
«تنهایی استراتژیکِ ایران» را در طول تاریخ ببینم؛ ایران چرا باید همواره دچار پدیده ای به اسم تنهایی استراتژیک باشد؟
آینده این چالش خطرناک بین ایران و طرف مقابل را چگونه پیش بینی می کنید؟
آینده را خداوند می داند. اما بر اساس شواهد و قرائن و عبرت های تاریخی, ایران به اذن و لطف خداوند متعال و همت مردم شریف و فهیم خود پیروز این رویارویی سرنوشت ساز خواهد بود.
الیس الصبح بقریب