یک راز تاریخی از چین؛ چرا «شین هوانگ تی» تمام کتابهای باستانی را سوزاند؟
راهنماتو- نام کشور چین از سلسلهای با همین نام گرفته شد که در سده سوم قبل از میلاد بر این سرزمین فرمانروایی میکرد.
به گزارش راهنماتو، شین هوانگ تی اولین امپراتوری چین بود که در سده سوم قبل از میلاد، چین را به یک کشور واحد تبدیل کرد. در آن دوران مردم چین به شدت تحت تاثیر مذهبها و عقاید خرافی متفاوت بودند که برخی از آنها نشات گرفته از عقاید کنفوسیوسی و لائوتسه میشدند. این دو بزرگترین فیلسوفان چین باستان بودند که عقاید فلسفی خودشان را با مسائل سیاسی و اجتماعی درمیآمیختند.
این مساله را میتوان از استخوانهای منقوش مانده از عهد شانگ و چو متوجه شد که مربوط به غیبگویی و فالگیری میشد. درواقع، عقاید و باورهای مردم باستانی چین چنان قوی بود که مستقیما بر هنر آنها تاثیر گذاشته بود. اما، شین هوانگ تی، امپراتوری بود که میخواست همه چیز را عوض کند! در این مطلب از راهنماتو نگاهی کوتاه به کنشهای این امپراتور باستانی و کتابسوزی او میپردازیم.
چرا چین، چین شد!؟
ممکن است بپرسید که چرا نام کشور چین از سلسله چین یا چهاین گرفته شد؟ این مساله کاملا وابسته به اقدامات شی هوانگ تی است. این امپراتور برای اولین بار مناطق مختلف این کشور را زیر یک پرچم قرار داده بود و از آن موقع رفته رفته نظام فئودالی که در سلسله چو حاکم بود کمرنگ میشد. به همین خاطر نام این سلسله بر کشور چین باقی ماند.
این امپراتور با وضع قوانین مملکتی به جای قوانینی که هر محله برای خودش داشت سعی میکرد تا کشور را از هرج و مرج و درگیریهای بیرویه نجات دهد. بنابراین اوزان، مقادیر، خط و سکهها را نیز یکسان کرد و در دل این کشور زیبا بزرگراهی ساخت تا تمام مناطق بتوانند با یکدیگر رفتوآمد داشته باشند.
فرمان آتش زدن کتابها
همانطور که پیشتر اشاره شد مردم چین در دوران باستان سخت به باورهای خرافی مشغول بودند. در این میان آموزههای دو فیلسوف برجسته (لائوتسه و کنفوسیوس) هم گاهی تاثیرات مثبت بر آنان گذاشته و گاهی باورهای آنان را تشدید میکردند. درواقع وقتی کتاب «دائو د جینگ» نوشته لائوتسه و کتاب «پنج کینک» نوشته کنفوسیوس را میخوانیم به شکل زنده، فرهنگ و تحولات فرهنگی از جلوی چشمهایمان رد میشوند.
از این رو، شی. هوانگ تی برای اینکه بتواند این باورهای خرافی که مستقیما بر فرهنگ و هنر چینیها تاثیر گذاشته بود را ریشهکن کند فرمان داد تا تمام کتابها را آتش بزنند. اما، منظور از تمام کتابها، کتابهایی است که مرتبط به جادو، غیبگویی، رسالات اجتماعی و سیاسی میشد؛ کتابهای علمی که در حوزه نجوم، طب و کشاورزی بودند، باقی ماندند.
احداث دیوار چین
حتی اگر به تاریخ علاقه چندانی نداشته باشید، بدون شک یکبار هم که شده در عمر خود نام دیوار چین را شنیده یا عکسهای آن را دیدهاید. این دیوار در سلسله چین و در دوره شی هوانگ تی تکمیل شد. البته این تنها بنای عظیمی نبود که در دوران او ساخته و تکمیل میشد، اما اکثر آن بناها از بین رفتهاند.
نکته این است که نصف بیشتر دیوار بزرگ چین از سنگ سماقی ساخته شد و چیزی در حدود ۲۰ سال زمان برد تا این دیوار برای جلوگیری از حمله مغولها ساخته شود. یکی از جالبترین اتفاقات این بود که در آن دوره سربازهایی مرزی دم دیوار کشیک میدادند و از طریق دیوار لب جاده پیامشان را به هم میرساندند.
علاوه بر دیوار چین، میگویند که شی هوانگ تی آرامگاهی برای خود ساخته بود که با دیدنش هوش از سر آدم میپرید. کف این آرامگاه نقشه چین قرار داشت و از ابهت زیادی برخوردار بود. اما، از آنجایی که افسانه و واقعیت در تاریخ چین مرز باریکی دارد و باستانشناسان تاکنون نتوانستهاند نشانهای از آن پیدا کنند، احتمالا این موضوع هم مربوط به افسانههای چین باشد.
ماجرای ارتش سفالین چه بود؟
ماجرا این است که امپراتورهای چین سربازان را جزوی از أموال خود میدانستند و باور داشتند به هنگام مرگشان، سربازها هم باید با آنان دفن شوند. اما، پس از مرگ شین هوانگ تی، از تمام سربازان دربار مجسمهای سفالین ساخته شده و همراه پادشاه دفن میشود. این را میتوان برجستهترین پیکرتراشی به جا مانده از سلسله چین دانست؛ ارتش سفالین!
درواقع، این تنها سربازان نبودند که مجسمهشان ساخته و همراه امپراتور برای محافظت از او دفن شدند، بلکه اسبها، لوازم جنگی هم وجود داشت.
اما، ارتش سفالین چطور کشف شد؟ روزی کشاورزان چینی در استان شاآنشی مشغول درو کردن مزرعه بودند که متوجه حضور این سربازها زیر زمین میشوند. کشف این مجسمهها تبدیل به نقطه عطفی جدید برای پژوهشهای باستان شناسی در چین برای سالهای اخیر است و آنان گمان میکنند هنوز بخشی از پیکرهها را پیدا نکردهاند.