دو مرجعِ تقلیدِ بیسواد
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایلنا، از جمله عالمان بزرگ و از جرگۀ راویان مورد اعتماد شیعه در نقل احادیث و همچنین از صاحبان کتابهای مهدوی (عج)، جناب «ابو عبدالله صَفوانی» -با تاریخ ولادت و فوت نامعلوم- در قرن چهارم هجری میباشد. او فردی «بیسواد» بود؛ یعنی سواد خواندن و نوشتن نداشت لکن با وجود بیسوادی، کتابهایی را برای مشتاقان علوم اهل بیت (علیهم السلام) به یادگار گذاشت.
«نَجاشی» (م. ۴۵۰ق.) از دانشمندان بزرگ «علم رِجال» در مکتب تشیع در خصوص او نوشته است:
«شیخ الطائفة، ثقة، فقیه، فاضل.» [1]
(او بزرگ شیعیان، فردی مورد اعتماد در نقل خبر، فقیه و انسان با فضیلتی بوده است.)
«طوسی» (م. ۴۶۰ق.) نیز از دیگر عالمان و رجالیان بزرگ شیعه و همین طور از نویسندگان «مهدویت» در کتاب «فهرست» خود راجع به «ابو عبدالله صَفوانی» چنین نگاشته است:
«کان حفظة، کثیر العلم، جید اللسان، و قیل: إنّه کان أمیّاً و له کتب أملاها من ظهر قلبه.» [2]
(او قوۀ حفظ بسیار، دانش فراوان و نیکویی گفتار داشت و گفته شده است که «اُمّی» (بی سواد در خواندن و نوشتن) بوده و کتابهایش را از حفظ [برای شاگردانش] املاء میکرده است!)
آثار وی بنا بر گزارش برخی منابع اسلامی بدین شرح است:
«کتاب الکشف و الحجّة»
«کتاب أنس العالم (و تأدیب المتعلّم)»
«کتاب یوم و لیلة»
«کتاب تحفة الطالب و بغیة الراغب»
«کتاب المتعة و تحلیلها و الردّ علی من حرّمها»
«کتاب صحبة آل الرسول و إحن أعدائهم»
«کتاب الردعة و النهی عن کلّ بدعة»
«کتاب المنازل» [3]
«کتاب ثواب القرآن»
«کتاب الرد علی ابن رباح الممطور»
«کتاب الرد علی الواقفة»
«کتاب الغیبة و کشف الحیرة»
«کتاب الإمامة»
«کتاب الرد علی أهل الأهواء»
«کتاب فی الطلاق الثلاث»
«کتاب الجامع فی الفقه»
«کتاب غرر الأخبار و نوادر الآثار»
«کتاب التصرف» [4]
چنان که در آغاز بیان شد و از خلال فهرست مکتوبات صَفوانی به نظر رسید از وی آثاری در حوزۀ مهدویت نیز در فهارس ثبت شده است. پیوند دیگر او با مهدویت اینکه «قاسم بن عَلاء» از وکلای ایرانی امام مهدی (عج) [5] و «حسین بن روح نوبختی» (م. ۳۲۶ق.)، نائب خاص و ایرانی آن حضرت (عج) [6] از جمله استادان این شخص بودهاند. همین طور او هنگامی که «علی بن محمد سَمُری»، نائب چهارم حضرت مهدی (عج) در سال ۳۲۹ هجری در واپسین روزهای حیات خویش به سر میبرده در پیشگاه وی حضور داشته و در محضر ایشان تلمذ و کسب فیض نموده است. [7]
این شخصیت تنها برای شیعیان شناخته شده نبوده است بلکه دانشمندی بزرگ همچون «ابن نَدیم» (م. ۳۸۵ق.)، فهرست نگار معروف جهان اسلام و پیرو فرقۀ «اهل سنت» در خصوص شخصیت «ابو عبدالله صَفوانی» و ملاقات با وی در کتاب مشهور خویش چنین نوشته است:
«کان أمیاً لقیته فی سنة ست وأربعین وثلثمائة وکان رجلاً طوالاً معرقاً حسن الملبوس و کان یزعم أنه لا یقرا ولا یکتب و قال لی عنه الثقةانه کان ینمس بذلک.» [8]
(او فردی «بی سواد» بود (سواد خواندن و نوشتن نداشت) و من او را در سال ۳۴۶ هجری ملاقات کردم [و از نظر ظاهری] مردی بلند قامت، لاغر اندام و خوش لباس بود. او خیال مینمود که نمیخواند و نمینویسد اما شخصی مورد اعتماد به من گفت: صَفوانی در این ادعای خود پنهان کاری میکند! (یعنی حقیقت را نمیگوید!) )
مرحوم مغفور «آیت الله علی رجبی دَوانی» (م. ۱۴۲۷ق.) از عالمان و مؤلفان پُر کار شیعه و از نویسندگان مهدویتِ هم روزگار ما در رابطه با نظر «ابن نَدیم» برگرفته از رأی شخصی مورد اعتماد از منظر او در خصوص ویژگی عجیب «صَفوانی» نوشته است:
«سخن «ابن نَدیم» به نقل از شخص موثقی که به وی گفته او در ادعایعدم توانایی بر خواندن و نوشتن، اشتباه کاری میکرده به احتمال زیاد سخنی بیمورد است زیرا ما در زمان خود دو تن از مراجع و فقهای عصر را دیدیم که قادر به نوشتن نبودند و اگر مینوشتند جز خودشان نمیتوانستند آن را بخوانند و این دو تنْ مرحوم «آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی» (م. ۱۳۶۶ق.) و داماد ایشان، مرحوم «آیت الله حاج سید صدر الدین صدر» (مُتوفای ۱۳۷۳ هجری و پدر امام موسی صدر) بودند. این دو بزرگوار «کاتب» داشتند و مطالب را به آنها املاء میکردند. من خود شاهد بودم که چگونه مرحوم آیت الله صدر مطالب را املاء میکرد و کاتب مینوشت و خود چند خط به عنوان امضاء در زیر آن میکشید که برای من مفهوم نبود. با این وصف، هر دو از مشاهیر «مراجع تقلید» بودند و ما تعجب میکردیم که اینان چگونه دروس و مطالب علمی را بدون نوشتن در حفظ داشتند!
جز اینان، عدهای دیگر از بزرگان را شنیدهایم که مطالب علمی را به خاطر سپرده و اِفاده و املاء میکردند؛ نَه از روی کتاب میخواندند و نَه مینوشتند. بنا بر این موضوع «صَفوانی» تازگی نداشته، هر چند برای کسانی که ندیدهاند تعجبآور و باور نکردنی باشد. » [9]
پی نوشت:
[1]رجال النجاشی، ص ۳۹۳
[2]الفهرست للطوسی، ص۳۹۰
[3]پیشین، ص۳۹۱
[4]رجال النجاشی، ص ۳۹۳
[5]الغیبة للطوسی، ص۳۱۰
[6]پیشین، ص۳۸۸
[7]همان، ص۳۹۴
[8]الفهرست لابن الندیم، ص۲۴۳
[9]نواب اربعه، ص ۱۳۲.