آی لسان‌الغیب، کجایی که فقط «فرمان» را نکشتند!

جمشید پوراحمد
یکی از مجریان تلویزیون با صدایی ناهموار، آقای اقبال واحدی است؛ از آنجائی که تلویزیون بیننده چندانی ندارد و خوشبختانه برنامه‌های آقای واحدی هم ساعتی پخش می گ‌شود که ساعت خواب دستگاه است (تقریبا خروسخون صبح!) چندان آزاردهنده نیست!
آقای اقبال واحدی برنامه‌ای را در مشهد اجرا می‌کرد به نام «جشنواره زرشک» که جمعی از مسئولین در این جشنواره باشکوه! حضور داشتند.
آقای واحدی چند جمله نامفهوم که هیچ ربطی هم به زرشک و جشنواره نداشت عنوان کرده و بلافاصله ازحضرات می‌خواست که یک دست بلند بزنید تا پایان این برنامه را جشنواره زرشک به پایان رسید…
عجیب نیست؟!
در دو روز گذشته چند ویدیو وایرال‌ شده از جشنواره حافظ دیدم.
ای وای جشنواره حافظ؟!
در جشنواره حافظ جمع بزرگی از ادبیان و شاعران صاحب نام حضور داشتند!
علی صادقی و رشید که متخصص رکیک گویی و ابتذال است، هم بود!!
اما نمی دانم چرا درجشنواره از آش رشته و حلیم و کارهای دستی خبری نبود!
از مرتضی عقیلی هم توسط شهاب حسینی به چه دلیل در جشنواره حافط تقدیر شد؟ نمی‌دانم! مرتضی عقیلی در سخنانی کاملا تجاری از ستاره‌های قدیمی سینما یاد کردند و فرمودند…
از فردین عزیز و نازنین ناصرملک مطیعی، رضا بیک ایمانوردی و بهروز وثوقی هم در سخن‌هایشان وام گرفتند!
من همچنان در این آرزو محکم و استوار هستم که مرید و مرادمان باید سیرتی باشد نه صورتی!
فردین و ناصر ملک مطیعی نه رنگ داشتند و نه پوششی برای پنهان کردن عیوب نداشته‌شان.
آنها با ذات طبیعت پیر شدن و با ذات پاک و شریف‌شان همراه بودند و زندگی کردند.
ژاپنی ها ظروف شکسته را تعمیر و محل شکستگی را با طلا پر می‌کنند، آنها معتقدند وقتی که چیزی آسیب دیده، حتماً برای خود سرگذشتی دارد که با یادآوری آن، زیباتر می‌شود.
ای کاش فردین و ناصر ملک مطیعی می‌بودند تا شکستگی‌هایی را که از نامرادی‌ها و نامردمی‌های زمانه دیده بودند با «گوهر» پر می‌کردیم.

مطالب مفید