بشار اسد از چه چیز‌هایی بی خبر بود؟

به گزارش اقتصاد آنلاین، کوروش احمدی در یادداشتی در روزنامه شرق به بررسی چرایی سقوط بشار اسد و لزوم توجه به ارتباط با کشوری چون روسیه پرداخته است.

این روزنامه در این زمینه نوشت: درباره اینکه چرا چنین شد و چه پیامد‌هایی بر آن مترتب است، یک بررسی اجمالی و مقدماتی می‌تواند حاکی از نکات زیر باشد:

۱- در اینکه حکومت‌های تک‌نفره و مبتنی بر امیال، منویات و تصمیمات یک فرد با وجود اقتدار غلط‌انداز آنها، از درون بسیار متزلزل‌اند، هیچ‌گاه تردیدی نبوده است. فساد مالی و اداری و منافع شخصی در چنین حکومت‌هایی که بر حامی‌پروری برکشیده‌شدگان استوار است، هیچ‌گاه اجازه برقراری رابطه‌ای قابل اتکا بین رأس هرم و لایه‌های حکومتی زیرین را نداده است. هم‌زمان عموم مردم که شاهد تعاملات فاسد در رأس هرم هستند و شرایط زندگی آنها به طور مستمر بر اثر سوءمدیریت و افزایش فساد بیش‌ازپیش وخیم می‌شود، از حکومت و رأس آن فاصله می‌گیرند. در چنین شرایطی همواره این احتمال وجود دارد که یک اتفاق موجب فروپاشی چنین حکومت‌هایی شود.

درباره سقوط اسد، غالبا از بسته‌شدن دست حزب‌الله لبنان و درگیربودن روسیه در اوکراین و محدودیت‌های ایران به‌عنوان عواملی که موجب فروپاشی دولت اسد شد، اسم برده می‌شود. اما اینها عذر‌های بدتر از گناه است. مگر یک نظام سیاسی باید تا این حد به عوامل خارجی برای حفظ خود در برابر عوامل داخلی متکی باشد؟

۲- دولت اسد بعد از خاموش‌شدن نسبی جبهه‌های جنگ داخلی طولانی‌مدت با صد‌ها هزار قربانی، همه تلاش‌ها برای هرگونه اصلاح نظام سیاسی سوریه و حرکت در راستای اصلاح قانون اساسی و کاستن از قدرت مطلق رأس هرم و برگزاری انتخابات با حداقلی از آزادی و انصاف را قاطعانه خنثی کرد و حکومت ۵۵‌ساله پدر و پسر با مشت آهنین و رد هرگونه اصلاح ادامه یافت. روند‌هایی مانند روند آستانه و کمیته اصلاح قانون اساسی نیز به‌همین‌دلیل به جایی نرسید و در این زمینه قطعا کسانی که بشار اسد را به ادامه شیوه سابق تشویق کردند، به اندازه خود او مقصر بودند.

۳- تا آنجا که به ایران مربوط است، لازم است بررسی‌هایی درباره نحوه اداره سیاست ایران در قبال سوریه و مسئولیت کسانی که با تلاش‌های بین‌المللی برای اصلاح روند‌ها در سوریه همراه نشدند، انجام شود. در جریان این حمایت‌ها از رأس هرم سیاسی در سوریه منابع هنگفتی هدر رفت و سابقه و ذهنیتی از ایران در مردم سوریه و مردم منطقه شکل گرفت که ممکن است اثرات آن سال‌ها زدودنی نباشد.

این بررسی همچنین باید شامل موضوعاتی مانند بی‌اطلاع‌ماندن از روند‌ها در یکی، دو هفته گذشته نیز باشد و روشن شود که آیا دوایر مسئول از تزلزل در ارکان دولت اسد آگاه بودند و آیا وظایف خود را به‌درستی انجام دادند و غافلگیرشدن در این زمینه اجتناب‌پذیر بود یا خیر. در نگاهی کلی‌تر لازم است کاستی‌های اداره سیاست خارجی کشور در سال‌های اخیر و دلایل آن بررسی شود و روند‌های موجود اصلاح شود.

۴- ناتوانی روسیه در کمک به متحدش درس بزرگ دیگری است که تحولات اخیر سوریه با خود دارد. مسکو چه به دلیل ناتوانی و چه به خاطر نداشتن اراده لازم نتوانست هیچ کمکی به تنها متحد خود در منطقه خاورمیانه بکند.

این ناتوانی یا نداشتن اراده برای کار با یک متحد برای جلوگیری از ادامه حرکت در مسیر بسیار خطرناک از یک سو و ناتوانی یا بی‌ارادگی برای ممانعت از سقوط این متحد به وقت حادثه، تصویری از چهره روسیه به‌عنوان یک متحد سیاسی در ذهن کشور‌ها ترسیم کرده است که سال‌ها پایدار خواهد ماند و موجب خواهد شد تا از این پس کمتر دولتی تخم‌مرغی را در سبد روسیه بگذارد.

وجه دیگری از این تحول مهم که می‌تواند ابعاد جهانی داشته باشد، تکلیف پایگاه‌های روسیه در سوریه و در شرق مدیترانه است. ازدست‌رفتن این پایگاه‌ها دسترسی روسیه را به مدیترانه و شمال آفریقا محدود خواهد کرد و لطمه بزرگی به موقعیت روسیه در منطقه و در سطح جهانی خواهد زد.

۵- با این حال تأثیر سقوط دولت اسد بر معادلات قدرت در خاورمیانه مهم‌تر از جهات دیگر این تحول است.

گذشت زمان باید روشن کند که آیا عوامل داخلی و سیاست‌های سوء دولت اسد نقش تعیین‌کننده در این تحول عظیم داشتند یا عوامل خارجی مانند آمریکا و اسرائیل و ترکیه عامل تعیین‌کننده بودند.

ناتوانی و بسته‌بودن دست دمشق در برابر اسرائیل در سال‌های اخیر نمایان بود و تحرکات اسرائیل با دست باز در قلمرو سوریه گویای آن بود. در روز‌های اخیر نیز رژیم جنایتکار اسرائیل بخش‌های بیشتری از قلمرو سوریه را اشغال کرده و محتمل است بخواهد آن را به ابزاری برای چانه‌زنی با حکومت جدید در دمشق تبدیل کند.

مطالب مفید