شاعری که یک لحظه بدون شعر زندگی نکرد؛ براهنی دو شخصیت داشت؛ منتقد و شاعر
یک منتقد ادبی با تاکید بر اینکه باید دو شخصیت برای براهنی در نظر گرفت، گفت: همزمان با براهنی شاعر و براهنی منتقد مواجه هستیم. نقد براهنی موثر و البته مبتنیبر نگاههای دیالکتیک بود و در شاعری نیز شعر غیرمتعهد را قبول نداشت.
به گزارش ایرنا، رضا براهنی شاعر، نویسنده و منتقد ادبی ۲۱ آذر ۱۳۴۱ در تبریز به دنیاآمد. او دارای درجه دکترا در رشته زبان و ادبیات انگلیسی بود و با نوشتن «کتاب چرامن دیگر شاعر نیمایی نیستم» و نیز اشعار مجموعه «خطاب به پروانهها» آغازگر سبکشعر پستمدرن فارسی شد. او در سال ۱۳۵۳ به آمریکا رفت و در سال ۱۳۵۶ برندهجایزه بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی شد. او زمان حضور در ایران چند دوره کارگاهنقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد. براهنی در ۸۶ سالگی در تورنتو کانادا درگذشت. اکتای براهنی، پسرش این خبر را در شبکههای اجتماعی منتشر کرد؛ او نوشت: «بهتاریخ پنجم فروردین ماه هزار و چهارصد و یک؛ پدرم رضا براهنی جهان را ترک و بهدیدار آفتاب شتاب کرد.»
به بهانه زادروز رضا براهنی، ایرنا با هرمز علیپورشاعر، نویسنده و منتقدادبی گفتوگویی کرد که در ادامه میخوانید.
هرمز علیپور شاعر، نویسنده و منتقد ادبی
به نظر شما رضا براهنی آغازگر شعر پستمدرن ایران بود؟
*هر چیزی یک روز به اشباع میرسد و کلاسیک میشود، ما باید آمادگی داشته باشیم در برابر پیشنهادهای جدید برافروخته نشویم
براهنی را از قدیم و زمانی که مجله فردوسی منتشر میشد، میشناختم. او آغازگر نقددیالکتیکی و جدی در ایران بود. کتاب «طلا در مس» را مرتب تعقیب میکردم. زمانیکه حداقل ۳۰ سال پیش کتاب «خطاب به پروانهها»ی زنده یاد براهنی را خواندم، دربسیاری از موارد احساس کردم نظرم به او نزدیک است. براهنی در این کتاب دربارهاشباع شعر امروزی و لزوم تغییر نوشته است.
به دریافت من حتی اگر براهنی آغازگر شعر پستمدرن نباشد، حتما شخصیتی است کهدر تحولات شعر امروز ایران موثر و تاثیرگذار بوده و هست. زمانی که براهنی کارگاهشرا تشکیل داد، چند شاعر خوب از شاگردان براهنی پرورش پیدا کردند که بخشی از شعرامروز ایران هستند و این نظر شخصی و سلیقه من است و ممکن است عدهای آن رانپذیرند.
هر چیزی یک روز به اشباع میرسد و کلاسیک میشود، ما باید آمادگی داشته باشیم دربرابر پیشنهادهای جدید برافروخته نشویم و موضعگیری نکنیم. بعد از براهنی، در اینروزها شاعران کمتر شناخته شده و جوانی هستند که مطالبی مینویسند وپیشنهادهایی دارند که هیچ ضرری به شعر ایران نمیرساند.
*آیا به اشعار براهنی آنگونه که سزاوار بود، توجه شد؟
هرچند اشعار براهنی مانند منوچهر آتشی و نصرت رحمانی جلوه نداشت، حتی زمانیکه در مطبوعات چاپ میشد، متوسط بود، اما تلاشهای او در زمینه نقد و کنکاش درمورد شعر ارزشمند بود. با اینکه او مطالعات فردی، سواد و دانش وسیعی داشت وبسیار تلاش کرد، اما مورد مهر و همچنین بیمهریهایی قرار گرفت.
*یدالله رویایی و رضا براهنی از وطن دور بودند اما بیشترین حضور را در وطن داشتند
من شعر او را دوست دارم و از او بسیار یاد گرفتم. براهنی در دوستی و رفاقت انسانیصادق و مهربان بود و همیشه قابل احترام است. هر زمان مطلبی درباره او نوشتهشود میخوانم. عدهای شعر او را ستایشآمیز میدیدند و عدهای از حوزه تمسخر بهآثارش نگاه میکردند.
در خوزستان مطلبی به اسم «رویاهنی» به یاد یدالله رویایی و رضا براهنی نوشته بودم. بعد نوشتم که این دو شاعر و منتقد ادبی در شعر ایران موثر بودند و از نظرپیشنهادهایی که دادند، عشقی که به شعر داشتند و ارتباط آنها با شاعران جواناقدامات موثری انجام دادند. میتوان گفت این دو در برج عاج نبودند و یک لحظهنتوانستند بدون شعر زندگی کنند.
نسبت به براهنی و هر فردی که در ادبیات زحمت کشیده است، تعصب ندارم، اماقدرشناس هستم و افرادی مانند براهنی و رویایی به اسمی که داشتند، قانع نشدند وهر دو دور از وطن بودند اما بیشترین حضور را در وطن داشتند.
*به نقد رادیکال براهنی اشاره کردید، واقعا گاهی نقدشان تند و تیز بود، آیا آثار او را میتوان با سنجه نقد خودش بررسی کرد؟
حرف هیچ منتقد بزرگ و با سوادی به درد هیچ شاعری که به نقد اعتنا ندارد، نمیخورد
حرف هیچ منتقد بزرگ و با سوادی به درد هیچ شاعری که به نقد اعتنا ندارد،نمیخورد؛ زیرا در ابتدا انسان باید شاعر باشد. هیچ منتقدی خودش نمیتواند مسائلیرا که بیان میکند، در شعرش رعایت کند. این مساله امر ناشدنی است. باید دوشخصیت برای براهنی در نظر گرفت، یک براهنی شاعر و دیگری براهنی منتقد. نقدبراهنی موثر و البته مبتنی بر نظریه چپ و نگاههای دیالکتیک بود. او شعر غیرمتعهد راقبول نداشت. باید توجه داشت شاعرانی که دنبال جلب رای دیگران هستند، به شعرنمیرسند.
براهنی درد شعر و درد نوشتن داشت. آدمی که در داستان و رمان هم موفق بود ومیدانم اکبر رادی به یکی از رمانهای براهنی اشاره کرده و نوشته بود «ای رضا، ایرضای لعنتی!» یعنی تا این اندازه تحت تاثیر قرار گرفته بود.
گفتنیست رضا براهنی اوایل انقلاب در مسائل سیاسی هم حضور داشت و بعد روی ادبیات متمرکزشد.