فرارو | موفقیت از نگاهی دیگر
وحید محمود قره باغ؛ غالب انسانها چنان در زندگی روزمره غرق شدهاند که از غالب قدرتهای خود و همچنین نعمتهایی که بهرهمند هستند، غافلند. از سویی دیگر برخی چهرهها با محدودیتهای بسیاری به موفقیتهای چشم گیری نیز دست یافتهاند؛ افرادی که نه تنها نابینا بلکه ناشنوا نیز بودهاند. از جمله این شخصیتها در تاریخ ویکتورین موریسیو، لارا بریجمن و هلن کلر است. کسانی که با وجود مرارتهای بسیار، اهداف شان را رها نکردند. هر چند دو تن از این شخصیتها قبل از هلن کلر موفق به کسب تحصیلات در دوران کودکی شدند ولی در این بین هلن کلر حتی توانست از دانشگاه فارغ التحصیل شود.
کلر یک نویسنده نابینا و ناشنوا، سخنران و همچنین فعال سوسیالیست بود. او کمتر از دو سال داشت که بر اثر ابتلا به مننژیت، حس بینایی و شنوایی خود را از دست داد. چند سال بعد و در شش سالگی، الکساندر گراهام بل پس از معاینه، معلمی جوان به نام سالیوان را برای آموزش او فرستاد. همان کسی که زندگی هلن کلر را دگرگون کرد تا بدانجا که او روز آشنایی با معلمش را مهمترین روز زندگیش میدانست. سالیوان که معلمی سخت کوش و بی نظیر بود با فشار دادن علامتهایی توسط انگشتانش بر کف دست کلر که معرف حروف بود، کلمات را به او آموزش میداد و از این طریق هلن کلر را وارد جهان ارتباط با انسانها میکرد.
کلر پلههای پیشرفت را یکی پس از دیگری طی میکرد. از لمس اشیا، حروف ربط و هجی کردن تا آموختن خط بریل و صحبت کردن مراحلی بود که او طی کرد. در نهایت این شخصیت توانست به کمک سالیوان که سخنرانیها را در کف دست او مینوشت، از دانشگاه فارغالتحصیل شود. در این مدت کلر توانست با فشار دادن انگشت بر گلوی آنی و تقلید ارتعاشات صوتی صحبت کردن را بیاموزد و بدین گونه بود که او به عنوان اولین فرد نابینا و ناشنوا از دانشگاه فارغ التحصیل شد.
زندگی این شخصیت میتواند الگوی خوبی برای کسانی باشد که با وجود بهره مندی از شرایط، تمایلی برای موفقیت ندارند. بله، مسیر موفقیت انسانهای بزرگ همواره پر از فراز و نشیبهایی بوده است که حتی گاهی تصورش نیز سخت است و در این بین کسانی که از محدودیتهای جسمی نیز برخوردارند به مراتب بیشتر این رنجها را به جان خریدهاند.