چرا استودیو ماشین گیمز بهترین گزینه برای ساخت بازی ایندیانا جونز بود؟
اگر با شخصیت ایندیانا جونز آشنا باشید، میدانید که چهار مشخصه خیلی مخصوص خودش را دارد. این چهار ویژگی در تمامی آثار سینمایی و هنری او وجود دارند. کدام چهار ویژگی؟ یک شلاق، اثر هنریای باستانی و قدرتمند، معماهایی پر از تله و نازیها. اگر بازیهای ولفنشتاین را بازی کرده باشید، به راحتی میتوانید متوجه شوید که چرا استودیو ماشین گیمز دقیقا آماده ساخت همین ویژگیها در یک بازی ویدیویی است. اگر هم نیاز دارید که بیشتر قانع شوید، در ادامه با ما همراه باشید.
سیستم مبارزه ولفنشتاین برای ایندیانا جونز عالی است
از همان تریلر اول مشخص بود که سیستم مبارزه این بازی تا چه حدی قرار است سریع و اکشن باشد. در بازی ولفنشتاین ما یک سیستم مبارزهای تن به تن خیلی قوی، یک شوتر اول شخص عالی و دشمنهایی ترسناک را دیدیم که هر کدام با یکدیگر در تعادل کامل بودند. البته خب این بازی در مورد یک آینده در تاریخی فرضی بود که در آن نازیها در جنگ جهانی پیروز شدند. در صورتی که ایندیانا جونز قرار است در سال ۱۹۳۷ روایت شود و طبیعتا سلاحهایی متناسب با همین دوران را درونش خواهیم دید.
بسیاری از بازیکنان هم به شدت برای شلاق ایندیانا جونز شور و اشتیاق دارند. سلاحهای دستی و نزدیک ولفنشتاین به شدت خشن بودند و مبارزات از فاصله نزدیک در این بازی همیشه پر از خون و خونریزی بودند. برای همین تعجبی هم ندارد که تعداد زیادی از بازیکنان قدیمی آن بازی، منتظر دیدن این باشند که استفاده از شلاق قرار است به چه شکلی پیاده و اجرا شود. تنها چیزی که در این مورد میدانیم این است که استودیو MachineGames توانایی خیلی خوبی در این زمینه دارد که بازیکنان را در جایگاه شخصیت اصلی بازی قرار دهد. پس میتوانیم با خیال راحت منتظر این بازی ایندیانا جونز بنشینیم.
به تصویر کشیدن نازیها
اگر شما هم دانش مناسبی از تاریخ داشته باشید، میدانید که نازیها تا چه حدی نفرتانگیزند. با این حال این افراد بخشی از تاریخ گذشته ما، و متاسفانه بخشی از تفکرات امروزی و حتی آینده ما را تشکیل دادهاند. احتمالا این را هم میدانید که دشمنان اصلی در مجموعه داستانی ایندیانا جونز هم همین نازیها هستند. در ولفنشتاین هم به همین شکل بود. در آن بازی شما به عنوان یک شخص نیمه لهستانی و نیمه آمریکایی بازی میکنید که اتفاقا یهودی است. داستان این بازی پر از نمادهایی از گذشته ماست که تبدیل به یک آینده تاریک با حکمرانی نازیها شده است. شما در این بازی یک هدف اصلی دارید؛ یک انقلاب و یک انتقام.
ولی خب ایندیانا جونز کمی داستانش فرق دارد. شخصیت او کمی حقطلبانهتر است و برای راستی و درستی مبارزه میکند. استودیو MachineGames هم قطعا این موضوع را میداند. شاید از نظر گیمپلی یا دشمنان هر دو بازی اشتراکات زیادی داشته باشند، ولی از نظر داستانی اصلا نباید شبیه به هم باشند. ولفنشتاین و ایندیانا جونز شاید هر دو در حال جنگ با نازیها باشند، ولی اهدافی که دنبال میکنند و دلیلی که این مبارزه را شروع کردند به طور کامل با هم فرق دارد. یک داستان خوب وقتی شکل میگیرد که این تفاوت در انگیزه را همه ما به عنوان بازیکن بتوانیم درک کنیم.
پتانسیل یک انتشار خوب
احتمالا خود استودیو ماشین گیمز هم انتظارش را نداشت که تبدیل به استودیویی شود که معروفترین بازیهای قتل عام نازیها را میسازد. ولی خب همین موفقیت در این سبک خاص باعث شد که بهترین گزینه برای ساخت بازی Indiana Jones and the Great Circle باشد. جدا از سابقه درخشانی که دارد، وقتی که به تصاویر و ویدیوهای این بازی هم نگاه میکنیم، زیبایی گیمپلی و ظاهر بازی را به راحتی میتوانیم ببینیم. مشخص است که عشق و علاقه زیادی برای این بازی خرج شده است و قرار است این بازی هم مثل ولفنشتاینهای قبلی ما را شگفتزده کند.
این بازی یکی از مورد انتظارترین بازیهایی است که در حال حاضر معرفی شدهاند. پروژه ساخت این بازی به بزرگترین و گرانترین پروژه استودیو MachineGames تبدیل شد. برای همین میتوانیم انتظارات نسبتا بالایی را از این بازی داشته باشیم. حالا تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که منتظر بنشینیم تا این بازی منتشر شود و ببینیم که آیا ارزش این همه پول و زمان را داشت یا نه.