وزارت ارشاد دولت چهاردهم و مصادیقی برای شناخت مسیر جریانی با عنوان «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پیگیری پروسه «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» به اصلی‌ترین راهبرد مواجهه «دشمنان» با «انقلاب اسلامی» بدل شده، راهبردی که اگر چه در مقاطع مختلف دچار فراز و فرودهایی در اعمال و پیگیری گردیده؛ اما هیچ گاه در طول ۴۶ سال گذشته از معادلات کنار گذاشته نشده و همواره به عنوان «گزینه اصلی» و یا یکی از «گزینه‌ها روی میز» مورد توجه و پیگیری «دشمنان انقلاب اسلامی» واقع گردیده است.

محمدرضا مهدوی‌پور/ انتشار اخبار و تصویر دنبال کردن (Followed) توسط دختر تازه معاون شده و پس از آن تکذیب و توضیحات عجیب و ناقص و عدم محکوم نمودن اصل قضیه برگزاری غیرقانونی و شبهه‌دار یک برنامه توسط «روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و … را می‌بایست گامی هر چند بسیار بسیار کوچک و ناچیز، اما قابل توجه در مسیر پیش‌برد و پیگیری پروسه «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» ارزیابی و مورد توجه قرار داد. پروسه‌ای که حالا تقریبا حدود نیم قرنی است که به اصلی‌ترین راهبرد مواجهه «دشمنان» با «انقلاب اسلامی» بدل شده است. راهبردی که اگر چه در مقاطع مختلف دچار فراز و فرودهایی در اعمال و پیگیری گردیده؛ اما هیچ گاه در طول ۴۶ سال گذشته از معادلات کنار گذاشته نشده و همواره به عنوان «گزینه اصلی» و یا یکی از «گزینه‌ها روی میز» مورد توجه و پیگیری «دشمنان انقلاب اسلامی» واقع گردیده است.

اگر چه برای تعریف و تشریح چیستی و چرایی و چگونگی «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» می‌توان صدها مقاله و کتاب تالیف و تدوین نمود؛ اما شاید یکی از مختصرترین و در عین حال واضح‌ترین و شیواترین بیان‌ها برای فهم و شناخت چرایی تمسک به راهبرد «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» را بتوان با مراجعه به فرمایشات روز گذشته «امام خامنه‌ای» در دیدار اقشار مختلف بانوان و مرور این فراز از سخنان معظم‌له قرار داد که فرمودند: «دشمنان نظام جمهوری اسلامی خیلی زود فهمیدند که با شیوه‌های سخت‌افزاری نمی‌شود انقلاب را شکست داد؛ رفتند سراغ شیوه‌های نرم‌افزاری. فهمیدند که با جنگ و بمباران و نیروهای فتنه‌گر و قومیّت‌گرایی و مانند این‌ چیزها ایران اسلامی را نمی‌توانند از پا دربیاورند، نمی‌توانند به زانو دربیاورند، رفتند سراغ شیوه‌های نرم. شیوه‌های نرم، تبلیغات است، وسوسه‌ها است، بی‌صداقتی‌هایی است که در شعارهایشان وجود دارد که انسان مشاهده می‌کند: اسم می‌گذارند، نام می‌گذارند به عنوان دفاع از زن، به عنوان دفاع از جامعه‌ی زنان، به عنوان دفاع از یک گروه زن، به عنوان دفاع از یک زن؛ ‌به عنوان دفاع از یک زن در یک کشور اغتشاش راه می‌اندازند. از شیوه‌های نرم‌افزاری استفاده می‌کنند. دختران ما، بانوان ما، اساتید ما، دانشجویان ما، ‌ همه‌ی جامعه‌ی زنان بایستی در این زمینه خودشان را موظّف بدانند. یکی از خانم‌ها الان اینجا گفتند: «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم، مخصوص مردها نیست؛ ‌شامل زنها هم می‌شود»؛ کاملاً درست است. یکی از امور مسلمین که باید به آن اهتمام ورزید، عبارت است از همین وسوسه‌ها و تدابیر موذیانه و شیوه‌های دشمنیِ روشهای نرم و جنگ نرم برای انحراف از ارزش‌ها در بسیاری از مسائل و عمدتاً مسائل مربوط به بانوان و زنان، که این را متوجّه باشید.»

اگر چه این بخش از فرمایشات «امام خامنه‌ای» به جهت ایراد شدن در آستانه‌ی «ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها» و «روز زن» در میان فرازهای مختلف از بیانات معظم‌له، در فضای رسانه‌ای کشور کمتر مورد توجه واقع شد؛ اما قطعا یکی از مهمترین اشارات سال‌های اخیر ایشان برای توجه دادن «امت» به موضوع «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» است. فرمایشی که به صراحت چرایی و چگونگی تمسک «دشمنان انقلاب اسلامی» به این راهبرد را معین می‌نماید. راهبردی که حالا بیش از سه سال است که وارد مرحله جدید خود شده و بالاخص در طی ۱۲۰ روز گذشته رسما در سطح «دولت سازی» (State-building) از ظهور و بروز جدی برخوردار شده است.

اما «نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی» چیست؟ سوالی که برای پاسخ به آن لازم است تا به این مقدمه توجه داشت که «جمهوری اسلامی ایران» مفهومی بود که پس از ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ هجری شمسی در «قلمرو سرزمینی ایران» خلق گردید و حاکمیتی جدید را رقم زد. حاکمیتی برآمده از تفکری به نام «انقلاب اسلامی» که در اوج بیچارگی جهانیان در پذیرش نظم حاکم بر نظام بین‌الملل مبتنی بر «جهان دوقطبی» و تثبیت جایگاه خود در میان یکی از دو بلوک شرق و غرب به پیروزی رسید و ضمن بر هم زدن نظم حاکم، برای همیشه بساط سلطنت شاهنشاهی در کشور را برچید و این در حالی بود که تا قبل از تاسیس «جمهوری اسلامی ایران» ، دنیا دو نوع حکومت را در طول سال‌های متمادی تجربه کرده و پذیرفته بود؛ یکی «دموکراسی‌های غربی» و دیگری «حکومت‌های کمونیستی» این دو اردوگاه غرب و شرق، با یکدیگر هم بشدت مقابله داشتند و همدیگر را نفی می‌کردند؛ اما وقتی «جمهوری اسلامی ایران» این سبک جدید حکومت، پدید آمد، هر دو اردوگاه با حیرت و سپس با وحشت، در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند! علت چه بود؟ علت این بود که جمهوری اسلامی، دارای خصوصیاتی بود که هر دو سبک حکومت رایج در آن دو اردوگاه را نفی می‌کرد و آنها را برای زندگی بشر، غلط و مضر می‌دانست و آن را اعلام می‌کرد. به عبارت دیگر، آن دو سبک حکومت که در شرق و غرب رایج بودند، مشترکاتی داشتند و فرهنگ عمومی در این کشورها یکسان بود. آن فرهنگ، عبارت از کشاندن آحاد مردم به غفلت و رها کردن زمام شهوات و هواهای نفسانی بود. این، چیزی بود که در هر دو سبک حکومت وجود داشت و وجود دارد. این، فرهنگ مشترک شرق و غرب است.

البته لازم است تا در ابتدا به این مهم توجه داشت که اساسا اصطلاح «جمهوری اسلامی» در این برهم زندن آرایش و نظم حاکم بر نظام‌ بین‌الملل از اصالت و نقش اصلی برخوردار نبود و همانا این روح حاکم بر «جمهوری اسلامی» یعنی «انقلاب اسلامی» است که حیات بخش محسوب می‌شود. زیرا واژه «جمهوری اسلامی» چیزی نیست که پس از ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ هجری شمسی خلق و یا ابداع شده باشد. بلکه اصطلاحی است که برای نخستین‌بار در قالب «جمهوری اسلامی ترکستان شرقی» (Turkic Islamic Republic of East Turkestan (TIRET)) به ادبیات سیاسی راه یافت و «ترکستان شرقی» نخستین حکومتی بود که با این نام در سال ۱۹۳۳ میلادی در قسمتی از «استان سینگ کیانگ چین» تأسیس شد و پایتخت آن «شهر کاشغر» بود. حکومتی که کمتر از دوسال دوام آورد و نهایتا در سال ۱۹۳۴ میلادی با حمله «جنگ سالاران هویی» و اعلام اتحاد آنان با «دولت کومیتانگ چین» سقوط نمود و …؛ اما با این همه اصطلاح «جمهوری اسلامی» از بین نرفت و کمتر از سی سال بعد و پس از اعلام استقلال کشور «موریتانی» (Mauritania) در ۲۸ نوامبر ۱۹۶۰ میلادی، به عنوان نظام حاکمیتی این کشور مورد استفاده قرار گرفت و موجب شناسایی این کشور آفریقایی از آن پس با عنوان «جمهوری اسلامی موریتانی» (Islamic Republic of Mauritania) گردید.

بر این اساس اگر چه اصطلاح «جمهوری اسلامی» با تاسیس «جمهوری اسلامی پاکستان» (Islamic Republic of Pakistan) در سال ۱۹۷۳ میلادی در ادبیات سیاسی جهان تثبیت شد؛ اما در سال میلادی ۱۹۷۹ میلادی و با سقوط نظامات ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در «قلمرو سرزمینی ایران» و بجای آن استقرار حاکمیتی با عنوان «جمهوری اسلامی» موجب شد تا این اصطلاح به عنوان یکی از واژگان پرکاربرد سیاسی، مورد توجه ویژه واقع شود. با این همه کاربرد اصطلاح «جمهوری اسلامی» به همینجا محدود نشد و پس از آن نیز دو «جمهوری اسلامی» دیگر یکی در سال ۲۰۱۵ میلادی در «گامبیا» (Islamic Republic of The Gambia) و پیش از آن در سال ۲۰۰۴ میلادی و در «افغانستان» (Islamic Republic of Afghanistan) تشکیل شد. دو حاکمیتی که هیچ کدام از حیث «جمهوری اسلامی» بودن، مورد اعتنا و توجه غرب واقع نگردید و حتی می‌توان یکی از عوامل اصلی برای «جمهوری اسلامی» خوانده شدن «افغانستان» را تمایل غرب و در راستای هدف‌گذاری صورت گرفته توسط «نیروهای ائتلاف» یا همان «نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت (آیساف)» (International Security Assistance Force (ISAF)) مورد مطالعه قرار داد. هدف‌گذاری ویژه‌ای که تحت لوای مدیریت «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (North Atlantic Treaty Organization (OTAN)) و به رهبری «ایالات متحده آمریکا» (United States of America (USA)) صورت گرفته و آشکارا تاسیس و تشکیل «حکومت» (Government) در «افغانستان» را پیگیری می‌کرد.

با این مقدمه می‌توان نتیجه گرفت که حلول و ظهور پدیده «انقلاب اسلامی» در کالبد «جمهوری اسلامی» و استقرار آن به عنوان الگوی الهام‌بخش حاکمیتی در «قلمرو سرزمینی ایران» موضوعی است که اساسا موجب ایجاد تنش و برهم خوردن موازنه قدرت در عرصه نظام بین‌الملل گردیده و سبب شده تا «نظام جمهوری اسلامی ایران» از همان سال‌های ابتدایی به عنوان مفهومی نو و جدید از چنان قدرتی برخوردار شود که بتواند به سرعت «جهان دوقطبی» آن روز را به «جهان سه‌قطبی» تبدیل کرده و ساختاری را بدون الگوبرداری از نظام‌های رایج در «بلوک غرب» (Western Bloc) و «بلوک شرق» (Eastern Bloc) و یا گرفتن سرمشق و یا بهره بردن از تجربه‌های مشابه خود در نیمه دوم «قرن ۱۳ هجری شمسی» پدید آورد. ساختاری که به‌رغم همه‌ی مشکلات طاقت‌فرسا و تقابل مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های مطرح توانست روزبه‌روز گام‌های بلندتر و استوارتری به جلو بردارد و موفق شود تا با تمرکز بر هشت آرمان و شعار اصلی خود، برای نخستین‌بار، واقعیت اصلی ترکیب «جمهوریّت» و «اسلامیّت» در عرصه حکمرانی یک کشور را به نمایش گذاشته و اقدام به «نظام‌سازی» و «سیستم‌سازی» (System building) و تاسیس ساختار حکمرانی مناسب و مبتنی بر هشت شعار و آرمان برآمده از «اسلام اصیل» نماید.

از این جهت است که اصطلاح «جمهوری اسلامی» خوانده شدن یا نخوانده شدن هیچ کشور و حاکمیتی نمی‌تواند دشمنی «نظام سلطه» و در راس آن «ایالات متحده آمریکا» را برانگیزاند و این برانگیختگی و دشمنی ظهور یافته را می‌بایست در تعارض آشکار غرب با پدیده «انقلاب اسلامی» و حلول‌یافتگی و ظهور این پدیده در کالبد «جمهوری اسلامی» قلمداد نمود. پدیده‌ای که حالا با استقامت و مجاهدت «ملت ایران» در طی حدود نیم‌قرن گذشته، توانست دوران خُردسالی خود را پشت سربگذارد و اقدام به «نظام‌سازی» و «سیستم‌سازی» مبتنی بر ساختاری جدید نماید. ساختاری که عملا نظم جهانی را وارد دوگانه‌ی جدیدی با عنوان «اسلام» و «استکبار» نموده و «جمهوری اسلامی» را با وجود همه کاستی‌های اقتصادی و معیشتی و … به پدیده‌ی برجسته‌ در جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان مبدل ساخته است. کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بهاء، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فناوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های «انقلاب اسلامی» و استقرار نظام «جمهوری اسلامی» است.

ادامه دارد…

مطالب مفید