چرا اهالی هنر و قلم نباید انتقاد و اعتراض کنند؟!
جبار آذین
واقعیت عریان این است که، بیعدالتی و فقر و فساد و بیاعتمادی به نامسئولان و بیاعتقادی به ارزشها و حاکمیتِ مادیات، فاصلهها و شکافهای طبقاتی، رنگ باختن آرمانها و توخالی بودن شعارها، سختی و مشقت اداره زندگیها، تخریب فرهنگ،هنر و سلطه بیتوجهی به خواستهها و نیازهای مادی و معنوی مردم و تداوم فرار مغزها به دلیل نادیده گرفتن آنها و همچنین بیاعتنایی به مشکلات و دغدغههای دو نسل جوان و نوجوان، ادامه کرسینشینی نامدیران به جای کارشناسان معتمد و متعهد در حوزههای هنر و فرهنگ و سینما، تهی شدن آثار فرهنگی و هنری از مضامین و محتواهای شایسته و مردمی و هزاران معضل و مشکل کوچک و بزرگِ دیگر، سبب ناراحتی و نارضایتی قشرهای مختلف شده و آنها جز ابراز گلایهها و انتقادهای خود، راهی نمیشناسند، اما وقتی درمییابند که به انتقادهایش توجه نمیشود، اعتراض میکنند و هر کدام و هر گروه نیز به شیوه و بیان خود، اعتراضهایشان را عنوان میکنند، لیکن میبینند که باز هم دیده نمیشوند و مشکلاتشان ادامه دارد و روز به روز بیشتر هم میشود، بعد که مجبور میشوند، اعتراضهایشان را تندتر منعکس کنند، مورد خشم و غضب واقع میشوند.
نامسئولان و نامدیران برای حل مشکلات شغلی و اجتماعی و معیشت مردم چه کردهاند که هیچ کدام تحمل صدای اعتراض آنها را ندارند؟
وقتی هنرمندی که چند سال بیکار مانده و صورت خود و خانوادهاش را با سیلی سرخ نگهداشته، به ناعادلان اعتراض میکند، به جای رسیدگی به مشکلاتش، او را بیکارتر و منزویتر میکنند.
زمانی که جوانان فارغالتحصیل به بیکاری خود و عاملان آن اعتراض میکنند، صدایشان خاموش میشود و خشم و برخورد جوابشان میشود.
وقتی گفته میشود، خداوند رحمان در قرآن کریم فرموده که در کار دین اکراه وجود ندارد و به انسان، نعمتِ اختیار، عطا فرموده، چرا عدهای بر اساس برداشتها و سلیقه خود میخواهند به جای احترام به قانونِ خداوند، قانونِ اجبار را در جامعه اجرایی کنند؟
متولیان کشور در چهار دهه اخیر چقدر کار فرهنگی در جامعه کردهاند که انتظار پذیرش فرهنگ و قوانین خاص را دارند.
مردم و جوانان و هنرمندان، وقتی به هر دری میزنند تا مشکلاتشان برطرف شود، چنانچه با درهای بسته و بنبست روبرو شوند، جز گسترش ابعاد اعتراض خود راه دیگری دارند؟
متاسفانه چون گوشها و چشمها بسته است و فریادرسی نیست، این روند تلخ، ناگزیر از فردی به گروهی و اجتماعی سوق مییابد.
این حال و روز اکثریت مردم و کشور است.
آیا هنوز هم کس یا کسانی برای اصلاح امور مملکت و مردم و فرهنگ و هنر نمیخواهند کاری انجام دهند.
مردم، جوانان و خانوادهها و اهالی هنر و قلم،حق دارند به اوضاع بد خود معترض باشند و پاسخ اعتراض به بدیها، اشتباهها، کجرویها و بیعدالتیها و نادرستیها، قهر و غضب نیست که مهر و محبت و کار صادقانه و عادلانه، کارشناسی و خدمت به مردم است.
بیش از این خلق خدا را ناراضی و خدا را ناراحت نکنیم که چوب خدا صدا ندارد، اگر بزند، دوا ندارد…