مثلث و مربع سینما و مردم

جبار آذین
سینما از مثلث هنر و صنعت و رسانه و مربع هنرمند و مردم و مدیر هنری و منقد تشکیل شده است.‌
از آنجا که در ایران‌، هنرمندان دچار محدودیت و ممنوعیت و درگیر سانسور سلیقه‌ای و سیاسی هستند و آزاد‌اندیشی وجود ندارد و آنچه تولید می‌شود با واقعیت‌ها و نظر و سلیقه هنرمندان همسو نیست،‌ لذا از آثار هنری شایسته و مردمی نمی‌توان در سینما سراغ گرفت و فیلم‌های موسوم به اجتماعی کشور هم تولیداتی واقعی و هنرمندانه نیستند،‌‌ چرا که آنچه در آن‌ها تصویر می‌شود، کامل و جامع نیست. به همین خاطر، آنچه به نمایش در می‌آید،‌ عمدتاً گوشه‌ای ناقص از جامعه است، یا تلخ و سیاه است و یا شیرین و گل و بلبلی که در هر دو صورت واقعی نیستند.‌
تکلیف فیلم‌های بازاری و سفارشی هم که روشن است.‌ بنابر این جای تاُمل بر روی بخش هنر وجود ندارد.‌ درباره ضلع صنعت نیز حرفی برای گفتن نیست،‌ چون در ایران ما نه سینمای ملی داریم و نه صنعت سینما،‌ تنها چیزی که وجود دارد،‌ بازار مکاره‌ای به نام سینماست که در فضای آن،‌انواع فیلمسازان،‌ کاسبان، دلالان،‌ باندهای مافیایی، پولشویان، رانت بازان و… فعالیت می‌کنند.‌ می‌ماند بخش رسانه که در این حوزه، اما سینما فعال است و گرچه فیلم‌ها در این وادی، چیزی برای جامعه ندارند،‌ ولی در تبلیغات راست و دروغ،‌ بسیار پرکار و در مسموم کردن اذهان موفق عمل می‌کنند.‌
با این اوصاف تکلیف هر سه بخش،‌ هنر و صنعت و رسانه سینما مشخص است.‌ اکنون به سراِغ مربع سینما برویم.

نخست:‌
هنرمندان کشور که اگر بخواهند مانند تمام کشورهای جهان از حمایت مادی و معنوی دولت که وظیفه و خدمت آن به سینما و سینماگران است، برخوردار شوند،‌ در ایران هنرپرور(!) ‌باید‌ جزو خودی‌ها و مجری فرامین آن باشند،‌ یا در بخش خصوصی فعالیت کنند و در چارچوب صنف و رهبریِ رهبران متفرق تهیه‌کنندگان به تولید بپردازند.
اگر هم بخواهند مستقل‌ کار کنند،‌ باید پیه، خیلی چیزها از جمله قرض و قوله را به تن خود بمالند.
دوم:
مدیران،‌ این‌ منصوبان چون منصوب دولت و سیاست و امربر آن‌ها هستند،‌ معمولا چیزی از هنر و فرهنگ و هنرمندی نمی‌دانند و اغلب اشتباهی‌اند و بر مبنای منافع محوری،‌ چوب لای چرخ هنرمندان می‌گذارند و گاه آن چنان عرصه را بر هنرمندان تنگ می‌کنند که آن‌ها مجبور می‌شوند، مسافرکشی را به کار هنری و سینما ترجیح دهند.
سوم:
منقدان،‌ این جماعت که اغلب،‌ تریبون‌شان رسانه‌ها و دوست و پل دوستی میان هنرمندان، سینما و مردم و مدیران هنری هستند و می‌کوشند با نقد و تحلیل کارشناسی و تعامل، آثار هنری و سینمایی را مردمی‌تر کرده و در ارتقای کمی و کیفی فیلم‌ها و آگاهی ملی،‌ نقش آفرین باشند،‌ از آنجا که فرهنگ و هنر و هنرمند از سوی مسئولان و مدیران اشتباهی، نادیده انگاشته می‌شوند، منتقدان هم در جایگاه راستین خود قرار ندارند.‌
و می‌رسیم به رکن اساسی و سرمایه‌ها و حامیان حقیقی هنر و هنرمندان،‌ یعنی مردم که با تولیدات بد و مبتذل به شخصیت والای آن‌ها و شعورشان توسط نامدیران و بی‌هنران و کاسبان توهین می‌شود و فرهنگ‌سوزی در جامعه روی می‌دهد.
نامدیران که شعار اصلی آن‌ها ترجیح ابتذال بر تفکر و فرهنگ است و هنر و خودفروشان که کارشان خیانت به ملت است با هدف کاسبی و اغوای مردم،‌ به تولید کالاهای عمدتاّ تجاری و سطحی و بدون محتوا و گاه مبتذل شبه کمدی و اجتماعی و خانوادگی که در آن‌ها تخریب فرهنگ و مناسبات اجتماعی و خانوادگی هدف قرار گرفته می‌پردازند و با تبلیغ و ترویج خزعبلات در صدد خالی کردن ته جیب سینماروها هستند.
در این قبیل محصولات،‌ هیچ اثری از ایران و ایرانی و فرهنگ و باورهای ملی و مردمی وجود ندارد.
در واقع تولیدات این گونه اباطیل که در دوران خودی نوازی و غیبت و خانه‌نشینی هنرمندان متبحر و متعهد ساخته می‌شوند،‌ربطی به زندگی‌ها،‌ واقعیت‌ها و نیازها و گرفتاری‌های و خواست‌ها و سلیقه‌های ایرانیان ندارند.
این معضل به معنای نبود سینمای ملی و مردمی در ایران و رواج و رونق بازار مکاره سوداگران به لطف نامدیران و هنرفروشان و مصداق تهاجم فرهنگی در کشور است.

مطالب مفید