شادمهر راستین: «پرسونا» همچنان شگفتآور است
ششصد و یازدهمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ به نمایش فیلم سینمایی «پرسونا» ساخته اینگمار برگمان اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور شادمهر راستین (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در «پرسونا» آلما پرستار جوانی است که در مراقبت از الیزابت ووگلر هنرپیشهای که طی ایفای نقش خود لال شده، وارد رابطه عمیق احساسی با او میشود؛ در اثر این احساس، هر دوی آنها وارد چالشهای پیچیدهای در یک جزیره میشوند…
شادمهر راستین در این نشست گفت: صحبت کردن درباره این فیلم، برای خودم شگفتآور است. «پرسونا» فیلم شگفتآوری است از این بابت که چیزی را درباره سینما میگوید که ما خیلی درباره آن میشنویم، حرف میزنیم و به آن فکر میکنیم. نمیتوان انتظار مجموعه همه آن چیزی را که درباره سینما هست، از یک فیلم داشت. نمیخواهم بگویم که این فیلم در هر دورهای از زندگی آدم تعبیر جدیدی میشود، ولی عملا اگر بخواهید درکی از انسان در جهان مدرن داشته باشید، «پرسونا» یک اتفاق و یک تجربه شخصی برای شماست. متنی که الیزابت بازی میکند، الکترا است. مهمترین داستان جهان غرب، یعنی ایلیاد اودیسه، بر اساس جنگی است که پایه آن را آگاممنون میگذارد. پدر الکترا میگوید که بروید و کسانی که هلن را دزدیدهاند، بازگردانید و در جنگ تروی پیروز شوید. بعد از بازگشت، زن آگاممنون که مادر الکترا است، به خاطر اینکه پدر خواهر الکترا را قربانی کرده، میخواهد از پدر انتقام بگیرد. بنابراین به تشویق الکترا، برادر، پدر را میکشد. به این ترتیب محکمهای تشکیل میشود با این مضمون که تو در حال از بین بردن خانواده هستی.
او افزود: یک بازیگر توانمند تئاتر وقتی نقش الکترا را بازی میکند، در برابر این پرسش متن از خودش قرار میگیرد و میگوید من هم چنین کردم. زیرا پسر خودم را دوست ندارم و از شوهرم با عشق بچهدار نشدم. چون میخواستم نشان دهم که در همه عرصهها موفق هستم؛ بازیگرم، زنم و میتوانم نقش مادر را بازی کنم اما از پسر خودم متنفرم. گویی من در حال قربانی کردن پسرم برای تئاتر هستم؛ آیا ارزشش را دارد؟! او آنجا سکوت کرده است. یعنی تاثیر متن الکترا روی الیزابت به این صورت است. در پایان هم وقتی آلما در حال برگشتن است، ما مجسمهای را دیده و دوباره لحظهای صحنه تئاتر را میبینیم، گویی همه آنها در همان یک لحظه برایش رخ داده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: این نسبت خود بازیگر با متن است. یعنی الیزابت به عنوان یک بازیگر چه نسبتی با الکترا دارد؟! او سکوت کرده تا جواب آن را بگیرد. سوالی که در اینجا برای او پیش آمده و آن را رو به دوربین از شما میپرسد. او چه پرسونا یا ماسک اغراق شده از هویت خود را به تماشاگر بروز میدهد؟ نقشش یا خودش؟! به همین دلیل تاثیر الکترا، خانواده و زنی که با توطئه برای کشتن مادر در حال ساختارشکنی است، در حال تشویق جامعه به سمت پدرسالاری است. یعنی زنی که بازگشت به گذشته دارد. بازیگر باید روی صحنه تئاتر پرسونایی داشته باشد تا بتواند نسخه اغراق شده خودش را با کلام و رفتارش برونریزی کند تا شما آن را ببینید. عملا مجبور است که یک اجرای احساساتیتر شدهای از درک درونی خود را اجرا کند که با خود چند ویژگی دارد. اول اینکه اگر بخواهد پرسونایی را اجرا کند، سبب رها شدن او میشود. یعنی کاری را میکند که در زندگی عادی انجام نمیدهد. او انتخاب کرده تا نقشی را بازی کند و آن را از زندگی شخصی خودش تفکیک میکند. به این ترتیب الیزابت نیز میخواهد رها باشد، تفکیک کند و الکترایی که برداشت کرده را به مخاطب بدهد. اما آیا میتواند از زندگی و تجربه زیسته خود جدا شود؟! و اگر این کار را بکند، از چه چیزی میترسد.
راستین در ادامه صحبتهایش گفت: آن ترسی که آلما در عطف دوم به آن اشاره میکند، ناشی از چیست؟ مهمترین آن این بوده که با نقش یکی شود. اگر در تئاتر کلاسیک با نقش یکی شود، اصلا کاری نکرده است. زیرا در حال بازی الکترا است، نه بازیگری که الکترا را اجرا میکند. پس در این صورت شما در حال تماشای الکترا هستید نه بازیگر و امکان دارد که خودش و نقشش یک تصور به شما بدهد. برای همین یک لحظه در بیان فردی خود مکث ایجاد میکند.
من چه کسی هستم؟ الکترا کیست؟ صحنه کجاست؟ و مخاطب از من چه برداشتی دارد؟ آیا این پرسونایی که انتخاب کرده، او را آزادتر کرده است؟ میتواند به عنوان الیزابت بگوید که من الکترایی را خلق کردهام؟ اصلا الگوی الیزابت برای اجرای این پرسونا چیست؟ او برای رسیدن به این پرسونا به خودش اجازه آزمون و خطا میدهد. او میخواهد ببیند که حد این آزادیاش چیست؟! این بخشی است که ما در زندگی عادی خیلی تجربه میکنیم. در پرسونایی قرار میگیریم که با آن پرسونا میتوانیم آزادتر، تابوشکن باشیم و آزمون و خطا کنیم.
نمایش این فیلم، هشتمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلمتئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.