روایتی از اعتراف به گناهان؛ نقد و بررسی «سونات پاییزی» توسط جابر قاسمعلی
ششصد و دوازدهمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳، به نمایش فیلم سینمایی «سونات پاییزی» به کارگردانی اینگمار برگمان اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور جابر قاسمعلی (فیلمنامهنویس و منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
به گزارش رسیده، «سونات پاییزی» داستان زن پیانیست مشهوری است که پس از سالها دوری، به دعوت دخترش، به دیدار او راهی جزیرهای در نروژ میشود…
جابر قاسمعلی در این نشست گفت: خوشحالم که برای یکی از درخشانترین فیلمهای برگمان در این جلسه حاضر شدهام. فیلمسازی که از او بسیار آموختهایم. اینگرید برگمن، بازیگر فیلم، در جایی درباره پروسه ساخت این فیلم خاطرهای را تعریف میکند. او میگوید که ابتدا قرار بود که در فیلمی اقتباسی که برگمان قرار بود بسازد بازی کند اما انتصاب برگمان به سمت مدیر بخش تئاتر سوئد، ساخت این فیلم را لغو میکند. پس از چند سال برگمان با او تماس گرفته و برای ساخت فیلم دیگری که «سونات پاییزی» باشد، از او دعوت به همکاری میکند. دوست دارم برای شروع درباره یکی از درونمایهها و مولفههای تکرار شونده فیلمهای برگمان صحبت کنم. این فیلم تناقضی را نشان میدهد که گویی خود برگمان نیز دچار آن است. این تم به نحوی در فیلم «توتفرنگیهای وحشی» هم تکرار شده است. در آن فیلم سوالی از شخصیت پرفسور میشود: اینکه اولین وظیفه یک پزشک چیست؟ پرفسور پاسخی ندارد و او میگوید که اولین وظیفه یک پزشک عذرخواهی است.
او ادامه داد: این تماتیکی است که در این فیلم نیز تکرار میشود. اصل ماجرا تناقضی است که بین درون و بیرون وجود دارد. بین جایگاه حرفهای و جایگاهی که شخصیت در خانواده دارد. این تناقض باید به شرایط متعادلی برسد که موجب آرامش شود. شخصیت اصلی داستان در این فیلم لیو اولمن یا همان کاراکتر دختر بوده اما راوی فیلم، همسر او، یعنی ویکتور است. چرا ویکتور راوی داستان است؟! فراموش نکنیم که او کشیش است. یک جایی روی اینبخش تاکید میشود؛ در اوج درگیری مادر و دختر، ما ویکتور را میبینیم که در حال گوش دادن است. گویی آنها در حضور کشیش اعتراف میکنند. بنابراین باید گفت که فیلم درباره اعتراف کردن است. حال ما در موقعیت ویکتور قرار گرفته و اعتراف را میشنویم. به این ترتیب باید گفت که راوی، بسیار درست و خوب انتخاب شده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: شخصیتهای اصلی داستان که مادر و دختر هستند، دو وجه کاملا متضاد یکدیگر دارند اما داستان فیلم شرایطی را ایجاد میکند که موقعیت آنها را تغییر میدهد. مادر در فیلم، فرد موفقی نشان داده میشود. درست برعکس او دختر در نقطه ضعف به سر برده و کاملا منفعل و فاقد اعتماد به نفس است. در واقع فیلم با نشان دادن این دو شخصیت در این موقعیتها شروع میشود. وقتی جلو میرویم و وارد جزییات شخصیتها میشویم، متوجه میشویم که اعتماد به نفس مادر واقعی نیست. اولین شُوک به او زمانی وارد شده که متوجه میشود، دختر معلولش در خانه است و او باید با این وضعیت مواجه شود. از دیدن مادر در خلوت و حرف زدنش با خود متوجه میشویم که او نقش اعتماد به نفس داشتن را بازی میکند. در حالی که آدمی که واجد اعتماد به نفس است، با خودش حرف نمیزند بلکه حرفهایش را به دیگری میزند. شخصیت دختر در ابتدا اعتماد به نفس ندارد اما فکر میکند که باید یک موقعیت داستانی ایجاد کند و علی رقم نداشتن اعتماد به نفس، مادر را در این موقعیت قرار داده و حرفهای خود را بزند و به این صورت به اعتماد به نفس دست پیدا میکند.
قاسمعلی در ادامه صحبتهایش گفت: به این ترتیب میبینیم که هرچه موقعیت دختر بهتر شده، موقعیت مادر شکنندهتر میشود. زمانی که مادر متوجه میشود خبط کرده است، نگاه دختر به او مانند گرگی است که میخواهد به مادر حمله کند و از حرف زدن خود راضی است. وقتی مادر میرود، شاهد آرامشی میشویم که در ابتدای فیلم و زمان نامه نوشتن شاهد آن بودیم اما دیگر میزانسن دختر مانند ابتدای فیلم ضعیف نیست. او در نامهای از مادر عذرخواهی میکند و میخواهد که او برگردد اما از موضع قدرت این کار را انجام میدهد. این دو شخصیت با ویژگی متضاد به هم بر میخورند و با جدا شدن از هم ویژگی اعتماد به نفس در آنها برعکس میشود. از این منظر این دو کاراکتر جذاب هستند. اساسا این بحران که در فیلم میبینیم، بحرانی است که خود برگمان نیز دارد. این بحران جامعه روشنفکری هم هست. در واقع جامعه روشنفکری به دلیل تعاملاتی که دارد، از خانواده دور میشود. البته این عامدانه نبوده و در واقع ذات این نوع زیست است که فاصله و حفرهای را با نهاد و اعضای خانواده ایجاد میکند.
نمایش این فیلم، یازدهمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلمتئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.