از تخت جمشید تا طاق بستان؛ ردپای جشن سده در آثار باستانی ایران

جشن سده پیوندی عمیق با آتش دارد؛ آتشی که در ایران باستان نه تنها نمادی از زندگی و روشنایی بود، بلکه در دل هنر و فرهنگ آن دوران نیز جایگاهی ویژه یافت. آیا می‌توان ارتباط این آتش با آتشدان‌هایی که در نقش‌برجسته‌های باستانی مشاهده می‌کنیم، را نشانه‌ای از باور‌های عمیق ایرانیان باستان دانست؟

به گزارش راهنماتو، در اکثر جشن‌های ایران باستان، برپایی آتش، نقش پررنگی دارد. اما، نقش آتش در جشن سده پررنگ‌تر است چراکه در روایات متعدد از جمله شاهنامه فردوسی، برگزاری جشن سده را با پیدایش آتش توسط هوشنگ پیشدادی یکی می‌دانند.

در گذشته جشن آتش را به منزله دعای دفاع اهریمن، تطهیر و پالایش می‌دانستند چراکه مردمان ایران زمین در دوران باستان بر این عقیده بودند که آتش تنها عاملی است که (ور) می‌کند.

منظور از (ور) این است که آتش می‌تواند خوب را از بد تشخیص دهد. به جز این، آتش در تفکر مردمان ایران باستان پیوندی عمیق با قدرت بارور شدن دارد بنابراین با زاد و ولد انسانی هم ردیف می‌شود.

همین امر باعث می‌شود که پیروان آیین زرتشتی همیشه مراقب آتش باشند و به قولی آن را بپایند تا هرگز خاموش نشود. شاید جالب توجه باشد که بدانید آتش به خودی خود تمایلی به خاموش شدن ندارد و عنصری است جاودانه در طبیعت! آتش مدام پیدایش خود را از سر می‌گیرد و قدرتش را دوباره در چرخ‌ای بی وقفه آغاز می‌کند؛ بنابراین در جشن سده که با پیدایش آتش هم‌روز است، ایرانیان باستان آتشی عظیم برپا می‌کردند و تمام اهالی متحد با یکدیگر بر بام شهر و روستایشان با نگاه به آتش با اهورامزدا پیوند برقرار می‌کردند.

اهمیت آتش، حضور آن در جشن‌های باستانی ایران زمین و فلسفه پشت آن در باور‌های ایرانی همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا در بسیاری از نقش برجسته ها، سکه‌ها و مهر‌های باستانی حضور آتش یا نمادی از آن همچون آتشدان را مشاهده کنیم.

از دوران ماد‌ها گرفته تا ساسانیان، ردپای آتش به طور محسوس قابل رویت است. ما در این مقاله بر آنیم تا ضمن بررسی جشن سده و ریشه‌های آن، این نقش برجسته‌ها را معرفی کنیم.

پیدایش جشن سده

«جشن سده، بزرگترین عید اجتماعی ایرانیان است و آن عبارت است از شب دهم بهمن ماه پارسی…»

جشن‌ها و شادمانی‌ها از دیرباز بخش جدایی‌ناپذیر زندگی بشر بوده‌اند، به‌ویژه در فرهنگ ایران باستان که انسان‌ها برای تجدید قوا، تمدد اعصاب یا به‌منظور هدف‌های ماورایی و دینی به برگزاری این مراسم می‌پرداختند. جشن‌های ملی ایران مانند نوروز، مهرگان و سده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند، زیرا این جشن‌ها ارتباط مستقیمی با طبیعت و تغییرات آن داشتند. جشن سده، که در تقارن با نیمه‌زمستان برگزار می‌شد، نماد پیروزی نور بر تاریکی و آتش بر سرما بود و از این رو در میان دیگر جشن‌های ملی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. این جشن‌ها علاوه بر جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی، تأکید بر هویت ملی و ارتباط انسان با دنیای طبیعی و ماورایی داشتند. برگزاری این جشن‌ها نه تنها در زندگی مردم نقش پررنگی داشت، بلکه از نظر معنوی و دینی نیز برای تجدید عهد با طبیعت و نیرو‌های الهی دارای اهمیت بود.

جشن سده به‌عنوان یکی از جشن‌های کهن ایرانی، در مقایسه با سایر اعیاد مانند نوروز و مهرگان، ویژگی‌هایی خاص دارد که آن را از دیگر جشن‌ها متمایز می‌کند. این جشن که به‌ویژه به مناسبت پیدایش آتش و در واقع جشن آتش است، از ریشه‌ای بومی برخوردار است و در متون کهن ایرانی به‌ویژه در اوستا و متون پهلوی کمتر از آن سخن رفته است. احتمالاً این مسأله به این دلیل است که جشن سده از ابتدا در فرهنگ‌هایی غیر از فرهنگ آریایی نیز رواج داشته و به‌تدریج در ایران مورد توجه قرار گرفته است. طبق برخی منابع، واژه «سده» از ریشه «سد» یا «صد» به معنای صد یا چهل به‌ویژه در ارتباط با پدیدار شدن آتش، ممکن است در اشاره به عدد صد که به‌طور نمادین میان شب و روز، پایان سال و آغاز فصل‌ها قرار می‌گیرد، باشد (رضی، ۱۳۸۰). این جشن که معمولاً در شب برگزار می‌شد، به‌ویژه در میان بومیان ایرانی رواج داشت، جایی که در شب‌های سرد زمستان، مردم به صحرا می‌رفتند، بوته‌هایی از گیاهان خشک جمع‌آوری کرده و آنها را می‌افروختند. آتش روشن کردن، به‌ویژه در شب‌های بلند زمستان، نمادی از پیروزی نور بر تاریکی و سرما بود (بهار، ۱۳۹۰). علاوه بر این، مراسم جشن سده گاهی با بازی‌های جادویی و آتش‌افروزی همراه بود، که در آن جانوران صحرایی یا پرندگان را می‌گرفتند و به‌عنوان نمادی از نابودی سرما و گرامیداشت خورشید، آنها را در آتش می‌افکندند (بهار، ۱۳۵۴). این جشن از یک سو با اعتقادات مذهبی و آیینی مرتبط با ظهور و بازگشت نور خورشید در نظر گرفته می‌شد و از سوی دیگر، یک آیین جمعی برای شادی و پیروزی بر سرما و تاریکی بود.

پیدایش جشن سده در شاهنامه فردوسی با روایتی افسانه‌ای به پادشاهی هوشنگ پیشداد نسبت داده می‌شود. طبق این روایت، هوشنگ هنگام سفر به کوه با مشاهده یک مار بزرگ و قوی‌الجثه، سنگی به سوی آن پرتاب کرد که به‌طور اتفاقی بر سنگ دیگری برخورد کرد و آتش از آن برخاست. این آتش که برای نخستین بار در آن زمان پدیدار شده بود، موجب شادمانی هوشنگ و همراهانش گردید و او این روز را به‌عنوان روزی مقدس و فرخنده برای جشن گرفتن و سپاس‌گذاری از نیروی خداوند انتخاب کرد. به همین دلیل، جشن سده در روز دهم بهمن ماه، به‌عنوان جشن آتش و نماد پیروزی نور بر تاریکی و سرما، در میان ایرانیان باستان به‌ویژه در دوران ساسانیان و بعد از آن، جایگاه ویژه‌ای یافت. فردوسی در شاهنامه، با اشاره به این رویداد، ضمن بیان اهمیت این جشن، به ارتباط آن با آتشکده‌ها و دیگر جشن‌های ایرانی همچون نوروز و مهرگان تأکید کرده است.

آتش در نقش برجسته‌های باستانی ایران زمین

حال که پیدایش جشن سده و اهمیت اتش در باور ایرانیان باستان را مرور کردیم به سراغ آثار باستانی می‌رویم که نقش و نمادی از آتش در آن هویداست. این مساله نه اینکه مشخصا با جشن سده در ارتباط باشد، اما اهمیت آتش را نشان می‌دهد که در آتشدان‌ها با به شکل‌های دیگری رو به روی پادشاهان ایران باستان قرار گرفته است. این آثار از دوران ماد‌ها و حتی شاید پیش از آنان وجود داشته و تا دوران ساسانیان ادامه می‌یابد.

نقش آتش در دوران ماد‌ها

در دوران مادها، آتش نمادی از تقدس و نیایش بود و نقش برجسته‌هایی که در گوردخمه‌ها و معابد کشف شده‌اند، نشان‌دهنده ارتباط عمیق مردم ماد با این عنصر حیاتی است. آتش به‌عنوان یک عنصر الهی و محافظ، در مقابل سرما و اهریمن، نماد نور و زندگی بوده و در مراسم مذهبی و پرستش‌های آن دوره به‌طور ویژه‌ای مورد توجه قرار داشت. در حقیقت، آتش در این دوره نه تنها به‌عنوان یک نیروی طبیعی بلکه به‌عنوان نیروی مقدس با پیوند‌های دینی و فرهنگی در آیین‌های مذهبی و تدفین‌ها نیز نمود یافته است اگرچه به دلیل کمبود اطلاعات باستانی از عقیده‌های ماد‌ها اطلاعات کمی در دسترس داریم.

گوردخمه دکان داوود

در نمای ورودی این گوردخمه، یک مغی (کاهن) نشان داده شده که در دست راست خود آتش را می‌پرستد و دست چپ خود را به نشانه احترام به آتش بلند کرده است. در دستان این کاهن شاخۀ گیاه برسم قرار دارد که در نقوش مهر‌های ایلامی نیز مشابه آن مشاهده می‌شود. این شاخۀ گیاهی احتمالاً نمادی از پاکیزگی یا قدرت گیاه است که در مراسم مذهبی در کنار آتش قرار گرفته است. نقش این مغی در کنار آتش، تأکید بر تقدس آتش و اهمیت آن در زندگی دینی ماد‌ها دارد.

گوردخمه قیزقاپان

در این گوردخمه، دو شخصیت در دو طرف یک آتشدان ایستاده‌اند. در این نقش برجسته، آتش به‌وضوح به عنوان عنصر مقدس و نیایشی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از افراد لباس مخصوص مغان را بر تن دارد و احتمالاً کاهن مادی است که به آتش احترام می‌گذارد. فرد دیگر که ممکن است پادشاه مادی باشد، در حالی که تیر و کمان در دست دارد، در مقابل آتش ایستاده است. استفاده از «پنام» (پارچه‌ای برای جلوگیری از آلودگی دهان در هنگام نزدیک شدن به آتش) نماد توجه به تقدس آتش و محافظت از آن است. این گوردخمه به‌طور واضح اهمیت آتش را در فرهنگ و دین ماد‌ها نشان می‌دهد.

گوردخمه سکاوند

در این گوردخمه نیز یک شخصیت (شاید شاه یا کاهن) در برابر آتشدانی ایستاده و دست‌های خود را به حالت نیایش بالا برده است. در طرف دیگر آتشدان، شخص دیگری که به‌طور کوچکتر نمایش داده شده، به‌طور مشابه به آتش احترام می‌گذارد. این تصویر نشان‌دهندۀ نیایش و تقدس آتش در نزد ماد‌ها است و ارتباط عمیق آنها با این عنصر مقدس را نشان می‌دهد.

قلعه نوشیجان

در این قلعه، یکی از مهم‌ترین کاوش‌های باستان‌شناسی مربوط به معبد آتش است. معبد آتش در جبهۀ غربی قلعه قرار دارد و از دو اتاق مجاور تشکیل شده است. در داخل این معبد، اتاق اصلی که به‌طور خاص برای پرستش آتش ساخته شده، با طاقچه‌ها و حفره‌های هلالی‌شکل که احتمالاً برای قرار دادن اشیای نذری یا بهبود جریان هوا ساخته شده‌اند، نشان‌دهندۀ اهمیت ویژه‌ای است که آتش در مراسم دینی ماد‌ها داشت. تغییرات معماری در این مکان‌ها نیز بیانگر این است که در طول زمان، آتشگاه‌ها و معابد مربوط به آتش در دوران ماد‌ها اهمیت زیادی داشته‌اند.

قلعه باباجان

در این قلعه نیز بنای مشابه با آتشگاه نوشیجان یافت شده که منقوش به نقوش مذهبی است. این نقوش نیز احتمالاً نمایانگر آتش و تقدس آن در دوران ماد‌ها هستند. این آتشگاه نیز می‌تواند به‌عنوان نشانه‌ای از فرهنگ مذهبی و توجه به آتش در ساختار‌های دینی این دوره تلقی شود.

نقش آتش در دوره هخامنیشان

در دوران هخامنشی، آتش علاوه بر نماد مذهبی بودن، به‌عنوان نمادی از قدرت سلطنتی و پشتیبانی الهی در مراسمات سلطنتی و دینی به کار می‌رفته است. نقش‌های برجسته و آثار باستانی این دوره نشان‌دهنده اهمیت آتش در تقویت مشروعیت پادشاهان و همچنین تقدیس و نیایش آن در میان اقشار مختلف جامعه است. از طریق آتش، ارتباط میان قدرت زمینی پادشاهان و حمایت‌های آسمانی و الهی برقرار می‌شده است.

نقش برجسته کاخ خزانه داریوش اول (تخت جمشید)

در این نقش برجسته، داریوش اول بر تخت سلطنت نشسته است و دو شیء شبیه به آتشدان در مقابل وی قرار دارد. در اینجا، آتشدان‌ها به‌طور غیرمستقیم به آتش اشاره دارند و نشانگر اهمیت آتش در مراسم دربار هخامنشیان هستند. آتش به عنوان نمادی از قدرت و پشتیبانی از سلطنت در این تصویر مطرح است.

اینکه این شیء‌ها ممکن است “عودسوز” باشند نیز مطرح است که می‌تواند نشان‌دهنده تطابق و تلفیق فرهنگی در استفاده از آتش و بخور‌هایی در مراسمات باشد.

نقش برجسته نقش رستم (آرامگاه داریوش اول)

در آرامگاه داریوش اول، در کنار نمای شاه، آتشدان با آتش برافروخته مشاهده می‌شود. داریوش دست راست خود را به‌صورت نمادین و به نشانه احترام به آتش بلند کرده است. در این نقش، میان شاه و آتش مقدس، تصویری از فرّه ایزدی نیز وجود دارد که نماد حمایت الهی از پادشاه است.

آتش در این نقش نماد احترام و تقدیس است، و پادشاه از طریق ارتباط با آتش به نوعی از حمایت‌های الهی برخوردار است. این نوع ارتباط مستقیم شاه با آتش و تقدس آن بیانگر اهمیتی است که آتش در دین و زندگی سیاسی هخامنشیان داشته است.

نقش برجسته آرامگاه داریوش اول در بیستون

در این نقش، پادشاهان هخامنشی به‌طور واضح به آتش احترام می‌گذارند. آتش در اینجا همانند یک موجود مقدس در مرکز توجه است، جایی که همه شخصیت‌ها در اطراف آن به‌صورت سمبلیک ایستاده‌اند و دست خود را به‌عنوان نشانه احترام به آتش بلند کرده‌اند.

در اینجا نیز آتش به‌عنوان نماد تقدس و تجلی الهی نشان داده شده است که نه تنها برای پادشاه بلکه برای تمامی ملل تابعه شاهنشاهی هخامنشی قابل احترام و تقدیس بوده است.

نقش برجسته‌های پادشاهان هخامنشی و آتش

در برخی از نقش‌ها و مهر‌های هخامنشی، همچون در نقش برجسته‌های تخت جمشید و بیستون، پادشاهان در مقابل آتش قرار دارند و دست خود را به‌عنوان احترام و نیایش به سوی آتش بلند کرده‌اند. در این نوع نقش‌ها، آتش و فرّه ایزدی، که نماد حمایت الهی از پادشاه است، به‌طور مرتب در کنار یکدیگر دیده می‌شوند.

آتش در این نقش‌ها یک نماد مذهبی است که در واقع از آن برای تایید مشروعیت سلطنت و تقویت اقتدار پادشاهان استفاده می‌شده است. تقدیس آتش در این دوران به قدری اهمیت داشت که آن را در نقش‌های سلطنتی و حتی در میان طبقات مختلف اجتماع مشاهده می‌کنیم.

فرش پازیریک

در این فرش، زنان و ملکه‌های هخامنشی در حال انجام مراسم نیایش آتش دیده می‌شوند. آنها در برابر آتشدان ایستاده‌اند و در دست‌های خود گل نیلوفر دارند، که نمادی از ایزد مهر یا خورشید است. در این تصویر، آتش به‌عنوان یک عنصر مقدس و دینی در مراسم‌های رسمی دربار هخامنشیان نقش مهمی ایفا می‌کند.

آتش در این فرش به‌عنوان یک ابزار آیینی و دینی برای نیایش و عبادت تصویر شده است. این نقش‌ها نشان‌دهنده اهمیت تقدس آتش در تمامی لایه‌های اجتماعی هخامنشیان است، از جمله در میان زنان و درباریان.

نقش آتش در دوره اشکانیان

نقش برجسته‌ها و نقش‌ها بر مهر‌ها و سکه‌ها در دوران اشکانیان با تغییر زیادی همراه بود. هنر اشکانی هنری است که با شعر‌ها می‌آمیزد. به دلیل حضور یونانیان در ایران، هنر یونانی تا حدودی وارد هنر اشکانیان می‌شود و آنان آن چه را دوست داشتند از هنر یونان بر می‌داشتند؛ بنابراین ممکن است کمتر در نقش برجسته‌های آنان نقش آتشدان یا آتش را ببینیم. از طرفی دیگر هدف آنان از نقش برجسته سازی مقاصد تاریخی و آیینی و تبلیغی است. با این وجود نقش برجسته‌ای در کوه خواجو نشانی از آتش به همراه دارد که البته تا حد بسیار زیادی از بین رفته و تنها حدس و گمان‌هایی را برجای گذاشته است.

به هر رو نقش آتش در این دوره تاریخی ایران باستان پررنگ است. در قسمت شمالی بنای کوه خواجه اتاق گنبدداری است که در مرکز آن، آتش روی یک آتشدان سنگی قرار گرفته است. بر گرد بنای این آتشگاه همچون نسا و الحضر، راهروه‌هایی قابل مشاهده است که این راهرو‌ها احتما ً برای دور زدن یا طواف استفاده میشده است.

نقش برجسته پالمیر

این نقش برجسته مربوط به مراسم مذهبی از دوران اشکانیان است که در حدود سال ۲۰۵ میلادی ساخته شده است. در این تصویر، آتشدان در مرکز قرار دارد و دو ایزد جنگجو که بر اسب‌های نیم‌رخ سوارند، در اطراف آن ایستاده‌اند. این صحنه بسیار شبیه به نقش برجسته‌های ساسانی است، به ویژه نقش برجسته اردشیر در فیروزآباد که در آن اسب‌ها نیز با حالت‌های مشابه و به‌صورت قرینه قرار دارند. این تمایز در قرارگیری اسب‌ها و سواران در این نقش‌ها نماد قدرت، شجاعت و عظمت سلطنت است.

نقش آتش در دوره ساسانیان

وقتی ساسانیان قدرت را به دست می‌گیرند هنر هخامنشیان را الگوی خود قرار می‌دهند؛ بنابراین مجددا نقش آتش در نقش برجسته ها، مهر‌ها و سکه‌ها پررنگ می‌شود. البته ساسانیان در بیان هنر خود تنها به الگو‌های هخامنشیان اکتفا نمی‌کنند بلکه آن را غنی‌تر و آمیخته به هنر اشکانیان که خود نگاهی به هنر یونیان داشت می‌کنند. علاوه بر این، در کنار نقش آتش باید به آتشکده‌ها و چهارطاقی‌های ساسانیان نیز اشاره کنیم که بیش از پیش اهمیت این عنصر را نشان می‌دهد. با این وجود نقش آتش و آتشدان‌ها بر روی سکه‌های ساسانیان از هر جای دیگری پررنگ‌تر است. در ادامه برخی از این آثار باستانی را که با نقش آتش از ساسانیان باقی مانده است را مرور می‌کنیم.

بنای چهارطاقی در دوره ساسانی

بنا‌های چهارطاقی در دوره ساسانی، به‌ویژه آتشکده‌ها، از ویژگی‌های برجسته معماری این دوران بودند که تأثیراتی از دوره‌های پیشین همچون هخامنشی و اشکانی را در خود داشتند. این بنا‌ها معمولاً شامل یک فضای مرکزی با آتشدان سنگی در دل خود بودند که نمادی از نیایش و ارتباط با ایزدان به شمار می‌رفت. آتش در مرکز این بنا‌ها قرار داشت و به‌عنوان نیروی مقدس در نظر گرفته می‌شد که نه‌تنها برای روشنایی بلکه به‌عنوان نمایانگر حضور و قدرت الهی در آن مکان‌ها عمل می‌کرد. چهارطاقی‌های ساسانی که اغلب در کنار معابد و آتشکده‌ها ساخته می‌شدند، دارای ساختاری گنبددار و راهرو‌هایی برای طواف و دور زدن آتش بودند، که نشان‌دهنده اهمیت آتش در مناسک مذهبی و جایگاه ویژه آن در فرهنگ ساسانی است. آتشکده‌هایی مانند کوه خواجه و قلعه ضحاک در این دوران، نمونه‌های بارزی از کاربرد آتش در معماری مذهبی ساسانی هستند که قدرت الهی و سلطنتی را از طریق این نماد مقدس تأکید می‌کنند.

نقش برجسته تاج گذاری اردشیر از اهورمزدا در فیروزآباد

در این نقش برجسته که در فیروزآباد واقع شده است، شاه اردشیر اول ساسانی در حال دریافت تاج سلطنتی از اهورمزدا به تصویر کشیده شده است. در دو طرف یک آتشدان کوچک، اهورمزدا و شاه بزرگ به صورت روبه‌روی یکدیگر قرار دارند. در کنار آن، سه نفر از ملازمان شاه دیده می‌شوند که احتمالاً پسران او هستند. این نقش برجسته در جزئیات دقیق خود و ترتیب قرار گرفتن چهره‌ها، مشابه با نقش برجسته مهرداد دوم در بیستون است و برای نمایش اهمیت سلطنت و ارتباط نزدیک میان شاه و ایزدان به کار رفته است. در پشت اردشیر، چهار نفر از ساتراپ‌های محلی به ترتیب اهمیت و جایگاه خود قرار دارند که نشان‌دهنده سلسله‌مراتب قدرت و وفاداری به شاه است.

نقش آتش و آتشدان در سکه‌های دوره ساسانیان

در سکه‌های ساسانی، نقش آتشدان به‌عنوان نمادی از قدرت مذهبی و سلطنتی بسیار برجسته بوده است. تصویر آتشدان به‌ویژه در پشت سکه‌ها دیده می‌شود که معمولاً در کنار آن، شاه ساسانی به همراه ایزد یا ایزدبانو در حال عبادت و پرستش است. در دوران اردشیر، آتشدان به‌صورت ساده‌ای با سه پایه و شعله‌های افروخته به تصویر کشیده می‌شود. این تصویر نشان‌دهنده ارتباط عمیق شاهان ساسانی با آتش و آتشکده‌ها به‌عنوان مرکز مذهبی و نمادی از قدرت است.

اما از زمان شاپور اول، شکل آتشدان دچار تغییرات می‌شود. در این دوره، آتشدان‌ها به‌طور معمول در کنار تصاویر شاه و ملکه پادشاهی و ولیعهد یا در کنار ایزدان مختلفی مانند اهورمزدا، مهر یا آناهیتا قرار می‌گیرند. این تغییرات به‌ویژه نشان‌دهنده ارتباط شاهان ساسانی با ایزدان مختلف و اهمیت آتشکده‌ها به‌عنوان مکان‌های مذهبی در دوره ساسانی است.

از اواسط دوره ساسانی به بعد، در طرفین آتشدان‌ها دو موبد به تصویر کشیده می‌شوند که ممکن است نماد اهمیت نقش روحانیون و موبدان در جامعه ساسانی باشد. این تصویرسازی‌ها نمایانگر اهمیت آتش و آتشکده‌ها در ساختار اجتماعی و مذهبی ساسانیان است و نشان‌دهنده نقش شاهان در حفظ و تقویت پیوند‌های مذهبی با ایزدان است.

کتیبه کرتیر در نقش رجب و اهمیت آتش

کرتیر یا کردیر موبد بلندپایهٔ زرتشتی در دوران ساسانی بود که در زمان پادشاهی هفت شاهنشاه ساسانی به ترتیب اردشیر بابکان، شاپور یکم، هرمز یکم، بهرام یکم، بهرام دوم، بهرام سوم و نرسه می‌زیست. در نقش رجب کتیبه‌ای از او به دست آمده است که در آن اهمیت و نقش آتش در دوره ساسانیان بیش از پیش نشان داده می‌شود. کرتیر در آغاز نوشته‌های خود بیان می‌کند که «در روزگار فرمانروایی شاپور یکم شاهنشاه ایران، وی از سوی شاهنشاه به سمت موبدان موبد سراسر کشور منصوب شده‌است» و در این موقعیت، آتشکده‌ها و آتش بهرام را در سراسر کشور برپا کرده و دین ایزدی را استوار کرد. همچنین، او می‌گوید که «خدمتگزاران آتشکده‌ها نیکبخت و شادکام شدند و بسیاری از آتشکده‌ها به پرستشگاه‌های رسمی کشور بدل شدند.»

آتش در دوران ساسانیان نه تنها به‌عنوان یک عنصر مذهبی بلکه به‌عنوان نمادی از قدرت مذهبی و سیاسی نقش اساسی داشت. کرتیر در ادامه بیان می‌کند: «در سراسر کشور کار اهورامزدا و ایزدان بالا گرفت و آئین مزدیسنا و مغان در همهٔ کشور نیرویی بزرگ یافت و ایزدان و آب‌ها و آتش‌ها و گله‌ها در سراسر کشور شادی فراوان یافتند». این جمله نشان می‌دهد که آتش به‌عنوان نمادی از نیروی اهورامزدا در سراسر کشور گسترش یافته و تاثیر زیادی در برقراری نظم و قدرت دینی داشته است.

کرتیر همچنین بر اهمیت آتش و آتشکده‌ها در گسترش آئین مزدیسنا تأکید می‌کند و به‌ویژه در بخش‌هایی از نوشته اشاره به گسترش آتشکده‌ها در کشور‌های دیگر دارد و می‌گوید: «آتش‌ها و مغان در سراسر کشور در میشان، آتورپاتکان (آذربایجان)، سپاهان (اصفهان)، ری، کرمان، سکستان (سیستان) و گرگان تا پیشاور درخشیدن گرفتند…». این نقل قول‌ها نشان‌دهنده این است که آتش و آتشکده‌ها در گسترش آئین ساسانی و کنترل مذهبی در مناطق مختلف اهمیت داشتند.

در نهایت، کرتیر تاکید می‌کند که او برای «رضای خاطر اهورامزدا» تلاش‌های بسیاری در راستای گسترش دین و آتشکده‌ها انجام داده و به‌عنوان «نگهبان روان بهرام و موبد اهورامزدا» شناخته شده است. این نشان می‌دهد که آتش نه تنها در زندگی روزمره، بلکه در ساختار مذهبی و حکومتی دوران ساسانیان نقش برجسته‌ای داشته است.

مطالب مفید