رد پای تروریستها در رویارویی هستهای هند و پاکستان
گروههای تروریستی با هدف کشاندن هند و پاکستان به آستانه جنگ هستهای و سپس میانجیگری بينالمللی، دهلینو را هدف قرار میدهند.
به گزارش تجارت نیوز، «روزی رودخانهها و سدهای جامو و کشمیر را در اختیار میگیريم، يک روز تمام جامو و کشمیر مال ما خواهد شد و برای حملات عليه پاکستان انتقام میگيريم»؛ اين رجزخوانی سيفالله خالد بود که به طور مستقيم هند را تهديد کرد.
سيفالله خالد معروف به سيفالله قصوری، دبيرکل «حزب مرکزی مسلمانان پاکستان» (Pakistan Markazi Muslim League — PMML)، اين سخنان را در 17 سپتامبر 2025 در بهاولپور و در جريان يک برنامه امداد سيل بر زبان آورد. «حزب مرکزی مسلمانان پاکستان» (PMML) که حزبی سياسی در پاکستان است، برنامههای امدارسانی سيل در پاکستان برگزار کرده بود.
در این میان آنچه برای افکار عمومی بیرون از پاکستان کمتر شناخته شده، اين است که حزب مرکزی مسلمانان پاکستان در واقع زاده «حزب مسلم ليگ ملی» (Milli Muslim League — MML) است که در سال 2018 از سوی دولت امريکا فعالیتهایش ممنوع اعلام شد. سيفالله خالد که آن زمان رهبر MML بود نيز به همراه شش تن از رهبران آن به عنوان «تروريست جهانی» (Specially Designated Global Terrorist — SDGT) شناخته شدند و همه آنان اکنون در حزب مرکزی مسلمانان پاکستان حضور دارند.
واکاوی پیوندهای پنهان رادیکالها
اقدام دولت امريکا در سال 2018 جهت هدف قرار دادن حزب مسلم لیگ ملی و رهبرانش پس از آن صورت گرفت که تاييد شد این جریان نقش جبهه سياسی «لشکر طيبه» (Lashkar e Taiba — LeT) را ايفا میکرد. اين نسبت انتقالی ميان لشکر طیبه، حزب مسلم لیگ ملی و حزب مرکزی مسلمانان پاکستان روابطشان را تقویت و همکاری میان آنها را برجسته میکند، از همین رو سیفالله قصوری با گروه تروريستی لشکر طيبه پيوند دارد؛ گروهی که مظنون به نقش داشتن در «حملات پهلگام» است.
حملات تنبیهی دهلینو پس از حملات پهلگام، زيرساختهای تروريستی در «کشمیر تحت اشغال پاکستان» و شرق این کشور را به شدت تخریب کرد و گروههايی مانند «لشکر طيبه»، «جيش محمد» و «حزب المجاهدين» را به انتقال وسایل و نیروهای خود به «خيبر پختونخوا» در غرب پاکستان واداشت؛ احتمالا به دلیل بيم از حملات بعدی هند. زيرساخت لشکر طیبه در کشمیر تحت اشغال پاکستان تقريبا نابود و مقر اصلیاش در «موريکه» به آوار بدل شد و تلفات سنگینی برجای گذاشت. ساير گروهها نيز تحت فشار نقل مکان کردند؛ از جمله «حزب المجاهدين» که ظاهرا در منطقه «بندائی» از ناحيه «لور دير» در خيبر پختونخوا (ايالت در غرب پاکستان). در حال ساخت مجموعهای تازه با نام «HM313» است. همچنين «جيش محمد» (JeM) نیز در همین منطقه در حال جذب نيرو در مقياس گسترده است.
برداشتهای متفاوت از تهدیدهای بالقوه در پاکستان
با وجود اين تحولات، رهبران گروههای تروریستی در پاکستان ظاهرا عقبنشینی نکردهاند و همچنان به تهديد هند ادامه میدهند. با اينکه هند و پاکستان تا مرز اوج تنش هستهای پيش رفتهاند، اين تهديدها بدون وقفه ادامه يافته و آينده گروههای تروريستی و خود پاکستان را به خطر انداختهاند. گزارش شده که ارتش پاکستان نيز در رویارویی کوتاه با هند آسيبديده است. شگفت آن که گروههای تروريستی و حتی پاکستان پس از حملات پهلگام گویی همان مسير پيشين را از سر گرفتهاند. این گرایش میتواند در قاب انگيزه محتمل برای تهدیدهای مستمر، کشاندن دو طرف به آستانه جنگ هستهای و واداشتن جامعه بينالمللی به مداخله تبیین شود؛ متغیری که هند مدتها از آن پرهيز کرده است. ديدگاههای برخی رهبران لشکر طيبه اين برداشت را تاييد میکند.
در مه 2025، بلافاصله پس از پايان درگیری ميان هند و پاکستان، «طلحه سعيد» پسر بنيانگذار لشکر طیبه به همراه «حفیظ محمد سعيد» (هر دو ممنوع شده در آمريکا) در مقالهای ادعا کردند که توجه بينالمللی پس از «عمليات سندور» (Operation Sindoor) به سرعت به مساله محوری کشمیر معطوف شد. او افزود که هند دههها کوشيده مساله کشمیر را داخلی جلوه دهد و با ادبيات مبارزه با تروريسم، سرکوبها، تغييرات جمعیتی و نقض گسترده حقوق بشر را توجيه کند، اما خويشتنداری پاکستان در اين بحران آگاهی جهانی را نسبت به وضع حل نشده کشمیر و ضرورت رسیدگی به آن برانگيخت.
واکاوی راهبرد جدید
موضع مشابهی توسط یکی از چهرههای ارشد لشکر طیبه اين باور را تقويت میکند که گروههای تروریستی با هدف کشاندن هند و پاکستان به آستانه جنگ هستهای و سپس میانجیگری بينالمللی، دهلینو را هدف قرار میدهند. از همینرو هر حمله آتی در هند، پاکستان را در مخمصه قرار میدهد؛ چون در صورت آشکار شدن دخالت، احتمال تحريم وجود دارد. پاکستان نمیخواهد به سال 2018 بازگردد؛ زمانی که در «فهرست خاکستری گروه ويژه اقدام مالی» (Financial Action Task Force — FATF Grey List) قرار گرفت و تا سال 2022 در آن ماند.
با توجه به ريسکهای فزاينده ناشی از اهداف تروریستی عليه هند، از تحريم تا شکست میدانی، محتمل است گروههای مورد حمايت پاکستان شيوههای زير را برای هدف قرار دادن هند در پيش بگيرند: نخست، استفاده از گروههای نیابتی برای انجام حملات در داخل هند به ويژه در جامو و کشمیر. لشگر طیبه پیشتر اين روش را آزموده است. برای احیای مبارزه مسلحانه در جامو و کشمیر، گروههای تروريستی در پاکستان پس از لغو «ماده 370» قانون اساسی هند در سال 2019، «جبهه مقاومت» (The Resistance Front — TRF) و «نيروی ضد فاشيست مردم» (People’s Anti-Fascist Force — PAFF) را علم کرده و اين گروهها را به عنوان نيروهای انقلابی بومی مخالف اشغال معرفی کردند. اين اقدام درست زمانی انجام شد که پاکستان در فهرست خاکستری FATF قرار داشت؛ بنابراين ساختن نیروهای نيابتی، ابزازی بود تا پاکستان به «فهرست سياه» (Black List) نلغزد؛ اتفاقی که میتوانست اقتصاد پاکستان را نابود کند.
ترفند سیاه اسلامآباد
برنامههای مشابه اکنون هم به نظر در جريان است. بلافاصله پس از «عمليات سندور»، گروهی ناشناخته با نام «تحريک طالبان کشمیر» (Tehreek e Taliban Kashmir — TTK) بيانيهای تهديدآميز عليه هند صادر کرد. گمان میرود اين تشکيلات را فردی به نام «شهزاد غازی» اداره میکند؛ چهرهای که در اوایل دهه 2000 تسهيلگر عبور عناصر مسلح از «خط کنترل» بود. او به دست نيروهای امنیتی هند بازداشت و سپس در مبادله اسرا آزاد شد. بعد از آزادی از «راولاكوت» (Rawalakot) در POK فعاليت میکرد.
تصور میشود او به جريان استقلال طلب «خودمختار» (Khudmukhtar) تعلق دارد که هدفش يکپارچه کردن دو بخش کشمیر و تبديل آن به کشوری مستقل است؛ گزارهای که برخلاف مواضع رسمی پاکستان و هند است. به همين دليل، اعضای گروه او تحت تعقيب نيروهای امنيتی پاکستان قرار گرفتند و خود او برای مدتی در خيبر پختونخوا زندانی و بعد آزاد شد. پس از آزادی، غازی تا همين بيانيه اخير با پرچم تحریک طالبان کشمیر کم سر و صدا بود. شگفت آن که همان بيانيه، ارتش پاکستان را به جلوگیری از اقدام عليه گروههايی مانند تحریک طالبان کشمیر متهم میکند؛ تصویری که وانمود میکند پاکستان مخالف گروههای ضد هند است. نتيجه عملی اين روايت آن است که گروههای کوچک میتوانند در بخش هندی جامو و کشمیر عمليات انجام دهند و مسئوليت را به گردن تحریک طالبان کشمیر بیاندازند و برای پاکستان امکان انکار همدستی را فراهم کنند.
نفوذ از داخل
اهرم دیگر پاکستان و گروههایی که همصدایش هستند، انتقال ميدان نبرد به خارج از صحنه جامو و کشمیر است. شهرهای بزرگی مانند دهلی، بمبئی و برخی شهرهای جنوب هند میتوانند اهداف محتمل باشند و عناصر محلی برای اجرای حملات به کار گرفته شوند. به طور معمول، هر حمله در جامو و کشمیر به گروههای مورد حمايت پاکستان نسبت داده میشود؛ اما عمليات خارج از این دو منطقه کمتر به طور مستقيم به پاکستان منتسب است. با وجود اينکه حملات بزرگی مانند «حملات بمبئی 2008» و «انفجارهای قطار بمبئی 2006» بعدا به اعضای لشکر طیبفه در پاکستان نسبت داده شد، اين پروندهها همواره با لايههايی از ابهام همراه بوده و به دو ناکامی انجاميده است: نه فشار ديپلماتيک کافی بر پاکستان وارد شده و نه سردمداران این گروه محاکمه شدند.
علاوه بر این، جذب و بهرهگيری از نيروهای بومی با پوششهای چندلايه برای پنهان کردن هويت واقعی شبکه نیز یکی دیگر از اهرمهای رادیکالها است. در سالهای اخير در هند تحولاتی رخ داده که مفاهيم «خلافت» و «غزوه هند» برای فريب جوانان به کار رفته است. به آنان القا میشود برای برپايی خلافت در هند تلاش کنند، در حالی که در واقع زير نظر هدايتگرهايی مرتبط با لشکر طبیه در پاکستان عمل میکنند. اين شگرد با تکيه بر رابطهای هندی به کار میرود تا برای پاکستان دردساز نشود.
برای نمونه، به گزارش «ژئوپليتيکل مانيتور» (Geopolitical Monitor) در سال 2022، «فرحتالله غوری» معروف به «ابوسفيان» که در فهرست تحت تعقيب هند است و گمان میرود در پاکستان باشد، از همين جنس هدايتگرها است که از جوانان هند میخواهد زمینه را برای برقراری خلافت هموار سازند؛ در حالی که تصور میشود این گروهها با نهادهای اطلاعاتی پاکستان پيوند دارند.
تهديد تازه از سوی سيفالله قصوری در بحبوحه بنبست پرتنش ميان هند و پاکستان مطرح شده؛ دورهای که دهلینو شيوه واکنش خود به حملات تروريستی را بازتعريف کرده است. پاسخ نظامی هند به زيرساختهای تروريستی و حتی اهداف نظامی پاکستان اکنون به قاعده جديد بدل شده است. با وجود خسارات سنگين ناشی از اقدامات هند، گروههايی مانند «لشکر طيبه» (LeT) همچنان تلاش دارد با زبان تهديد از حملات آتی در هند سخن بگويند. هر حمله تروريستی در هند به احتمال زياد واکنش شديد دهلینو را عليه گروههای تروریستی و حتی اهدافی در داخل پاکستان در پی خواهد داشت و میتواند به مداخله بينالمللی در جامو و کشمیر منجر شود؛ دقيقا همان چيزی که گروههای تروريستی اميدوارند، رخ دهد.




