پرونده سرنگونی جمهوری اسلامی بسته شد! – سلام نو
به گزارش سلام نو، محمدرضا عارف، چهره سیاسی شناختهشده و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، اخیراً به بیان اظهاراتی پرداخت که بازتاب گستردهای در فضای رسانهای و سیاسی کشور داشت. وی در بخشی از سخنان خود، به دیداری با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، اشاره کرد و از جزئیات گفتوگوی خود با او پرده برداشت.
عارف در این اظهارات، نکتهای بسیار مهم را فاش ساخت که مربوط به دوران پس از «جنگ دوازده روزه» است. این جنگ که به عنوان جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ نیز شناخته میشود، نبردی میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی بود که پیامدهای منطقهای و بینالمللی فراوانی داشت.
بر اساس روایت عارف، دبیرکل سازمان ملل در آن مقطع به او اعلام کرده است که «پس از جنگ دوازده روزه، پرونده سرنگونی جمهوری اسلامی بسته شد.» این جمله، وزن و معنای سیاسی بسیار عمیقی دارد و نشاندهنده تغییر دیدگاه و ارزیابی قدرتهای جهانی، به ویژه آمریکا، نسبت به ایران پس از آن رویداد است.
تحلیل این اظهارات میتواند به درک بهتر دینامیکهای منطقهای و بینالمللی آن زمان کمک کند. جنگ ۳۳ روزه لبنان، با وجود تمام ویرانیها و خساراتی که به بار آورد، از منظر بسیاری از تحلیلگران، به عنوان یک پیروزی برای محور مقاومت و یک شکست استراتژیک برای رژیم صهیونیستی و حامیان آن تلقی شد.
عارف در ادامه صحبتهای خود، به نکتهای دیگر نیز اشاره کرد که مکمل جمله قبلی است. وی گفت: «آمریکا بعد از جنگ دوازده روزه فهمید که اگر به ما حمله کند، باید برای آتشبس التماس کند.» این بخش از سخنان عارف، به طور مستقیم به قدرت بازدارندگی ایران و محور مقاومت اشاره دارد.
این جمله به وضوح نشان میدهد که بر اساس ارزیابی دبیرکل سازمان ملل، آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، نه تنها نتیجه دلخواه را در پی نخواهد داشت، بلکه میتواند به یک درگیری طولانیمدت و پرهزینه منجر شود که در نهایت، آمریکا را در موقعیت ضعف و درخواست آتشبس قرار خواهد داد.
این ارزیابی، در واقع به تثبیت موقعیت منطقهای ایران و افزایش قدرت چانهزنی آن در معادلات بینالمللی پس از جنگ ۳۳ روزه اشاره دارد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نتایج آن جنگ، معادلات قدرت در منطقه را تا حد زیادی تغییر داد و به افزایش نفوذ ایران و متحدانش کمک کرد.
جنگ ۳۳ روزه به وضوح نشان داد که گروههای مقاومت، با وجود تفاوتهای تکنولوژیکی، میتوانند در برابر ارتشهای مدرن و مجهز ایستادگی کنند و حتی بر آنها غلبه یابند. این پیروزی، اعتماد به نفس زیادی را در میان نیروهای مقاومت ایجاد کرد و به عنوان یک الگو برای مبارزه با اشغالگری و استعمار مورد توجه قرار گرفت.
اظهارات عارف، با توجه به جایگاه و سابقه سیاسی وی، از اهمیت بالایی برخوردار است. وی به عنوان یک چهره نزدیک به تصمیمگیران اصلی نظام، میتواند اطلاعاتی را ارائه دهد که کمتر در محافل عمومی مطرح میشود. این نوع اطلاعات، به تحلیلگران و پژوهشگران کمک میکند تا دیدگاه عمیقتری نسبت به رویدادهای گذشته و حال پیدا کنند.
بسته شدن «پرونده سرنگونی جمهوری اسلامی» به معنای آن است که قدرتهای جهانی، به ویژه آمریکا، از گزینه تغییر رژیم در ایران از طریق نظامی یا فشار حداکثری، ناامید شدهاند و به این نتیجه رسیدهاند که این راهکار عملی نیست. این امر به معنای پذیرش واقعیت جمهوری اسلامی به عنوان یک بازیگر منطقهای و بینالمللی است.
همچنین، اشاره به «التماس برای آتشبس» از سوی آمریکا، بیانگر این است که هرگونه درگیری نظامی با ایران، میتواند به یک باتلاق برای ایالات متحده تبدیل شود که خروج از آن نیازمند امتیازدهی و عقبنشینی خواهد بود. این موضوع، به نوعی بازدارندگی فعال ایران را به تصویر میکشد.
این سخنان میتواند در زمان کنونی نیز پیامهای مهمی داشته باشد. در شرایطی که تنشها در منطقه همچنان بالاست و بحثهایی درباره احتمال درگیریهای جدید مطرح میشود، یادآوری این تجربه تاریخی میتواند به عنوان یک هشدار برای طرفهای مقابل عمل کند.
در مجموع، اظهارات محمدرضا عارف نه تنها یک افشاگری تاریخی است، بلکه به تحلیل وضعیت کنونی منطقه و نقش ایران در آن نیز کمک میکند. این سخنان، قدرت بازدارندگی ایران و محور مقاومت را برجسته کرده و نشان میدهد که چگونه یک رویداد منطقهای میتواند معادلات بینالمللی را تغییر دهد.
تحلیل دقیق این اظهارات نشان میدهد که چگونه قدرتهای جهانی به تدریج به این نتیجه رسیدند که راهکارهای مبتنی بر زور و فشار حداکثری علیه ایران، نه تنها ثمربخش نیست، بلکه میتواند به نتایج معکوس و تقویت موقعیت ایران در منطقه منجر شود. این تغییر دیدگاه، نقطه عطفی در روابط ایران و غرب محسوب میشود.
این سخنان همچنین میتواند به درک بهتر سیاستهای منطقهای ایران و حمایت آن از گروههای مقاومت کمک کند. از دیدگاه ایران، حمایت از این گروهها نه تنها یک وظیفه ایدئولوژیک است، بلکه به عنوان یک استراتژی دفاعی و بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی نیز عمل میکند.
در نهایت، میتوان گفت که اظهارات عارف، لایههای پنهانی از تاریخ معاصر ایران و روابط بینالملل را آشکار میکند که درک آنها برای تحلیل صحیح وضعیت کنونی منطقه و آینده آن ضروری است. این سخنان، به نوعی روایتگر قدرتی است که در دل مقاومت و ایستادگی نهفته است.




