آمریکا به دنبال غارت منابع کشورهاست؟ + بررسی ابعاد پنهان سیاست خارجی واشنگتن

به گزارش سلام نو، این دیدگاه، که سال‌هاست از سوی منتقدان سیاست خارجی آمریکا مطرح می‌شود، بار دیگر بحث‌ها را درباره ماهیت واقعی اقدامات واشنگتن در عرصه بین‌الملل داغ کرده است.

این تحلیلگر با اشاره به تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در مناطق مختلف جهان، از آمریکای لاتین و آفریقا گرفته تا خاورمیانه و آسیا، معتقد است که پشت پرده شعارهای دموکراسی‌خواهی و مبارزه با تروریسم، انگیزه‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی نهفته است که در نهایت به نفع منافع آمریکا و شرکت‌های بزرگ این کشور تمام می‌شود.

وی تاکید کرد که این رویکرد، نه تنها به بی‌ثباتی و ناآرامی در کشورهای هدف دامن می‌زند، بلکه مانع از توسعه و پیشرفت آن‌ها شده و ثروت‌های طبیعی و انسانی‌شان را به تاراج می‌برد. به عقیده وی، این مدل رفتاری، ریشه‌های عمیقی در تاریخ استعمارگری دارد که تنها شکل و شمایل آن تغییر کرده است.

یکی از نمونه‌های بارز این ادعا، وضعیت کشورهای نفتی خاورمیانه است. تحلیلگران بر این باورند که حضور نظامی و سیاسی آمریکا در این منطقه، بیش از آنکه به تامین امنیت یا گسترش دموکراسی منجر شود، به تضمین جریان نفت و گاز به بازارهای جهانی با قیمت‌های مطلوب آمریکا و متحدانش کمک می‌کند.

این استدلال، بر مبنای این فرضیه استوار است که آمریکا برای حفظ برتری اقتصادی و صنعتی خود، نیاز مبرمی به منابع انرژی و مواد خام دارد. از این رو، کنترل یا نفوذ بر کشورهایی که دارای این منابع هستند، به یک اولویت استراتژیک برای واشنگتن تبدیل می‌شود.

همچنین، اشاره به موضوع دموکراسی و حقوق بشر، اغلب به عنوان ابزاری برای توجیه دخالت‌ها و اعمال فشار بر دولت‌هایی مطرح می‌شود که حاضر به همکاری با آمریکا در چارچوب منافع این کشور نیستند.

این تحلیلگر سیاسی به این نکته نیز اشاره کرد که در بسیاری از موارد، کشورهایی که تحت لوای دموکراسی و آزادی مورد حمله یا فشار قرار گرفته‌اند، پس از دخالت آمریکا، نه تنها به دموکراسی نرسیده‌اند، بلکه دچار بی‌ثباتی، جنگ داخلی و فروپاشی اقتصادی شده‌اند.

وی افزود که نمونه‌های افغانستان، عراق و لیبی گویای این واقعیت تلخ است. در این کشورها، زیرساخت‌ها تخریب شده، میلیون‌ها نفر آواره گشته و منابع طبیعی‌شان مورد بهره‌برداری قدرت‌های خارجی قرار گرفته است.

این دیدگاه، تنها به منابع طبیعی محدود نمی‌شود. به گفته وی، سرمایه‌های مالی و انسانی نیز هدف این چپاول قرار می‌گیرند. فرار مغزها و خروج سرمایه‌ها از کشورهای در حال توسعه به سمت آمریکا و غرب، یکی دیگر از ابعاد این فرآیند است.

او معتقد است که سیاست‌های اقتصادی و مالی آمریکا، به گونه‌ای طراحی شده‌اند که جریان سرمایه را از کشورهای فقیرتر به سمت خود هدایت کنند، و این امر به نوبه خود، نابرابری جهانی را تشدید می‌کند.

این تحلیلگر، خواستار بازنگری در سیاست‌های بین‌المللی و لزوم احترام به حاکمیت ملی کشورها شد و بر این باور است که تا زمانی که این رویکرد سلطه‌جویانه ادامه یابد، صلح و ثبات واقعی در جهان برقرار نخواهد شد.

وی در پایان صحبت‌های خود، به این نکته اشاره کرد که آگاهی عمومی و مقاومت ملت‌ها در برابر این سیاست‌ها، می‌تواند نقش مهمی در تغییر این رویه داشته باشد و به ایجاد یک نظم جهانی عادلانه‌تر کمک کند.

این اظهارات، بار دیگر بر ضرورت بررسی عمیق‌تر انگیزه‌های پشت پرده سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ و تاثیر آن بر سرنوشت ملت‌ها تاکید می‌کند و پرسش‌های جدی را درباره عدالت و برابری در روابط بین‌الملل مطرح می‌سازد.

منبع: ایرنا/

مطالب مفید