سینمایی که زخمهای زمان را به تصویر میکشد
ایرنا: سینمای ایران ۱۲۴ ساله شد. امروز شمع تولد سینمایی را فوت میکنیم که برای رسیدنبه جایگاه کنونی خود، رنج دوران برده و زخمهای کاری و عمیق بسیاری را تجربه کردهاست.
امروز، برای ما روز سینماست. سینمایی که چه بخواهیم مبنایش را ورود دوربین بهکشور در سال ۱۲۸۹ بدانیم و چه اولین تولید فیلم فارسی در سال ۱۳۲۷، با مولودیمواجه هستیم که در تمام این اعصار، رنج دوران برده است. جالب آنکه هیچ شاخهایاز فرهنگ به اندازه سینما نتوانسته برای ایران در مجامع مختلف جهانی، کسب افتخارکند و این شرایط، در قاموس انصاف برای سینمای ایران نبود و نیست.
اما امروز بهشدت امیدواریم. گوشههای رینگ سینما، بر همگان مشخص و مسجلشده و اتفاقهای خوبی در حال رخ دادن است. بخش گستردهای از ناوگان سینماییکشور، نوسازی شده و به ابزارها و لجستیک مدرن تجهیز گشته است. تعداد سالنهایسینمایی کشور در حال رسیدن به عدد ۹۰۰ است و هر ماه، از تعداد شهرهای فاقدسینما کاسته میشود.
با اشاعه زیرساختها و انتقال خردهفرهنگ پاسداشت سینما به نسلهای بعدی، زمینه قدرت گرفتن بیشتر بخش خصوصی و مستقل تولید و توزیع فراهم شده و سبب میشود سینمای ایران پس از دههها، با ۳ هزار سالن و صد هزار مخاطب و گیشه ده هزار میلیاردی به سمت فرآیند صنعتی شدن پیش رود
اکنون ماههای متمادی است که استقبال خوبی از پدیده سینما به عمل میآید و عمرآن حرکت ناامن سینوسی استقبال مخاطبان از فیلمهای روی پرده، پایان یافته است. سینما اکنون در هر بازه زمانی و مکانی، با استقبال خوب و نسبتا خوب بدرقه میشود وشاخصهای رشد مخاطب، پیاپی در حال شکستن رکوردهای قبلی است تا جایی کهبرای امسال، قطعا تعداد مخاطبان از ۳۰ میلیون نفر فراتر خواهد رفت. این آمار اگرچهدر تراز وضعیت نرمال و استاندارد جهانی، اتفاق بزرگی محسوب نمیشود، اما این آماربرای امسال سینمای ایران یعنی آنکه رکورد ۲۴ ساله مخاطب در سینمای ایرانشکسته خواهد شد و این یعنی همان حس امیدواری که در ابتدا به آن اشاره شد. تداوم این روند که دیگر احساس میشود به یک سنت تبدیل شده و دیگر نمیتوانسبکزندگی مردم را به دوران پیش از کرونا بازگرداند، سبب میشود تا سال آینده،موجبات گذر از این ۳۰ میلیون نفر فراهم شود و…
این اتفاق اگرچه سینمای ایران را به مرز صنعتیشدن نزدیک میکند اما برخیسازوکارهای فعلی سبب شده تا فعلا نتوانیم به اقتصاد آزاد سینما فکر کنیم. هر چندکه باز هم این امیدواری وجود دارد تا با اشاعه زیرساختها و انتقال خردهفرهنگپاسداشت سینما به نسلهای بعدی، زمینه قدرت گرفتن بیشتر بخش خصوصی ومستقل تولید و توزیع فراهم شده و سبب میشود سینمای ایران پس از دههها، با ۳هزار سالن و صد هزار مخاطب و گیشه ۱۰ هزار میلیاردی به سمت فرآیند صنعتی شدنپیش رود.
در بخش تولید نیز پس از یک دوره قهر و دلخوری و دوری، اکنون به یک ساحلشبهآرامش گونهای رسیدهایم. اینکه امروز بیش از ۵۰ پروژه در گونههای مختلفسینمایی با طیفهای فکری متنوع، در مراحل مختلف تولید به سر میبرند، خودبهترین خبر برای دلسوازن هنر هفتم این سرزمین است. اینکه امروز بیش از آنکه خبرخانهنشینی و انزوای فلان کارگردان و بازیگر را بشنویم، از تعدد و تکثر کارها میشنویم. اینکه از همین الان تخمینها از یک جشنواره فجر داغ و پرچهره سخن میگویند، رخوتچندینساله را از بین میبرد که طی آن هیچ خبر خوشایندی از جشنواره به گوشنمیرسید و بزرگترین اتفاق سینمایی کشور، به عرصهای برای کشمکش طیفهایمختلف فکری در حوزه سینما تبدیل شده بود.
در بخش تولید پس از یک دوره قهر و دوری، اکنون به یک ساحل شبهآرامش گونهای رسیدهایم. اینکه امروز بیش از ۵۰ پروژه در گونههای مختلف سینمایی با طیفهای فکری متنوع، در مراحل تولید به سر میبرند، خود بهترین خبر برای دلسوازن هنر هفتم این سرزمین است
اینها همه یعنی امیدواری. یعنی به آینده نهخیلی دور، با وجود تمام این فکتها، بهدیده تردید نگاه نکنیم. اینکه نگوییم استاندارد سالن در جهان، یک سالن به ازای هر ۱۰هزار نفر است و اگر جمعیت ایران را ۹۰ میلیون نفر فرض کنیم باید ۹ هزار سالن داشتهباشیم و اکنون که هنوز به مرز ۱۰۰۰ سالن نرسیدهایم، نباید سودای صنعتیشدن ورقابت با کشورهایی چون ترکیه را داشته باشیم. نگوئیم که گیشه ۱۲۰۰ میلیاردی سالگذشته در نتیجه یک اتفاق تصافی به نام فسیل بود چرا که اگر اینگونه بیاندیشیم وایمان داشته باشیم هرگز گیشه ۲ هزار میلیاردی امسال را باور نخواهیم کرد گرچهنشانهها، عبور از این میزان گیشه است آنهم با گیشه در آستانه ۹۰۰ میلیاردی امروز کهدرنتیجه حدود ۶ ماه اکران رقم خورده است؛ ۶ ماهی که سهماه آن، رمضان، محرم وصفر بود و پر از تعطیلات و رکود سینمایی.
اکنون هم هنرمندان و هم مدیران سینمایی، به یک همگرایی رسیدهاند که نبایدبیدلیل مزاحم یکدیگر باشند، چراکه هرگونه اختلاط غیرفنی میان آنها، به اتلاف وقت وسرمایه و عمرشان ختم خواهد شد بنابراین رونق کنونی را نباید حاصل انتقال قدرت ازدولتی به دولتی دیگر، بلکه باید درنتیجه تهنشین و رسوب این تفکر دانست که پس ازدههها کشمکش و استیلای قدرتنمایی هر دو قطب به دست آمده است؛ سینمایایران برای رسیدن به چنین جایگاهی، رنج دوران برده است و نباید این گشایشها را درنتیجه فعلیتی موقت یا کنشی محدود قلمداد کرد که چنین تفکر و تصوری، جفاییبزرگ در حق سینماگر، مدیران سینمایی و اصالت سینمایی است که فراز و نشیبهایبسیاری را از سر گذرانده تا به شرایط فعلی امروز رسیده است.
اکنون تمام طرفها، قواعد بازی را فرا گرفتهاند و به یک نقد درونگفتمانی رسیدهاندپس بر هر قلبی که برای سینمای ایران میتپد واجب است که از ناامید کردن و آیه یاسخواندن اجتناب کند و بهزعم خود و جایگاهی که دارد، در جهت پروار کردن سینمایملی و کمک کردن به آن همت کند که ناامید کردن، حرکت در خلافجهت منافع اینسینمای مظلوم و زخمخورده است. اکنون تمام نشانهها و پدیدارها گواهی میدهندکه آینده برای سینمای ایران به شدت روشن است.