تفأل بر حافظ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳؛ ساقی برخیز، و جام عشق را بچرخان!

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

ساغر می‌بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را

گر چه بدنامیست نزد عاقلان
ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را

دود آه سینهٔ نالان من
سوخت این افسردگان خام را

محرم راز دل شیدای خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را

شرح لغت: گام:مراد و آرزو

تفسیر عرفانی:‌

۱- چرا تا این اندازه به خود رنج می‌دهی و اعصاب خود را ناراحت می‌کنی؟ شما که انسانی پاک و دارای قلبی مهربان و با صفا هستید، چرا زود رنج هستید و وسواس دارید، دنیا را هر طور گرفتی، همان گونه می‌شود.

۲- درست است که دل در گرو مهر کسی داری و دم بر نمی‌آوری و با یاد او خوش هستی، اما بدان که راز دل خود را با هر کسی نگویی، زیرا با صبر این مشکل حل میشود و به مرادت می‌رسی، اما کمی با حوصله باش و گاهی پنهانی از او سراغی بگیر.

۳- حال و هوای شما مانند کسی است که می‌گوید: “اگر چه نخواستن شهرت نزد خردمندان بدنامی است ولی ما خواستار نام و مقام نیستیم، بلکه به مستی و رسوایی عشق، دل خوش داریم. ” این مطلب را حضرت حافظ در بیت سوم به شما گوشزد می‌کند

تعبیر غزل:

وقت آن رسیده که در وجود خود انقلاب کنی و غم و غصه گذشته را به دست فراموشی بسپاری. بیش از این فکر کم و زیاد دنیا را مکن. سعی کن بر وسوسه‌های وجود خود فائق شوی. گرچه احساس تنهایی می‌کنی و کسی را محرم دل خود نمی‌بینی، ولی با امید به خدا و پیشه کردن صبر و بردباری کامیابی به سراغت خواهد آمد.

 

مطالب مفید