۱۰ فیلم شگفت‌انگیز ژانر شمشیر و صندل که باید ببینید؛ از “اسکندر” تا “برخورد تایتان‌ها”

بهترین فیلم های تاریخ سینما در ژانر شمشیر و صندل


۱۰- Alexander (2004)
۹- Immortals (2011)
۸- Exodus: Gods and Kings (2014)
۷- Clash of the Titans (2010)
۶- Wrath of the Titans (2012)
۵- Troy (2004)
۴- ۳۰۰ (۲۰۰۶)
۳- Spartacus (1960)
۲- Ben-Hur (1959)
۱- Gladiator (2000)

۱۰- Alexander (2004)

«بر ترست غلبه کن و قول می دهم بر مرگ غلبه خواهی کرد». فیلم  اسکندر  یا  الکساندر  زندگی یکی از مشهورترین فاتحان تاریخ را بررسی می کند. این فیلم به قدرت رسیدن اسکندر مقدونی (کالین فارل) را روایت می کند، داستانی که با بزرگ شدن او تحت نظر ارسطو (کریستوفر پلامر) آغاز شده و در نهایت به رسیدن او به عنوان پادشاهی مقدونیه منتهی می شود. از آنجا، اسکندر لشکرکشی بلندپروازانه ای را برای فتح ایران و گسترش امپراتوری خود تا آن سوی جهان شناخته شده آغاز می کند. محصول نهایی بسیار بهم ریخته و معیوب است، اما به طرز غیرقابل انکاری جاه طلبانه ساخته شده و سکانس های به یاد ماندنی متعددی دارد.

صحنه‌های خونین جنگ، نبردهای تن به تن، و رویارویی‌های پرتنش و احساسی به زیبایی از طریق فیلم‌برداری پر از فراز و نشیب رودریگو پریتو به تصویر کشیده شده‌اند. علیرغم اینکه الکساندر بیش از حد طولانی است (و دارای چند بازی ضعیف)، هنوز هم تماشای آن لذت بخش است، به خصوص برای کسانی که به این دوره از تاریخ علاقه مند هستند. داستان بسیار مبتذل، البته سرگرم کننده و از نظر بصری چشمگیر است. قهرمان داستان شخصیتی پیچیده و ابرانسان است، و این بدان معناست که هر فیلمی در به تصویر کشیدن درست و کامل شخصیت او با مشکل مواجه می شود، اما الکساندر تلاش در خور تقدیری در این زمینه داشته است.

۹- Immortals (2011)

«برای افتخار بجنگ. برای آینده ات بجنگ. برای جاودانگی بجنگ». این دیالوگ بسیار مهیج در اساطیر یونان، دیالوگی از هنری کاویل در نقش قهرمان تسئوس است. محور داستان تلاش های او برای متوقف کردن شاه ستمگر و بیرحم هایپریون (میکی رورک) است که به دنبال آزاد کردن تایتان ها و سرنگونی خدایان است. در حالی که ارتش هایپریون یونان را ویران می کند، تسئوس باید به عنوان یک قهرمان، با هدایت زئوس (لوک ایوانز)، برای نجات بشریت از نابودی قیام کند.

کارگردانی این فیلم بر عهده تارسم سینگ، کارگردان فیلم فانتزی و باشکوه The Fall است. سبک خاص فیلمسازی او در سراسر این فیلم دیده می شود، از تصاویر خاص گرفته تا مناظر ساخته شده توسط کامپیوتر و سه بعدی استریوسکوپی. مانند اسکندر،  فناناپذیران  نیز اغلب در زمینه روایت و شخصیت‌پردازی دچار نقص است، اما از طریق آتش بازی های بصری و دیزاین های هیجان‌انگیز این نقص را جبران می‌کند. صحنه‌های نبرد خدایان و تایتان‌ها، به طور خاص، مطمئناً علاقمندان به اسطوره های یونانی را راضی می‌کند. این یکی از منحصربه‌فردترین برداشت های قرن بیست و یکم از داستانی در سبک کلاسیک شمشیر و صندل است.

۸- Exodus: Gods and Kings (2014)

«چه کسی این غیرممکن ها را به خورد شما داده است؟ فقط برده ها به این حرف ها گوش می دهند». فیلم Exodus: Gods and Kings بازگویی حماسی ریدلی اسکات از داستان موسی (کریستین بیل) در کتاب مقدس و مأموریت او برای نجات بنی اسرائیل از بردگی در مصر است. تمرکز فیلم بر روابط پیچیده بین موسی و رامسس (جوئل اجرتون) است، کسانی که روزگاری همرزم و اکنون دشمنان یکدیگر هستند، در شرایطی که موسی با امپراتوری مصر مخالفت می کند.

اسکات یک حرفه ای تمام عیار در ساخت فیلم های حماسی است و این تخصص در اینجا در بدلکاری های هیجان انگیز سکانس های ارابه ها و سکانس های باشکوه نبرد به نمایش گذاشته می شود (برخی دارای هزاران سیاهی لشکر هستند). پایان داستان در دریای سرخ به طور ویژه ای چشمگیر است و صحنه های طاعون به شدت دلخراش هستند. با این وجود، این واقعیت که فیلم موسی را به عنوان یک قهرمان اکشن تجسم می‌کند، گهگاه لحظات عجیب و غریبی را رقم زده و وزن روایت را تضعیف می‌کند. فیلم  خروج: خدایان و پادشاهان  ممکن است چیز جدیدی برای ارائه نباشد، اما این یک روایت پرتنش است و مسلماً بهتر از آن چیزی است که همه فکر می کنند.

۷- Clash of the Titans (2010)

«کراکن را آزاد کن!». سم ورتینگتون در این فیلم نقش پرسئوس، پسر نیمه خدای زئوس (لیام نیسون) و شخصیت اصلی داستان را بازی می کند. او در حال انجام ماموریتی متهورانه برای شکست هیولای کراکن و نجات شهر آرگوس است. در طول این ماموریت، او با موجودات اساطیری مختلف، از جمله مدوسا (ناتالیا ودیانوا) و عقرب های غول پیکر روبرو می شود، در حالی که با خشم خدایان مبارزه می کند. ورتینگتون در این فیلم گروهی از بازیگران برجسته مانند رالف فاینز، جما آرترتون، مدس میکلسن و نیکلاس هولت را در کنار خود دارد.

نبرد تایتان ها  در زمان اکران یک موفقیت تجاری بزرگ بود، اما منتقدان بسیار به آن نقد داشتند – مسلماً بیش از حد. بدون شک فیلم داستانی احمقانه دارد ، اما در عین حال جذاب نیز هست. ورتینگتون برای ایفای نقش اصلی فیلم چندان ضعیف نیست، اما کاستی های او عمدتاً با سرعت روایت بالای فیلم و موجودات به یاد ماندنی فراوان پوشانده می شود. ممکن است طرفداران این فیلم استاپ موشن اصلی از جلوه های کامپیوتری خوششان نیاید، اما Clash of the Titans هنوز هم فیلم جذابی به شمار می آید که باعث شده بسیاری بارها این فیلم را تماشا کنند. این فیلم همچنین یکی از موفق‌ترین فیلم‌های زیرژانر شمشیر و صندل بود، یک فیلم قابل توجه در زمانی که عرضه‌های این ژانر بسیار کم و بافاصله زیاد بود.

 

SAM WORTHINGTON as Perseus in Warner Bros. Pictures’ and Legendary Pictures’ action adventure “WRATH OF THE TITANS,” a Warner Bros. Pictures release.

۶- Wrath of the Titans (2012)

«قدرت خدایان را حس کنید!». فیلم  خشم تایتان ها  از جایی شروع می شود که نبرد تایتان ها به پایان می رسد، در حالی که یک بار دیگر پرسئوس برای ماموریتی خطرناک فرا خوانده می شود، این بار برای جلوگیری از قیام تایتان کرونوس انتقام جو و نابود کردن خدایان. قهرمان ما باید به دنیای اموات سفر کند و با چالش های هرکول، از سایکلوپ گرفته تا یک هزارتوی مرگبار روبرو شود تا جهان را از نابودی نجات دهد. این فیلم، اکشن و جلوه های ویژه را به مرحله تازه ای می برد و نبردها و درگیری های حماسی بیشتری با هیولاها و خدایان ارائه می دهد.

مطمئناً، برخی از بازی‌ها مصنوعی هستند و بسیاری از دیالوگ‌ها انگار که از یک کتاب کمیک گرفته شده‌اند، اما Wrath of the Titans همچنان یک فیلم سرگرم کننده پاپ کورنی است، با جلوه‌های بصری برتر و کارگردانی خوبی از جاناتان لیبسمن ( نبرد: لس آنجلس ،  هیلو ). این فیلم همچنین کمی به اسطوره‌شناسی واقعی‌ یونانی نزدیک تر است، حتی اگر باز هم برداشتی عجیب و غریب از شخصیت‌های معروفش داشته باشد. وقتی صحبت از فیلم‌های اکشن، نمایش عضله و خارق‌العاده به میان می‌آید، Wrath of the Titans همان چیزی است که می‌توانید درخواست کنید.

۵- Troy (2004)

«جاودانگی! بگیر! مال توست!».  تروی  بازگویی ایلیادِ هومر است، داستانی که بر وقایع جنگ تروآ تمرکز دارد. تمرکز داستان بر روی آشیل (برد پیت) است که با میل شدید خود برای افتخار ابدی دست و پنجه نرم می کند، در حالی که در جبهه یونانی ها در محاصره تروآ شرکت می کند. کارگردانی ولفگانگ پترسن با کمک بازی متعهدانه و درونگرایانه پیت، واقع گرایی تلخی را به این داستان باستانی می آورد.

بازیگران نقش های مکمل نیز قوی هستند و بسیاری از چهره های مشهور دهه ۲۰۰۰ در این فیلم ظاهر می شوند: اورلاندو بلوم، دایان کروگر، شان بین، برایان کاکس، برندان گلیسون و رز بیرن. با این حال، بهترین نقش آفرینی فیلم به ستاره ای از یک دهه قبل می رسد: پیتر اوتول در نقش پریام، پادشاه تروآ. فیلم Troy ممکن است به پای شکوه منبع اصلی خود نرسد، با این وجود، با نبردهای بزرگ و بسیار خوش ساختی همراه است. دوئل‌های بسیار نزدیک و تن به تنی در میانه این درگیری بزرگ رخ می دهند، مانند دوئل بین آشیل و هکتور (اریک بانا).

۴- ۳۰۰ (۲۰۰۶)

«اینجا اسپارت است!». جرارد باتلر در نقش شاه لئونیداس، فرمانده نیروهای اسپارتی که در برابر ارتش عظیم ایرانی ایستادگی کردند، در نقشی ماندگار و البته بحث برانگیز ظاهر می شود. اسپارتان ها در ترموپیل مقابل نیروهای ایرانی ایستادگی می کنند، اگرچه روایت آن بیش از حد حماسی، اسطوره سازانه و اغراق‌آمیز است، اما یکی از نادیده گرفته شده ترین داستان های جذاب تاریخ است، و زک اسنایدر با این اقتباس از رمان گرافیکی فرانک میلر به خوبی این کار را انجام می‌دهد. این فیلم داستانی از شجاعت، خیانت، خشونت، و پیروزی علیرغم ناامیدی است.

روایت فیلم مسلماً بسیار ساده انگارانه است، اما هنوز چیزهای زیادی برای لذت بردن در فیلم  ۳۰۰  وجود دارد. تصاویری خاص و تاریک، میدان های نبرد غرق در خون، سکانس های مبارزه شرورانه و فراوان، دیالوگ های به یاد ماندنی، قتل عام هایی رقص گونه، و مردمانی که با تحثیر به درون چاه ها انداخته می شوند. فیلم ۳۰۰ فیلمی جنجالی، پرهیاهو و خبرساز با ظرافت های جذاب است.به همین خاطر، این فیلم یک موفقیت بزرگ تجاری بود (با وجود نقدهای منفی فراوان ) و همچنان یکی از شناخته شده ترین فیلم های اکشن دهه ۲۰۰۰ است.

۳- Spartacus (1960)

«من اسپارتاکوس هستم!». این فیلم کلاسیک، کرک داگلاس را در نقش شخصیت اصلی، یک برده به نام اسپارتاکوس که گلادیاتور شده و اکنون رهبری یک شورش عظیم علیه امپراتوری روم را بر عهده دارد، به کار می گیرد. اسپارتاکوس از آغازی ناگواری به شکوه گلادیاتوری رسیده و به نماد مقاومت در برابر ظلم تبدیل می‌شود. این فیلم یک اثر حماسه هوشمندانه و استادانه با طراحی لباس غیرمعمول است، جایی که استنلی کوبریک تصویری تاریک‌تر و مدرن‌تر به عناصری می‌دهد که توسط سیسیل بی. دمیل رایج شده بود.

این کارگردان در زمان ساخت این فیلم تنها ۳۰ سال سن داشت، اما این پروژه بزرگ را با مهارتی استادانه هدایت کرد، موضوعی که در سکانس های جنگی عظیم فیلم که به ۸۰۰۰ سرباز از پیاده نظام اسپانیا نیاز داشت، مشهود بود. کوبریک همچنین بازی های خارق العاده ای از بازیگران می گیرد. داگلاس در فیلم فوق العاده است، لارنس اولیویه، جین سیمونز، تونی کورتیس، چارلز لاتون، و پیتر اوستینوفِ برنده اسکار، در بهترین بازی دوران حرفه ای خود، فوق العاده هستند. به همه این دلایل،  اسپارتاکوس  فورا به نماد هالیوود و فیلم های حماسی تبدیل شد. تاثیر آن در صحنه‌ای که ده‌ها مرد ادعا می‌کنند اسپارتاکوس هستند، آشکارتر می شود، ایده‌ای که از آن زمان تا به حال بارها کپی برداری و تقلید شده است.

۲- Ben-Hur (1959)

»خدایا به من انتقام عطا کن! دعا می کنم زنده باشی تا من برگردم.» این داستان حماسی از خیانت، انتقام و رستگاری، از نظر سبک فیلسازی بسیار جلوتر از زمان خود بوده و یک موفقیت بزرگ در باکس آفیس (در آن زمان دومین فیلم پرفروش جهان تنها بعد از  بر باد رفته ) و یکی از بهترین سینمای دهه ۵۰ بود.  بن هور  در مورد یک شاهزاده یهودی (چارلتون هستون) است که توسط دوست رومی خود مسالا (استفان بوید) مورد خیانت قرار گرفته و به بردگی فروخته می شود. از آنجا، بن هور وارد مسابقات ارابه سواری شده و قهرمان می شود، در حالی که برای انتقام نقشه می کشد.

بن هور یک هیولای واقعی در دنیای فیلمسازی است که با ساعت ۲۱۲ دقیقه طول روایت و با دیزاین پیچیده و بدلکاری های بسیار دقیق و ظریف از بهترین فیلم های حماسی تاریخ سینماست. مسابقه ارابه ها در اوج فیلم به تنهایی باعث شده این فیلم جایگاه خود را در تاریخ سینما تضمین کند، اما بن هور در سطح روایی نیز موفق است و به معنای واقعی کلمه، داستانی فراانسانی از کتاب مقدس را روایت می‌کند. شخصیت‌ها پیچیده و قانع‌کننده هستند و لحظات بسیار احساسات برانگیزی بین آنها وجود دارد که مضامین بزرگ‌تر و جهانی را مورد بحث قرار می دهند.

۱- Gladiator (2000)

«علاقمند نیستی؟». وقتی صحبت از بهترین فیلم‌های شمشیر و صندل به میان می‌آید، به سختی می‌توان از این جواهر ریدلی اسکات درباره ماکسیموس (راسل کرو)، یک ژنرال رومی که توسط امپراتور فاسد کومودوس (خواکین فینیکس) مورد خیانت قرار گرفته و به بردگی کشیده می شود، فراتر رفت. ماکسیموس که به دنبال انتقام قتل خانواده‌اش است، نردبان های ترقی را در رده گلادیاتورها طی می کند و در حالی که برای زندگی‌اش در کولوسئوم مبارزه می‌کند، صاحب شهرت و قدرت می شود.

در اینجا شباهت های زیادی با اسپارتاکوس وجود دارد، اما  گلادیاتور  از نظر مقیاس و سبک بصری از آن فیلم فراتر می رود. با تصاویر باشکوه، اما نه بیش از حد، این فیلم به وضوح از زمان خود جلوتر بود. منبع الهام اصلی فیلم تابلوی شست برگشته (Pollice Verso) بود که به ادعای اسکات، امپراتوری روم را «با تمام شکوه و شرارت» به تصویر می‌کشد. روایت فیلم نیز به همین شکل از ابتدا تا پایان سرگرم کننده است و شخصیت ها در ذهن باقی می مانند. در نتیجه، گلادیاتور با دیالوگ هایی ماندگار در باکس آفیس موفق شد و جوایز زیادی را از آن خود کرد، فیلمی که ژانر شمشیر و صندل را احیا کرد و مظهر آن شد.

مطالب مفید