شکرخدا گودرزی: شاهنامه، شناسنامه و گواهینامه فرهنگی ایرانیان
شکرخدا گودرزی در حال کار روی نمایشنامه «رستم و سهراب» از شاهنامه فردوسی برای تولید و اجرا در سال جاری است.
شکرخدا گودرزی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر که چندی پیش نمایش «بیژن و منیژه» را روی صحنه برد، درباره جدیدترین فعالیت خود در زمینه تولید و اجرای اثری نمایشی به مهر گفت: در حال نگارش نمایشنامه «رستم و سهراب» هستم، تلاش میکنم که تجربه سالیان کار کردن روی شاهنامه را در نگارش این اثر استفاده کنم. در حالی که ۶۳ سالگی را پشت سر گذاشتهام و از دروازه ۶۴ سالگی میگذرم با اطمینان میگویم نه تنها علاقهام به شاهنامه روز به روز بیشتر و بیشتر شده بلکه به عمق و غنای شاهنامه بیش از پیش پی میبرم.
وی درباره اهمیت شاهنامه و ضرورت پرداختن به آن، یادآور شد: شاهنامه شناسنامه و سند فرهنگی ما ایرانیان است. شاهنامه نه نامه شاهان بلکه خردنامه است و همه ویژگیها و مولفههای فرهنگی این سرزمین را دارا است. فردوسی همچون پدیدارشناسی چیرهدست همچون کییر کهگور یا ژان پل سارتر یا کامو و کافکا مهمترین ایدهها و نظریاتش را در قالب داستان بیان کرده است که از جمله داستانهای تاثیرگذار شاهنامه، ابر داستان «رستم و سهراب» است؛ داستانی پر از عشق، بزم و رزم که وقتی شاهنامهخوانان به سهرابکشون میرسیدند مردم چنان به هیجان آمده بودند که برای نکشتن سهراب پول یا پیشکش میپرداختند. داستانی که دارای خصوصیات و ویژگیهای خاصی است، داستانی که با گذشت زمان کهنه نمیشود اما خصلت و ویژگیهای انسانی را دقیق و درست بیان میکند. بنابراین این داستان را دستمایه جدیدترین کارم قرار دادم، کاری که در تداوم مسیر نمایشنامهنویسی من به این منجر شد که با مدد از روح بزرگ فردوسی روزهای پایانی نگارش این اثر بزرگ را سپری کنم.
این هنرمند با سابقه تئاتر افزود: برای من که علاقهام به این سرزمین از آثارم پیدا است و شاهنامه یک منبع عظیم و قابل اتکاست، درست است که دورههای تاریخی این سرزمین را خواندهام اما شاهنامه برایم چیز دیگری است. شاید بتوانم این را بگویم آنچه موجب نیرو و حرکت من شده شخصیت بزرگ حکیم طوس است. به همین دلیل است که شاهنامه برای من حکم سند ملی این سرزمین را دارد و پشتوانه محکمی برای ادبیات و فرهنگ و هنر است و داستان «رستم و سهراب» یکی از عجیبترین، تکاندهندهترین، دراماتیکترین و تاثیرگذارترین داستانهای شاهنامه و جهان است، داستان پسرکشی که نمونه آن در ادبیات ایرلند داستان «کوهولین» است. «رستم و سهراب» یکی از داستانهای تراژیک شاهنامه است، داستانی که برای طرفداران نظریه تقدیرگرایی یکی از ارجاعات بیبدیل محسوب میشود. امیدوارم بتوانم این اثر را هرچه زودتر روی صحنه ببرم.
گودرزی با اشاره به اینکه همزمان تلاش میکند نمایشنامه خواجه نصیرالدین طوسی را که چندین سال پیش نوشته و قبل از شیوع کرونا به تالار وحدت پیشنهاد داده بود روی صحنه ببرد، تأکید کرد: روی صحنه بردن چنین آثاری یا اسپانسر بسیار فرهنگی و پشتوانه محکمی که دغدغه فرهنگ و هنر داشته باشد، لازم دارد یا دولت باید حامی و پشتوانه تولید چنین آثاری قرار بگیرد که متاسفانه دولت از حمایت تولید متون ملی فرسنگها فاصله گرفته است.
وی در بخش پایانی سخنان خود تصریح کرد: من در تولید آثارم همیشه کمترین حمایت را در روزگاری که برخی از همکارانم بیشترین حمایتها را از دولت میگرفتند، گرفته ام. مثلا من در سال ۹۶ پس از سالها تلاش توانستم نمایش «سهروردی» را روی صحنه ببرم و ۱۰۰ میلیون حمایت بگیرم و این درست زمانی بود که برخی همکارانم حمایتهای۳۵۰ یا ۵۰۰ و حتی ۸۰۰ میلیونی دریافت کرده بودند. من در اکثر کارهایم بیشترین دغدغه تئاتر ملی و استفاده از متون کهن را داشتهام اما همیشه با کمترین حمایت رو به رو بودهام. این حمایت اندک یا بیحمایتی هرگز مرا از ادامه راه و استفاده از بهترین بازیگران تئاتر در فشار قرار نداده است. تلاش میکنم تا زمانی که حافظهام یاری میدهد و قلمم مینویسد و توان هدایت بازیگران را دارم در راه سربلندی، شکوفایی و خوشبختی مردم سرزمین با آرمان صلح و همزیستی مسالمتآمیز دست از خلاقیت و خلق آثار نمایشی برندارم.