اسطوره مهر و پیوند آن با شب یلدا: یک روایت باستانی زیبا

راهنماتو – در آن سال‌های دور، که جهان هنوز جوان بود و انسان‌ها زندگی خود را در دامن کوه‌ها و دشت‌ها می‌گذراندند، تاریکی و روشنایی در نبردی ابدی با هم بودند. مردم آن روزگار، هر روز را چشم‌انتظار آمدن خورشید بودند و شب‌ها را با ترس از سیاهی و سکوت، به امید طلوع دوباره سپری می‌کردند.

روزی رسید که شب از همیشه بلندتر شد. سرما از کوه‌های پوشیده از برف پایین آمد و در دل دشت‌ها رخنه کرد. تاریکی چنان قدرت گرفته بود که مردم بیم آن داشتند خورشید دیگر هرگز طلوع نکند. زمین سرد و سخت شده بود و همه‌چیز رنگ خزان به خود گرفته بود. در چنین شبی که تاریکی به اوج خود رسیده بود، مادر زمین صدایی شنید؛ صدای شکاف برداشتن سنگ‌ها. از دل عمیق‌ترین سنگ، نوری درخشید و از آن نور مهر زاده شد.

مهر، ایزدی با چهره‌ای درخشان و لباسی از جنس آفتاب، بر فراز کوه‌ها ایستاد و به جهان نگاهی انداخت. با تولد او، تاریکی عقب نشست. مردم که حیران و شگفت‌زده به آسمان می‌نگریستند، دیدند که چگونه نور آرام‌آرام بر جهان سایه می‌افکند و خورشید، که گویی خود مهر بود، دوباره برمی‌خیزد.

مهر: ایزد نور، پیمان و عدالت

تولد مهر، نشانه‌ای از تولدی دوباره برای جهان بود. او از دل سنگ‌های سخت زاده شد؛ گویی که نور از قلب تاریکی‌ها بیرون آمده باشد. با زاده شدن مهر، زمین دوباره نفس کشید و گرمایی دلپذیر بر جهان تابید. داستان‌ها می‌گویند که مهر نه تنها خورشید را به زندگی بازگرداند، بلکه با خود عدالت و راستی را نیز به همراه آورد. او الهام‌بخش انسان‌ها شد تا در برابر تاریکی‌های زندگی مقاومت کنند و به نور ایمان داشته باشند.

مهر در فرهنگ ایران باستان تنها نماد خورشید نبود. او همچنین خدای پیمان، وفاداری و دوستی به شمار می‌رفت. در اساطیر ایرانی، مهر ضامن عهد و پیمان‌های میان انسان‌ها و خدایان بود. بندهای اوستا مهر را ایزدی توصیف می‌کنند که از قدرت بی‌پایانی برای نگهبانی از پیمان‌ها برخوردار است. گفته شده هر جا پیمانی شکسته شود، مهر با نیزه‌ای نورانی وارد عمل می‌شود و عدالت را برقرار می‌کند.

در کتاب اوستا، به‌ویژه در مهر یشت، مهر به‌عنوان ایزدی قدرتمند و راست‌گرا توصیف شده است. اوست که بر فراز بلندترین قله‌های البرز می‌ایستد و همه‌چیز را زیر نظر دارد. هیچ‌کس نمی‌تواند از نگاه نافذ مهر بگریزد. او نه تنها نگهبان خورشید و روشنایی است، بلکه حافظ زندگی، عشق و عدالت نیز هست. مهر یشت او را به‌صورت جنگجویی قدرتمند تصویر می‌کند که همواره آماده است تا با نیروهای اهریمنی بجنگد و نور را بر جهان حاکم کند.

نبرد مهر با تاریکی

اما این پایان ماجرا نبود. تاریکی نمی‌خواست به این سادگی شکست را بپذیرد. در حالی که مهر با نور خود زمین را گرم می‌کرد، اهریمنِ تاریکی از دل سیاهی‌ها برآمد. او می‌خواست بار دیگر جهان را در سیاهی فرو برد. مهر با نیزه‌ای از جنس نور به جنگ اهریمن رفت.

نبردی بزرگ در گرفت. مردم از دل خانه‌هایشان صدای رعد و برق را می‌شنیدند و می‌دیدند که آسمان به لرزه افتاده است. این نبرد نه تنها در آسمان، بلکه در قلب انسان‌ها نیز جریان داشت؛ جایی که امید و ناامیدی به جنگی بی‌پایان مشغول بودند. مهر، با شجاعت و نیرویی که از نور الهی می‌گرفت، سرانجام اهریمن را شکست داد و او را به اعماق تاریکی راند. این پیروزی نه فقط برای ایزد مهر، بلکه برای تمامی انسان‌ها بود.

جشن یلدا و نمادهای اسطوره‌ای آن

مردم به پاس این پیروزی، هر سال در بلندترین شب سال گرد هم می‌آیند تا آمدن دوباره نور را جشن بگیرند. آنان آتش روشن می‌کنند تا نشانی از نور مهر باشد، انار می‌خورند که یادآور خون زندگی‌بخش مهر است، و هندوانه که نماد روشنایی تابستان است، بر سفره‌هایشان می‌گذارند. آن‌ها تا سپیده‌دم بیدار می‌مانند، زیرا می‌دانند که پس از تاریک‌ترین لحظه، نوری درخشان‌تر از همیشه طلوع خواهد کرد.

یلدا نه تنها شبی برای شادی و دورهمی است، بلکه هر جزء از مراسم آن نمادی از این اسطوره کهن است:


انار: دانه‌های درخشان انار، نماد خون مهر و زندگی تازه هستند. هر دانه انار، گویی شعله‌ای از نور است که تاریکی را روشن می‌کند.



هندوانه: هندوانه با رنگ سرخ درونش، نمادی از گرما و روشنایی خورشید است که مهر به جهان هدیه داده است.



آتش: آتش در شب یلدا به یاد نبرد مهر با اهریمن افروخته می‌شود؛ آتشی که نور و گرما را به جهان بازمی‌گرداند.


یلدای امید

یلدا، بیش از یک شب طولانی، نمادی از تولد دوباره است؛ تولدی که ریشه در اسطوره‌ای زیبا و جاودانه دارد. این شب به ما یادآوری می‌کند که امید همیشه هست و پس از هر تاریکی، نوری شگفت‌انگیز در انتظار ماست. همان‌گونه که مهر از دل سنگ شکفت و جهان را از نو روشن کرد، ما نیز می‌توانیم در لحظات دشوار، نوری از دل تاریکی بیافرینیم. یلدا شب پیروزی است؛ پیروزی نور بر تاریکی، محبت بر کینه و امید بر ناامیدی.

در دل این شب کهن، زمزمه‌ای از امید جاری است. گویی مهر هنوز هم از دل تاریک‌ترین سنگ‌ها، از میان سختی‌ها و دشواری‌ها، زاده می‌شود و به ما یادآوری می‌کند که زندگی، هر چقدر هم سخت، با نور و امید معنا پیدا می‌کند. داستان یلدا، داستان همه ماست؛ داستان شکفتن، جنگیدن و پیروزی در تاریک‌ترین لحظات زندگی.

 

 

مطالب مفید