شعر زیبای روز مادر + اشعار عاشقانه برای مادرم • مجله تصویر زندگی
اشعار زیبای روز م
«شعر روز مادر»
مـادر تــو بـهشــت جـاودانــی مـادر
خــورشـیـد بـلـنـد آســمـانی مـادر
در چشم تـو نـور زندگانـی جـاریـست
سر چشمه ی مهر بیکرانی مـادر
****شعر روز مادر****
ای کـاش کـه تـا ابــد نــمـیــرد مادر
یـا هـستـی جـاودان بـگیـرد مادر
مهر است سراسر وجودش تــا هـست
ای کاش که پـایـان نـپـذیـرد مادر
****اشعار زیبا در وصف مادر****
هر بار که خنده بـر لبش مــی رویــد
یا نبض گل سرخ ، سخن می گوید
چشمان پر از ستـاره ی مــــادر مــن
در گــردش آشـنـا مرا می جـویـد
****شعر روز مادر****
چون مهر، بـزرگ و بی نـشانی مادر
آرام دل و عـــــزیــز جـانـی مــادر
ای کاش همیشه جـاودان مـی بــودی
آن قـدر که خـوب و مـهربانـی مـادر
****شعر روز مادر****
در کوچه جان همیشه مادر بـــاقیست
دریـای مـحبـتـش چو کوثر باقیست
در گـــویــش عـاشـقانـه ، نـام مــــادر
شعریست کــه تا ابد به دفتر باقیست
«شعر روز مادر»
مادر است چشم و چـــــراغ زندگی
مادر است سرچشــــــمه آزادگی
مادر است تصویر عشق و عاشقان
مادر است نقـــــــــش بلند جاودان
****شعر روز مادر****
مادر است مقصــود هست و بود ما
مادر است بالاترین موجــــــــودِ ما
مادر است آمـــــــــــــوزگار معرفت
مادر است یک عالمـــی از موهبت
****شعر روز مادر****
مادر است در مهــــــربانی بی مثل
مادر است مهــر و وفایش یک بغل
شاعر: سید مصطفی سائس
«شعر روز مادر»
دلم خوش نیست،مدتهاست مادر گل دلبند تو تنهاست مادر
چرا در پای او آبی روان نیست چرا اطراف او صحراست مادر
****شعر روز مادر****
قناری های محبوبش کجایند، قفس؛این قصه ی دنیاست مادر!
نسیمی از بهشت زیرپایت برایش مثل یک رویاست مادر
****شعر روز مادر****
چرا رویای ما رویاست مادر چرا فردای ما فرداست مادر
نگو:”این سرنوشت ماست مادر نگو این سرنوشت ماست مادر
****اشعار دو بیتی مادر****
دلم خوش نیست ، مدتهاست مادر
گل دلبند تو تنهاست مادر
شاعر: میلاد اصغرزاده
«شعر مادر »
زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر
ز رنج بی حد و این خرمن غم
سپیدی خیمه زد بر موی مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بیکران ها سوی مادر
بسی آواره گشتم سوی هر کوی
ندیدم خوش تر از این خوی مادر
هزاران روی و لعل لب چه خواهم
چو دارم روی این دل جوی مادر
ز هر خار مغیلش گر رسد زخم
به تیماری روم بر کوی مادر
اسیری گشته ای ای طفل امید
اسیری در خم گیسوی مادر
شاعر: رامین امید
الهی من بمیرم جایِ مادر
به چشمانم بمالم پایِ مادر
بیاد لای لایِ بچگی ها
منم با هی هیِ هیهای مادر
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز
زآن لحظه خدا تو را صدا زد ، مادر
این نام تو ، نام توست زآن روز نخست
زآن دم همه مبهوت ثنایت ، مادر
روزت مبارک مادرم
«پناه من کیست …؟»
من زاده شدم به عشق مادر
پرورده شدم به عشق مادر
در دامن او شدم چنین نور
پیوسته شدم به عشق مادر
بوی تن او بهار هر فصل
بشکفته شدم به عشق مادر
تعلیم نمودیم بیاموز
وارسته شدم به عشق مادر
از رنج زمان عبور دادی
نی خسته شدم به عشق مادر
آموخت مرا صبور باشم
دل بسته شدم به عشق مادر
هر ملک به زیر پای مادر
گل دسته شدم به عشق مادر
چون داد مرا ز شیره جان
لب بسته شدم به عشق مادر
در ساحل قلب بی کرانش
وابسته شدم به عشق مادر
او رفت و سکوت من فرو ریخت