نمایش فیلمتئاترهای شاخص؛ «بعد از تمرین» روایت یک کارگردان تئاتر از رنجهای بازیگرانش است
سیونهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ به نمایش فیلمتئاتر «بعد از تمرین» (۱۹۸۴) به کارگردانی اینگمار برگمان اختصاص داشت. پس از نمایش این اثر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری، میزبان و دکتر رامتین شهبازی، منتقدتئاتر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در این نمایش، هنریک کارگردان پابهسن گذاشته تئاتر، گذشته و آلام و رنجهائی را که برای بازیگران اجراهایش به بار آورده، مرور میکند.
عباس غفاری در این نشست گفت: شکل دکوپاژ و نوع فیلمبرداری که در این فیلم دیدیم، به ما میگوید که این اثر بیشتر یک فیلم تلویزیونی است تا اینکه بخواهد تئاتر تلویزیونی باشد. این اثر، نمایشی پیچیده درباره روابط و احساسات انسانی است و شاید بتوان گفت بازگویی برگمان درباره زندگی خودش و ارتباطهای شخصی که با بازیگران کارهایش داشته، باشد. این اثر در سال ۹۴ اجرا شده و قرار بر این بوده تا آخرین کار برگمان باشد اما پس از آن نیز، یکی دو کار کوچک انجام داده است. در نمایش «بعد از تمرین»، تقریبا تمام بازیگران گروه برگمان را دیدیم. البته در نمایشهایی که پیش از این از آثار برگمان پخش کردیم، تقریبا این بازیگران حضور نداشتند.
رامتین شهبازی در ابتدای سخنانش در این نشست گفت: اگر نمایش «بعد از تمرین»، مقداری شکل تجربیتر داشت، میتوانستیم بگوییم که با یک فیلمجستار یا فیلممقاله مواجه هستیم. ما در این اثر سه زمان گذشته، حال و آینده را میبینیم. میتوان درباره این اجرا به انگارههای مختلفی پرداخت. در شروع نمایش، شخصیت کارگردان میگوید که؛ «من هر روز عادت دارم که بعد از اجرا روی صحنه بنشینم و به اتفاقاتی که آن روز رخ داده فکر کنم». گویی که در حال بیدار شدن از خوابی بوده و این طور به نظر میآید که ما با یک خواب در خواب مواجه هستیم. در واقع این آدم در طول این نمایش، به شکلهای مختلف در حال نشان دادن تمام درونیات خود است.
او ادامه داد: با آمدن شخصیت دختر، ما کاملا بین یک فضای واقعیت و رویا غوطهور میشویم. شما به ظاهر با یک شخصیت واقعی مواجه هستید اما عملا این شخصیت واقعی ایفاگر نقش ذهنیت این کارگردان است. در خیلی از اوقات که این شخصیت با کارگردان شروع به صحبت میکند، اینطور به نظر میرسد که در حال بیان کردن تمنیات خود است اما در ادامه به نظر میآید که این موارد تفسیر شخصیت کارگردان است.
این منتقد تئاتر در بخشی دیگر از سخنان خود بیان کرد: ما با برگمانی مواجه هستیم که تصویرشناس است و از همین رو در دکوپاژ نکات ویژهای دیده میشود. فیلم با پلانهای متوسط شروع میشود ولی هر چقدر که ما به شخصیتها نزدیک میشویم، این پلانها نیز بسته میشود. ما با حجم بسیار گستردهای از کلوزآپ مواجه هستیم. به هر حال این تاکید روی نماهای بسته در حال نشان دادن این موضوع به ماست که او چقدر به شخصیتهایش نزدیک میشود. چند عنصر دیگر نیز به صورت نشانهای خودشان را به ما نشان میدهند.
شهبازی در ادامه صحبتهایش گفت: داستان فیلم خیلی زود پهن شده و بعد از چند دقیقه پلانهای بسته شروع میشود. این اتفاق، جسارتی میخواهد که حاوی این مطلب از سوی کارگردان است که میگوید که من چقدر میتوانم تو را به این شخصیت خود نزدیک کنم و احتمالا چقدر اطلاعات و داده بدهم که شما بتوانید آنها را تحلیل کنید. لمس کردن آدمها توسط همدیگر در حال تجسد دادن به رویای کارگردان است. این مرئی کردن هر آن چیزی که او در ذهنش دارد و در کلامش میسازد، وجه شاعرانه پیدا میکند و وجه سیالیت زندگی را نیز نشان میدهد. برگمان به قدری در داستان تعریف کردن تجربه دارد که اطلاعات را بسیار درست و به موقع ارائه میدهد. حتی در جایی به استریندبرگ و آثارش اشاره میکند. او بسیار تحت تاثیر استریندبرگ بوده است. به نظر میرسد فضایی که در این اثر میسازد نیز به آثار استریندبرگ نزدیک است.
نمایش این فیلم، نهمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.